آزادی بیان در عصر خلفا (قسمت چهارم)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مولوی عبدالحمید در سخنان اخیر خود با اعتراض به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می گوید در ایران آزادی نیست؛ آزادی بیان وجود ندارد؛ آزادی بیان و عقیدهای که در زمان رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) و خلافت خلفای چهارگانه بوده، امروز در جمهوری اسلامی وجود ندارد.
در جواب به کفران نعمت فردی که قصد دارد رهبری اهل سنت ایران را برعهده گیرد و هر هفته همه منتظر آن هستند تا ببینند در این هفته، ایشان با سخنان خود چه آشوبی به پا میکند، باید چند گزارش تاریخی از صدر اسلام را بیان کنیم تا متوجه گردد، همین اجازه سخنرانی و تریبونی که دارد و مخالفتش را هر هفته علیه نظام اسلامی بیان میدارد، نشان از آزادی بیان بی حد است که در زمان برخی از خلفا، چنین اجازهای وجود نداشه است.
تازیانه زدنهاى خلیفه دوم چنان ترس و وحشتى در دلها ایجاد كرده بود كه برخى از بزرگان اهل سنت تازیانه او را به شمشیر حجّاج تشبیه كردهاند. ثعالبى در الإعجاز و الإیجاز، زمخشرى در ربیع الأبرار، ابن خلكان در وفات الأعیان، شربینى در مغنى المحتاج و بسیار دیگری از بزرگان اهل سنت در این باره نوشتهاند: «شعبى گفته است: تازیانه عمر، وحشتناكتر از شمشیر حجاج بود.»(1) شعبى، قاضى عمر بن عبدالعزیز و مفتى كوفه بود. طبرى مىنویسد: «عمر نخستین كسى بود كه با خود تازیانه برمىداشت و افراد را با آن مىزد.»(2)
بلاذرى در أنساب الاشراف و ابن سعد در طبقات و برخى دیگر از مورّخان به نقل از عمرو بن میمون درباره كیفیت برپایى نماز جماعت توسط خلیفه دوم آوردهاند: «برنامه عمر این بود كه پیش از گفتن تكبیرة الاحرام به صف اوّل نگاه مىكرد؛ اگر مىدید كسى از صف جلو آمده و یا عقب رفته است، او را با شلاّق مىزد (تا در صف قرار بگیرد).»(3)
ارزقى و فاكهى در اخبار مكه و سیوطى در جامع الاحادیث مى نویسند: «مردى از عمر اجازه گرفت تا به بیت المقدس سفر كند؛ گفت: برو و آماده شو و به من پیش از رفتن خبر بده. آن مرد پس از آماده شدن براى سفر، نزد عمر آمد؛ عمر گفت: سفرت را عمره قرار بده! (به جای بیت المقدس به مکه برو!)
(راوى مىگوید: عمر در حال قیمت گذارى یا مبادله شتران زكات بود كه) دو نفر در حال بازگشت از سفر بودند، عمر پرسید از كجا مىآیید؟ گفتند از بیت المقدس. عمر تازیانه را بر آنان مىنواخت و مىگفت: آیا آن را مانند زیارت خانه خدا قرار دادهاید؟ گفتند: ما از آن جا عبور مىكردیم.»(4)
همانطور که مشاهده شد، در زمان برخی خلفا، حتی آزادی در مسافرت رفتن و مکان مسافرت هم نبود؛ ترسی که از عقوبت حاکم داشتند، بیش از حد بود و در مباحات نیز آزادی نداشتند؛ ولی در نظام اسلامی ایران، مخالفین صاحب تریبون هستند و تا زمانی که بغی و شورش نکرده و عدهای را به مخالفت با نظام تحریک نکردهاند، آزادی بیان دارند.
ظاهراً جناب مولوی از این قضایای صدر اسلام خبر ندارد و حاضر به مناظره شده و معتقد است در نظام اسلامی ایران، با این همه رأفت نسبت به مخالفان، آزادی بیان و عقیده کمتر از زمان خلفاست. برخی از موافقان نظام، به این مقدار چشمپوشی و مدارا اعتراض دارند و روش خلیفه در ترساندن مردم به وسیله شلاق را برای شکل نگرفتن هرگونه اغتشاش و مخالفتی لازم میدانند.
پینوشت:
1. ثعالبی، الإعجاز والإيجاز، دار الغصون، ج1، ص37 و ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب، دار المعارف، ج1، ص85.
زمخشری، ربيع الأبرار، ج1، ص309.
إبن خلكان، وفيات الأعيان، دار الثقافة، ج3، ص14.
شربينی، مغنی المحتاج إلى معرفة معانی ألفاظ المنهاج، دار الفکر، ج4، ص390.
قلقشندی، صبح الأعشى فی كتابة الإنشا، ج14، ص143.
شروانی، حواشی الشروانی على تحفة المحتاج بشرح المنهاج، دار الفکر، ج10، ص134.
2. طبری، تاريخ الطبری، دار الكتب العلمية، ج2، ص570.
ابن اثیر، الكامل في التاريخ، دار الكتب العلمية، ج2، ص454.
أبوالفداء، المختصر فی أخبار البشر، ج1، ص113.
ابن كثير، البداية والنهاية، مكتبة المعارف، ج 7، ص 133.
3. ابن سعد، الطبقات الكبرى، دار صادر، ج3، ص340 ـ 341.
ابن قتيبه، الإمامة والسياسة، دار الكتب العلمية، ج1، ص23.
بلاذری، أنساب الأشراف، ج3، ص433.
ابن حجر عسقلانی، فتح الباری شرح صحيح البخاری، دار المعرفة، ج7، ص62.
4. ازرقی، أخبار مكة، دار الأندلس، ج2، ص63.
فاكهی، أخبار مكة فی قديم الدهر وحديثه، دار خضر، ج2، ص99.
سيوطی، جامع الاحاديث، ج14، ص258.
افزودن نظر جدید