نحوه خوابیدن خدای وهابیت

  • 1395/05/11 - 14:04
وهّابیت که دست خود را تهی و در برابر مکتب اهل‌بیت ناتوان هستند در شبکه‌های ماهواره‌ای با نیرنگ به برخی از روایات اهل‌بیت استناد می‌جویند که یا از نظر سند دچار مشکل است و علمای شیعه نیز بر ضعف سند آن تصریح نموده‌، یا به بخشی از روایتی که در مقام ردّ اعتقاد باطلی است استناد نموده و بخش دیگر آن را از دید بینندگان مخفی می‌نمایند.

وهّابیت که با داشتن روایات و اعتقادات سست و بی‌اساس، دست خود را تهی و در برابر مکتب اهل‌بیت (علیهم السّلام) ناتوان می‌بیند، در شبکه‌های ماهواره‌ای با تدلیس و نیرنگ به برخی از روایات اهل بیت (علیهم السّلام) استناد می‌جویند، که یا از نظر سند دچار مشکل است و علمای رجال شیعه نیز بر ضعف سند آن تصریح نموده‌اند، یا به بخشی از روایتی که در مقام ردّ اعتقاد باطلی است، استناد نموده و بخش دیگر آن، که بخش پیشین را رد نموده، از دید بینندگان مخفی می‌نمایند و نیرنگ‌ها و دروغ‌های دیگر...

اخیراً مشاهده شد، یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای وهّابی برای توجیه روایات تجسیم در کتاب‌های مورد قبول خود، به روایت زیر که از امام صادق (علیه السّلام) با سند معتبر در کتاب شریف کافی آمده، استناد نموده و با تدلیس، تلاش می‌نمود، چنان وانمود کند که در این کتاب به نحوه نشستن خدا تصریح نموده: «ابوحمزه ثمالی گوید: امام سجاد (علیه السّلام) را دیدم، که نشسته و یکی از پاهای خود را بر ران پای دیگرش انداخته؛ عرضه داشتم: مردم از چنین نشستنی اکراه داشته و می‌گویند: این نحوه نشستن، اختصاص به خدا دارد.»[1]

سپس کارشناس برنامه، بدون اشاره به ادامه روایت، کلمه «یقولون» را به دروغ «یقول» می‌خواند و می‌گفت: آری امام سجاد شیعیان نیز، گفته که این نحوه نشستن پروردگار می‌باشد.
در حالی‌که: اولاً در بخش دیگر این روایت، امام سجاد (علیه السّلام) با استدلالی زیبا جسمانیت خداوند را نفی فرموده: «من چنین نشستم، چون خسته شده بودم، در حالی‌که خداوند را نه خستگی فرا می‌گیرد، نه چرت و نه خواب.»[2]
ثانیاً: نزد علمای شیعه در چنین مواردی معمولاً مراد از کلمه «الناس» در اصطلاح علم «درایة الحدیث» به معنای اهل‌سنت است، چنان‌که در شرح کتاب شریف کافی نیز به اسرائیلی بودن چنین اعتقادی و راه یافتن آن به اعتقادات اهل سنت تصریح شده.[3]
ثالثاً: مهم‌تر آن‌که ای کاش کارشناس این شبکه وهّابی، نگاهی به کتاب‌های خود انداخته تا همین اعتقاد را در کتاب‌های خود در قالب روایات متعدد با سند صحیح، می‌یافت و شاید آن‌گاه از وارد کردن چنین اتّهامی به شیعیان پرهیز می‌نمود: «نزد ابوسعید خدری رفته، سلام کردیم و نشستیم؛ او از پشت خوابیده و پای راست خود را به روی پای چپ انداخته بود؛ قتاده بن نعمان دستش را به روی پای ابوسعید گذارد؛ وی ناله شدیدی کرد و گفت: دردم گرفت. قتاده گفت: من هم خواستم دردت بگیرد، چرا که پیامبر فرمود: هنگامی‌که خداوند کار خلقت را به پایان رساند، از پشت خوابید و یک پایش را به روی پای دیگرش انداخت و فرمود: هیچ‌یک از بندگان من اجازه ندارند که این چنین بخوابند.»[4]
جالب است که هیثمی که مورد قبول وهّابیت است، در این کتاب خود، باب کاملی را در این‎‎باره آورده و برخی روایات آن را تصحیح نموده، که ما تنها به یک روایت از آن اشاره نمودیم.

پی‌نوشت:

[1]. الکافی، شیخ کلینی، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ج 2، ص 661.
[2]. الکافی، شیخ کلینی، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ج 2، ص 661.
[3]. شرح أصول الکافی، مولی محمد صالح المازندرانی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 11، ص 139.
[4]. مجمع الزوائد و منبع الفوائد، علی بن أبی بکر الهیثمی، دار الریان للتراث، قاهره، ج 8، ص 100. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.