معیار حقانیت معنویت در قرآن

  • 1403/06/10 - 09:21
معنویت یک معرفت باطنی است که تصدیق کننده آن دین الهی توسط پیامبران است و بالعکس. دین مخالف معنویت نیست، اما معنویتی حقانیت دارد که به دین الهی نزدیک باشد، هر معنویتی از دین الهی دور باشد، به همان مقدار کاذب است.
معیار حقانیت معنویت در قرآن

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ هر موجود زنده‌ای، حیات و زیستن متناسب با وجود خود دارد؛ حیات را در هستی به چهار شکل مشاهده می‌کنیم؛ 1- حیات نباتی؛ مختص گیاهان و درختان است و شاخصه اصلی آنان رشد همراه با ثابت بودن در زمین است. 2- حیات حیوانی؛ مختص موجودات زنده‌ای است که شاخصه اصلی آنان رشد با عدم ثبوت آنان در روی زمین می‌باشد، یعنی می‌توانند حرکت کنند و روی زمین جابه جا شوند و صفات غضب و شهوت از جمله ویژگی‌های بارز این نوع حیات شمرده می‌شود. 3- حیات انسانی؛ علاوه بر ویژگی‌های موجودات قبلی، دارای قوه عاقله است، اصطلاحاً به آن حیوان ناطق گفته می‌شود؛ سخن گفتن و تعقل ویژگی بارز آن می‌باشد. 4- حیات معنوی، این نوع حیات در موجوداتی است که علاوه بر ویژگی موجودات قبلی، امتیاز خاص دیگری هم دارند که پای در زمین و چشم بر آسمان دارند؛ موجوداتی که این حیات را دارند می‌یابند که حقیقتی متعالی و غایی وجود دارد که مادی نیست و این دنیا و عوالم مادی، مقدماتی برای شناخت و حرکت به سمت او هستند؛ محل اصلی این حیات معنوی، قلب است.

حیات انسانی و معنوی مختص انسان‌ها است. حیات معنوی در برخی زمان‌ها ظهور و بروز آشکار و گاهی غیرآشکار دارد؛ هنگامی که این وضعیت آشکار می‌شود، انسان انتخاب می‌کند آن را بپذیرد و مطابق قوانین آن رفتار کند، یا آن را طرد کرده و موافق امیال نفسانی با محوریت لذت طلبی خودش رفتار کند. ویژگی حیات معنوی، انتخابی و اکتسابی بودن می‌باشد، برخلاف سه حیات قبلی که شخص نقشی در انتخاب و کسب آن نداشت.

انسانی که حیات معنوی را انتخاب می‌کند، باید هر عملی مخالف آن را کنار بگذارد و به نوعی چهارچوب با باید و نباید‌های این سبک زندگی، زندگی و سلوک کند، با عمل به این قوانین، این حیات معنوی در وجود او حفظ شده و تقویت خواهد داد و به مرور فربه شده و قوی می‌گردد؛ به مرور معونیت او شدت می‌یابد.

انسان‌هایی که بعد مواجه شدن با حیات معنوی آن را نفی می‌کنند و مطابق هنجارهای آن رفتار نمی‌کنند، به‌مرور باعث نابودی این نوع حیات می‌شوند؛ بیداری معنوی برای همه انسان‌ها به صورت آشکار رخ می‌دهد و هر کس کمی در احوالات خود تأمل کند، تصدیق می‌کند که در برهه‌ای از زندگی خود یک زیست معنوی خاص، برایش رخ داده است؛ کسی که به بلوغ نرسیده باشد، درکی از قوای جنسی ندارد، اما بعد از بلوغ و بیداری این قوه، نه‌تنها کاملاً وجود این قوه را درک می‌کند، بلکه تغییرات جسمی و روحی و... متناسب با آن را هم متوجه می‌شود، در بیداری معنوی نیز همین روش با تفاوت‌هایی اتفاق می‌افتد، شخص دارای یک بینش (جهانبینی)، گرایش (میل) و کنش (رفتار) خاصی می‌گردد که قبل این بیداری معنوی نداشته است.

درقرآن کریم در رابطه با این حیات معنوی می‌خوانیم که این حیات، یک نوعی از آفرینش است و این سرشت انسانی مطابق با دینی است که توسط پیامبران الهی فرستاده می‌شود و چون پیامبر اسلام، آخرین پیامبر می‌باشد پس باید حقانیت این بیداری معنوی را با دین اسلام سنجید: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ »؛[1] « پس [با توجه به بی پایه بودن شرک] حق گرایانه و بدون انحراف با همه وجودت به سوی این دین [توحیدی] روی آور، [پای بند و استوار بر] سرشت خدا که مردم را بر آن سرشته است باش برای آفرینش خدا هیچگونه تغییر و تبدیلی نیست؛ این است دین درست و استوار.»

قرآن کریم بیان می‌کند که برای شناخت و پرورش معنویت باید هنجارها و ارزش‌های دین را به کار بریم، چون معنویت و دین دو امر متضاد نیستند، معنویت یک معرفت باطنی است که تصدیق کننده آن دین الهی پیامبران است و بالعکس. دین مخالف معنویت نیست، اما معنویتی حقانیت دارد که به دین الهی نزدیک باشد، هر معنویتی از دین الهی دور باشد، به همان مقدار کاذب است.

پی نوشت:
[1]. قرآن کریم؛ سوره روم، آیه 30
محمد جواد نصیری

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.