مخالفین اجرای عدالت و داد عدالت‌خواهی

  • 1402/11/25 - 07:58

عبدالحمید در چگونگی انقلاب اسلامی وانمود می‌کند که قیام کنندگان گمان می‌کردند که با جمهوری اسلامی، حکومتی اسلامی با عدالت علوی برقرار می‌گردد؛ باید گفت منتقدین، خود مخالف اجرای عدالت هستند و هر زمانی که اجرای عدالت با منافعشان در تضاد بود، صدای آنان بلند شده و به مخالفت می‌پردازند. زمان امیرالمؤمنین (ع) هم برخی مسلمانان به عدالت علوی اعتراض کرده و جنگ به راه انداختند.

عبدالحمید

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عبدالحمید در ایام دهه فجر انقلاب اسلامی، در رابطه با انقلاب و خواست مردم در قیام علیه رژیم سابق، سخنانی مطرح کرد؛ وی در این سخنان، اهداف انقلابیون را به گونه‌ای طرح کرد که همان اهداف را در جهت انتقاد به نظام و مسئولین به کار بَرد؛ او گفت: «اقشار و طیف‌های مختلف مردم ایران اعم از دانشگاهیان، حوزویان، بازاریان، زنان، جوانان و دینداران و کسانی که باور و اعتقاد دینی هم نداشتند قیام کردند. این حرف اشتباه است که یکی می‌گفت انقلاب ایران قیام دین‌باوران و دینداران بود. خیر! دینداران ممکن است به تنهایی نمی‌توانستند این کار را انجام دهند. بسیاری از کسانی که اعتقاد مارکسیستی داشتند نیز در زندان بودند. ... همه مردم با مقاصد گوناگون با این انقلاب همراه شدند. انقلاب ایران یک انقلاب ملی و فراگیر بود و به جز طیف‌های بسیار اندکی، همه با این انقلاب همراهی کردند تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید. ... با روی کار آمدن سیستم اسلامی، مردم فکر می‌کردند دوران رسول‌الله و عدالت حضرت علی می‌آید. ... همانطور که انقلاب ایران با اجماع نسبی ملت به پیروزی رسید، همانطور ملت ایران با اجماع بیشتری به «جمهوری اسلامی» رأی داد و سیستم حکومتی خودش را تعیین کرد که «جمهوری» از نوع «اسلامی» باشد. همه مردم فکر می‌کردند با روی کار آمدن سیستم اسلامی، دوران رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌‎وآله و عصر خلفای راشدین و حضرت علی می‌آید و ملت زیر سایه عدالت حضرت علی قرار می‌گیرد».[1]

قصد عبدالحمید از مطرح کردن این سخنان این است که بگوید نظام حاکم، نماینده تمام انقلابیون نیستند و عده‌ای که بدون کمک آنان، انقلاب به پیروزی نمی‌رسید، به اهداف خود نرسیدند؛ وی خود را نماینده مخالفین حکومت می‌داند و ابراز می‌کند سخن آنان را بیان می‌کند؛ البته گاهی می‌گوید هیچ مخالفتی با نظام ندارد و فقط قصد اصلاح دارد، ولی همیشه با سخنانی گزنده، از سیاست حکومت انتقاد کرده و هیچ نقطه مثبتی را از انقلاب بیان نمی‌کند.[2]

وی گفته است که برخی از انقلابیون به گمان اینکه اگر به جمهوری اسلامی رأی بدهند، حکومت اسلامی تشکیل شده و عدالت علوی برپا می‌گردد، در حالی که چنین نشد؛ به او باید گوشزد کرد، همان طور که برخی بزرگان نتوانستند عدالت علوی را تحمل کنند و با او به جنگ پرداختند، اکنون هم این مسئله وجود دارد و وقتی اقدام به اعمال قانون شد و تخلفات اقتصادی زیرمجموعه وی (عبدالحمید) را بررسی کردند و ساختمانی که در آن، اهل‌سنت تهران نماز می‌خواندند را پلمپ کردند، او این مسئله را به مخالفت با اهل‌سنت و جلوگیری از نماز خواندن آنان ربط داد؛[3] در حالی که واقعیت این بود که مراجع قضایی، حکم به جبران خسارت از وثیقه قرارداد کردند؛ بنابراین عده‌ای که منافعشان با اجرای عدالت، ضرر کرده، نمی‌توانند عدالت را تحمل کنند و با اتهام بی‌عدالتی، به مخالفت با اجرای عدالت می‌پردازند.

مدیریت نظام اسلامی، توسط رهبری معظم انقلاب، همچون امام راحل، دارای ابعاد گسترده و متنوعی است؛ در زمینه برخورد با مخالفین، بسیار کریمانه برخورد کرده‌اند و از جایگاه قدرتمند خود، در انتقام از مخالفین بر نیامدند. رهبری همواره دوستان خود را به خویشتن‌داری دعوت کرده تا جایی که در فتنه سال 78، به صراحت از یاران خود خواستند که اگر عکس او را هم آتش زدند، سکوت کنند. رهبری هرگز به تحمیل دیدگاه‌های خود برنیامدند و همواره سخنان خود را در حد یک پیشنهاد بیان کردند و جز در مواردی که خوف خارج شدن قطار انقلاب از ریل اصلی وجود داشت، به میدان نیامدند. رهبر انقلاب، بر خلاف سیره رهبران سیاسی دنیا و حتی دیکتاتورهای حاکم بر کشورهای اسلامی که همواره درصدد حذف رقبای خود هستند، مسئولان کشور را به جذب نیروها با دلبستگی‌ها و سلایق گوناگون فرا می‌خوانند، البته با حفظ معیار «اصول» و «ارزش‌ها»؛ این همان گام برداشتن در راستای حکومت و عدالت علوی است. کسانی که به بهانه عدالت، با این نظام به مقابله برخاسته‌اند، اگر در زمان امیرالمؤمنین علیه‌السلام بودند نیز از خوارج حمایت می‌کردند.

پی‌نوشت:
[1]. سخنان عبدالحمید در ۱۳ بهمن ۱۴۰۲.
[2]. این رفتار انسان را به یاد سیره ابن‌زبیر می‌اندازد. وی بر پایه گفته خود، از اهل‌بیت علیهم‌السلام کینه‌ای ۴۰ ساله داشت. این کینه در خطابه‌های ابن‌زبیر بر ضد امام علی علیه‌السلام و پیروانش و نیز در ناسزاگویی او به امیرالمؤمنین علیه‌السلام و ضمن ملاقاتش با ابراهیم فرزند مالک اشتر که همراه مصعب نزد او آمده بود، آشکار است. یکى از کارهای عبدالله بن زبیر، ترک درود بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و صلوات است و این کار به دلیل بغض وی نسبت به اهل‌بیت علیهم‌السلام است! [عبدالحمید نیز می‌ترسد انقلابیون -که وی مخالف آنها است- از بیان موفقیت‌های انقلاب خرسند شوند؛ به همین دلیل هیچ ذکری از خوبی‌ها و پیروزی‌ها نمی‌کند].
[3]. «ادامه باج خواهی عبدالحمید در پوشش دین»
همان گونه که معاویه، پس از عزل از حکومت شام عمل کرده و با بلند کردن لباسی به نام پیراهن عثمان، به جنگ با خلیفه مشروع اهل‌سنت پرداخت.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.