تناقضات وهابیت / عقاید مشرکانه
وهابیان در بسیاری از مسائل، با مسلمانان مخالفت کردهاند، آنان عقاید متناقض دارند؛ از جمله آن عقاید، پذیرش عقاید مشرکانه درباره خداوند است؛ آنان گاهی خداوند را جسم میدانند، گاهی میگویند جسم نیست، غیرجسم نیز نیست؛ فوق همه چیز بوده و در همه جا نیست و به آسمان دنیا نازل میشود.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ گروه ارتجاعی و تکفیری وهابیت، در قرن دوازدهم، در منطقه نجد عربستان شکل گرفت. آنان با ادعای پیروی از مکتب احمد بن حنبل، میکوشند خود را از اهلسنت نشان دهند. آنان در بسیاری از مسائل، نه تنها با همه مسلمانان، بلکه با رهبران اصلی خود نیز مخالفت کردهاند و دیدگاهی کاملاً ابداعی برگزیدهاند.
یکی از عقاید متناقض وهابیت، پذیرش عقاید مشرکانه است. آنان در تفسیر و مباحث اعتقادی خود، در تعریف صفات خبری خداوند، راهی را رفتهاند که اشاعره، معتزله، ماتریدیه و امامیه، هیچ کدام قبول ندارند و با توحیدی که در کتاب و سنت معتبر و منابع اعتقادی است، منافات دارد.
برخی از عقاید ضدتوحیدی و شرکآلود وهابیان که با هم متناقض هم هستند، از این قرار است:
- خدا نه جسم است و نه غیر جسم! اگر کسی برای خدا جسم بودن را اثبات کند یا جسم بودن را نفی کند، بدعت در شرع است.[1]
- خدا جسمانی است و ابنتیمیه این عقیده را به احمد بن حنبل نسبت میدهد.[2]
- خداوند در عرش است و این قول که خداوند در تمام مکانها است، اشتباه است.[3]
- خداوند فوق همه چیز است.[4]
- خدا به آسمان دنیا نازل میشود.[5]
- خدا دیده میشود. ابن تیمیه میگوید: «خداوند در قیامت با چشم سر دیده میشود و همان طوری که قرص ماه و خورشید را میبینید، خدا را نیز خواهید دید».[6] بن باز گفته است کسی که این اعتقاد را منکر شود، کافر است.[7]
- خدا دارای دو دست بوده و در نقلی آوردهاند، هر دو دست، دست راست است[8] و در نقل دیگر گفتهاند، خدا هم دست راست دارد و هم دست چپ.[9]
- خداوند دارای صفات مختلفی، از جمله خندیدن است.[10]
در برخی از این اعتقادات، تناقض وجود دارد؛ آنان با فکر عامیانه خود، خدایی را تصور کردهاند و برای خود خدایی ساختهاند و هر کسی که خدای آنان را نپذیرد، تکفیر میکنند.
پینوشت:
[1]. مجموع الفتاوى، ابن تيمية، ج3، ص81 و ج5، ص434.
[2]. المختصر فی أخبار البشر، أبوالفداء، ج4، ص52.
[3]. شرح العقيدة الواسطية، ابنعثيمين، ص178.
[4]. شرح ثلاثة الأصول، ابنباز، ج1، ص42.
[5]. أصول مذهب الشيعة الإمامية الإثني عشرية، قفاری، ج2، ص552.
[6]. منهاج السنة، ابن تيميه، ج3، ص341.
[7]. مجموع فتاوى، ابن باز، ج28، ص410.
[8]. مجموع الفتاوى، ابن تيميه، ج17، ص92.
[9]. همان، ج5، ص88.
[10]. حادی الأرواح إلى بلاد الأفراح، ابن قيم، ص200؛ 207؛ 217؛ 262؛ 284 و ...
افزودن نظر جدید