آزادی بیان در عصر خلفا (قسمت دوم)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مولوی عبدالحمید در سخنان اخیر خود، با اعتراض به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می گوید در ایران آزادی نیست؛ آزادی بیان وجود ندارد؛ آزادی بیان و عقیدهای که در زمان رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) و خلافت خلفای چهارگانه بوده، امروز در جمهوری اسلامی وجود ندارد.
در جواب به کفران نعمت فردی که قصد دارد رهبری اهل سنت ایران را بر عهده گیرد و هر هفته همه منتظر آن هستند تا ببینند در این هفته، ایشان با سخنان خود چه آشوبی به پا میکند، باید چند گزارش تاریخی از صدر اسلام را بیان کنیم تا متوجه گردد، همین اجازه سخنرانی و تریبونی که دارد و مخالفتش را هر هفته علیه نظام اسلامی بیان میدارد، نشان از آزادی بیان بی حد است و در زمان برخی از خلفا، چنین اجازهای وجود نداشته است.
در صحیح مسلم نقل شده است: «مردى نزد عمر آمد و گفت: من جُنب شدم و آب نیافتم (تكلیف من چیست؟) عمر پاسخ داد: نماز نخوان! عمّار كه آنجا حاضر بود گفت: اى امیرالمؤمنین! آیا به یاد نمىآورى روزى را كه من و تو در یكى از جنگها جُنب شدیم، ولى آب براى غسل پیدا نكردیم، تو نماز نخواندى؛ امّا من خودم را در خاك غلطاندم و نماز خواندم (پس از آنكه خدمت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) رسیدیم و ماجرا را گفتیم) پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: كافى است (در صورت نیافتن آب) دستانت را بر زمین بزنى و پس از آنكه آن را فوت كردى، با دو دست، صورت و (پشت) دو كف دستت را مسح كنى.عمر (پس از شنیدن سخن عمّار، گویا همچنان بر نظر خود اصرار داشته باشد) گفت: اى عمّار! از خدا بترس (و این سخن را مگو). عمّار گفت: اگر بخواهى من این حدیث را نقل نمىكنم.»(1)
طحاوى در شرح مشكل الآثار، ابن عبدالبر در جامع بیان العلم و ذهبى در تذكرة الحفاظ مى نویسند: «قَرَظَه بن كعب به عراق رفت، مردم از او خواستند كه حدیثى نقل كند، گفت: عُمر مرا از این كار نهى كرده است.»(2) حاكم نیشابورى پس از نقل این روایت مىگوید: «این حدیث به طرق گوناگون نقل شده است كه صحیح است و در مجامع علمى از آن بحث مىشود.»(3)
ذهبى در تذكرة الحفاظ مى نویسد: «عمر، سه نفر (ابن مسعود، ابودرداء، و ابومسعود انصارى) را زندانى كرد و به آنها گفت: به این خاطر شما را به زندان انداختم كه از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، زیاد حدیث نقل مىكنید.»(4) و در سیر اعلام النبلاء مىنویسد: «سعد بن ابراهیم از پدرش نقل مىكند كه گفت: خلیفه دوم به ابن مسعود، ابوالدرداء و ابوذر گفت: چرا این همه حدیث از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل مىكنید؟ احساس مىكنم كه به همین سبب آنان را از مدینه ممنوع الخروج كرد و این ممنوعیت تا زمان مرگ عمر ادامه یافت.»(5)
همانطور که مشاهده شد، روایاتی که با سلیقه خلیفه همخوانی نداشت، نباید بیان می شد؛ محدودیت آزادی عقیده و بیان و نیز محدودیت در خروج از شهر در زمان خلفا، طبق این گزارشات مشهود است؛ ولی در نظام اسلامی ایران، مخالفین صاحب تریبون هستند و تا زمانی که بغی و شورش نکرده و عدهای را به مخالفت با نظام تحریک نکردهاند، آزادی بیان دارند.
پینوشت:
1. مسلم، صحيح مسلم، دار إحياء التراث العربی، ج1، ص280، ح 368.
2. طحاوی، شرح مشكل الآثار، مؤسسة الرسالة، ج15، ص317.
ابن عبدالبر، جامع بيان العلم وفضله، دار الكتب العلمية، ج2، ص121.
ذهبی، تذكرة الحفاظ، دار الكتب العلمية، ج1، ص7.
3. حاکم نیشابوری، المستدرك على الصحيحين، دار الكتب العلمية، ج1، ص183.
4. ذهبی، تذكرة الحفاظ، دار الكتب العلمية، ج1، ص7.
5. ذهبی، سير أعلام النبلاء، مؤسسة الرسالة، ج2، ص345.
افزودن نظر جدید