خدای وهابیت خدایی بیتوجه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بیشک، دین مبین اسلام، بهعنوان کاملترین و جامعترین شریعت، در میان سایر ادیان بوده، و دین برگزیده خداوند محسوب میشود. چرا که خداوند میفرماید: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام.[آل عمران/19] دين در نزد خدا، اسلام است.» نکته اساسی این است که حقيقت دین «اسلام»، بهعنوان دین منتخب الهی، «توحيد» است.
فرقه ضاله وهابیت، که بعد از ظهورش در شبه جزیره عربستان، خود را طلایهدار توحید و یگانهپرستی معرفی نموده، و بسیاری از مسلمانها را در سراسر جهان اسلام، با اتهام به شرک، به خاک و خون کشید. در این مقاله بر آن هستیم، تا به گوشهای بسیار مختصر، از خدایی که وهابیت به آن دعوت میکنند، اشاره نماییم:
الف) خلقت نامناسب بهشت و دوزخ:
«انس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکند که حضرت فرمود: همواره در آتش دوزخ افکنده میشوند و دوزخ میگوید آیا باز هم کسی هست؟ تا آنکه خداوند پای خویش را در دوزخ گذارده و گنهکاران را درهم میکوبد و بههمین سبب دوزخ میگوید سوگند به عزت و کرم تو که دیگر کافی است و همواره بهشت خالی مانده و بخشی از آن اضافه میآید، تا آنکه خداوند برای این قسمت مخلوقاتی میآفریند تا در بخش باقیمانده از بهشت سکونت دهد.»[1] عجیب است که بیشتر خلق این دنیا مشمول عفو و بخشش خداوند قرار نمیگیرد و برای همیشه به دوزخ میروند، آنگاه برای پر شدن بخش خالی بهشت، باید گروه دیگری خلق شوند و بدون هر امتحان، عمل صالح و حساب و کتاب به آنجا فرستاده شده و در آنجا سکونت داده شوند.
ب) تکمیل آیه با آمدن ابن ابیمکتوم:
از جمله روایاتی که علاوه بر داشتن معارض، نشان از غفلت خداوند دارد، نزول ناقص آیه ۹۵ سوره نساء است: «... پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بود. بر او وحی شد: آنانکه از مؤمنین (در منزل) نشستهاند (و به جهاد نمیروند) با کسانیکه در راه خدا جهاد میکنند مساوی نیستند... ابن امّ مکتوم (که نابینا بود) وارد شد و از این آیه که او را شامل نمیشد ناراحت شد و گفت: اگر من هم میتوانستم به جهاد میرفتم... بعد از این اعتراض، خداوند آیه مذکور را اینگونه کامل کرد: مگر کسانیکه جهاد برای آنها ضرر دارد.»[۲] حال سؤال ما این است: آیا خداوند از احوال بندگان خود آگاه نبود، که ابن امّ مکتوم باید او را توجّه دهد؟
ج) تاخیر خداوند در تکمیل آیه:
با توجه به قاعده عقلایی «قبح تاخیر بیان از زمان نیاز (یعنی قبیح بودن بیان حکم بعد از زمان نیاز به حکم)» بدون هر مقدمه به روایت ذیل توجه نمایید و خود قضاوت کنید: «سهل بن سعد میگوید: وقتی این آیه نازل شد: (هنگام سحر تا زمانی مجاز به خوردن و آشامیدن میباشید، که خطّ سیاه از خطّ سفید تمیز داده شود.) مردم به دو پایشان نخ سیاه و سفید میبستند (و در روایتی دیگر نخ سفید و سیاهی برمیداشتند) و مشغول خوردن و آشامیدن میشدند تا آنکه آن دو نخ از هم تمیز داده میشد (آن وقت دست از خوردن و آشامیدن میکشیدند) تا آنکه خداوند کلمه «من الفجر» را بدان افزود. آنگاه مردم دانستند که مراد از آیه، شب و روز است (نه نخ سیاه و سفید).»[۳] چگونه ممکن است، خداوندی که از تمام امور بندگان آگاه است، غفلت ورزیده و در حالیکه میتوانست از ابتدا با افزودن کلمه «من الفجر» مردم را از سردرگمی و حیرت خارج سازد، امّا آن را نازل نکرد و چون دید مردم پاهای خود را با نخ میبندند، آن کلمه را افزود؟! آیا چنین خدایی قابل پرستش است؟
پینوشت:
[1]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج ۶، ص 2689.
[2]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج ۳، ص 1042.
[3]. صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج ۲، ص 767.
افزودن نظر جدید