آزادی بیان در عصر خلفا (قسمت پنجم)

  • 1401/08/26 - 10:29
در دوران خلافت عثمان، جلوگیری از نشر و نقل احادیث نبوی مانند دوران خلیفه قبل از خود ادامه یافت. عثمان بر منبر می رود و جایز نبودن نقل روایات را مگر در مواردی محدود اعلام می‌کند. وی صحابه بزرگی چون عمار یاسر، ابوذر و ... را از نقل حدیث باز می‌دارد.
آزادی بیان در عصر خلفا

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مولوی عبدالحمید در سخنان اخیر خود با اعتراض به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می گوید در ایران آزادی نیست؛ آزادی بیان وجود ندارد؛ آزادی بیان و عقیده‌ای که در زمان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و خلافت خلفای چهارگانه بوده، امروز در جمهوری اسلامی وجود ندارد.

در جواب به کفران نعمت فردی که قصد دارد رهبری اهل سنت ایران را برعهده گیرد و هر هفته همه منتظر آن هستند تا ببینند در این هفته، ایشان با سخنان خود چه آشوبی به پا می‌کند، باید چند گزارش تاریخی از صدر اسلام را بیان کنیم تا متوجه گردد، همین اجازه سخنرانی و تریبونی که دارد و مخالفتش را هر هفته علیه نظام اسلامی بیان می‌دارد، نشان از آزادی بیان بی حد است که در زمان برخی از خلفا، چنین اجازه‌ای وجود نداشته است.

در دوران خلافت دوازده ساله عثمان، جلوگیری از نشر و حتی نقل احادیث نبوی مانند دوران خلیفه قبل از خود ادامه یافت و او نیز خود را پای بند سیاست نهی از توجه مسلمانان به حدیث و تشویق آنان به قرآن می‌دانست؛ او نیز بر منبر می‌رود و جایز نبودن روایات را مگر در مواردی محدود اعلام می‌کند. ابن سعد می‌گوید: «عثمان بن عفان بر منبر می‌گفت: جایز نیست بر کسی، حدیثی که در زمان ابوبکر و عمر شنیده نشده، نقل کند؛ پس او مرا منع نکرد که از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) حدیث نقل کنم، با اینکه از اصحاب حافظ او نبودم؛ من شنیدم که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمود: کسی که به من نسبت دهد چیزی را که نگفته‌ام، جایگاهش در آتش تثبیت می‌گردد.»(1) عبارت نقل شده از عثمان از طرفی حکایت از آن دارد که منع در دوره او از شدت کمتری برخوردار است که این نکته از عبارت «لا یحل یروی ...» آشکار می‌شود. از طرف دیگر نشان می دهد که نقل مواردی از احادیث روا بوده و محدودیت کامل وجود نداشته است؛ همچنان که شاهدی است بر اینکه تعدادی از احادیث در دوره خلفا نقل شده است و نقل برخی از احادیث (یا طیفی از احادیث) در دوران خلفای پیشین ممنوع بود.

قرائن دیگری نیز در دوره عثمان وجود دارد که او برخی از صحابه، از جمله ابوذر را از نقل روایت و نوشتن احادیث به واسطه کارگزاران خود در مکه باز می‌داشت. دارمی در سنن خود نقل می‌کند: «ابوکثیر از قول پدر خود نقل کرده که نزد ابوذر آمدم، در حالی که در کنار جمره وسطی نشسته بود؛ مردم گرد او جمع شده بودند و از او سؤال می‌پرسیدند؛ مردی نزد او آمد و به او گفت: مگر از فتوا دادن نهی نشده بودی؟»

این همان آزادی بیانی است که جناب مولوی از آن دم می زند، درحالی که حتی صحابه بزرگی چون عمار یاسر، ابوذر و ... را از نقل حدیث باز می‌داشتند؛ خلیفه با تبعید و تهدید، می‌خواست محدثان را از مردم دور نگه دارد، ولی در این کار موفق نشد. راویان (صحابه) پس از دوران عمر، به ویژه در سال های پایانی حکومت عثمان، به نشر و نوشتن حدیث می‌پرداختند و از حکومت ترسی به خود راه نمی‌دادند.(3)

پی‌نوشت:
1. «قال محمود بن لبيد: سمعت عثمان بن عفان على منبر، يقول: لا يحل لاحد يروي حديثاً لم يسمع به في عهد أبي بكر ولا عهد عمر فإنه لم يمنعني أن أحدث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم ألا أكون من أوعى أصحابه عنه ألا أني سمعته صلى الله عليه وسلم يقول من قال علي ما لم أقل، فقد تبوأ مقعده من النار.» الطبقات، ابن سعد، ج2، ص337.
2. «أخبرنا عبدالوهاب بن سعيد ثنا شعيب هو ابن إسحاق ثنا الأوزاعي حدثني أبوكثير حدثني أبي قال اتيت أباذر وهو جالس عند الجمرة الوسطى وقد اجتمع الناس عليه يستفتونه فأتاه رجل فوقف عليه ثم قال ألم تنه عن الفتيا فرفع رأسه إليه فقال أرقيب أنت علي لو وضعتم الصمصامة على هذه و أشار إلى قفاه ثم ظننت اني انفذ كلمة سمعتها من رسول الله صلى الله عليه وسلم قبل أن تجيزوا علي لا نفذتها.» سنن دارمی، دارمی، ج1، ص137.
3. ده‌ها سال است که انتقادات شدید علیه نظام اسلامی از طرف برخی از بزرگان اهل سنت به گوش می‌رسد، ولی نظر آنان در مورد منتقدین به عثمان منفی است و کار مخالفان خلیفه را تأیید نمی‌کنند.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.