مشروعیت تقیه در قرآن و روایات
تقیه یک بحث قرآنی است و هیچ ارتباطی به شیعه و سنی ندارد و در آیاتی از قرآن کریم به این مسئله و مشروعیت آن اشاره شده است؛ مانند آیه 106 سوره نحل که شأن نزول آن در مورد عمار است که در زیر شکنجه کفار مجبور به گفتن جملات کفرآمیز شد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مباحث اصولی و اساسی بین پیروان مذاهب اسلامی، مسئله «تقیه» است. علی رغم مشروعیت این مسئله در قرآن و روایات، فرقه وهابیت و قرآنیون به شدت به این مسئله حمله کرده و مسئله «تقیه» را به «نفاق» تشبیه میکنند و منکر این اصل هستند.[1]
نظر ابن تیمیه درباره تقیه:
«ابن تیمیه» وقتی به پیروان مکتب تشیع که قائل به مشروعیت تقیه هستند می رسد، می گوید که شیعیان همانند «یهود» هستند. یهودی ها «تقیه» دارند، شیعیان هم تقیه دارند! همانطور که زندقه و ملحدین، عمداً دروغ می گویند شیعیان هم عمداً دروغ می گویند.[2]
اثبات مشروعیت تقیه در قرآن کریم:
تقیه یک بحث قرآنی است و هیچ ارتباطی به شیعه و سنی ندارد و در آیاتی از قرآن کریم به این مسئله و مشروعیت آن اشاره شده است:
مانند آیه: «مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ [نحل/106] هر کس بعد از آنکه به خدا ایمان آورده باز کافر شد، نه آنکه به زبان از روی اجبار کافر شود و دلش در ایمان ثابت باشد (مانند عمار یاسر) بلکه به اختیار کافر شد و با رضا و رغبت و هوای نفس، دلش آکنده به ظلمت کفر گشت، بر آنها خشم و غضب خدا و عذاب بزرگ دوزخ خواهد بود.»
تفسیر اطیب البیان ذیل این آیه مینویسد: «این آیه راجع به تقيه است که اگر كسی گرفتار كفار يا مخالفين شد و جان و مال و عِرضش در خطر بود بايد به زبان، اظهار كفر يا سنی گری كند و حفظ جان و مال و عرض خود كند، ولی قلباً مطمئن به ايمان باشد؛ مثل عمار که با پدر و مادرش گرفتار كفار شدند و گفتند بايد از پيغمبر بيزاری بجویيد. پدر و مادرش ابا كردند. آنها را كشتند؛ عمار بيزاری اظهار كرد و نجات پيدا كرد که مفاد (إِلّا مَن أُكرِهَ وَ قَلبُهُ مُطمَئِنٌّ بِالإِيمانِ) است و در اخبار بسيار تمسك به همين جمله كردند برای صحت فعل عمار؛ حتی در بعضی اخبار اشاره دارد که چرا ميثم تبری از اميرالمؤمنين نكرد و خود را در معرض قتل درآورد و مثل عمار عمل نكرد.»[3]
همچنین «شیخ طوسى» میگوید: «این آیه درباره عمار یاسر نازل شده، هنگامى که مشرکین در مکه او را به انواع عذاب و شکنجه دچار کرده، مجبور کردند که از دین رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) برگردد، گویند: او را در چاهى آویزان کرده بودند تا کفر را بر زبان جارى سازد. عمار به ناچار در چنین موقعى کفر را بر زبان جارى ساخت، در حالتى که قلب او مطمئن و سرشار از ایمان بود. سپس با حالت جزع و زارى نزد رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) آمد. پیامبر (صلىاللهعلیهوآله) فرمود: اى عمار! آیا قلب تو سرشار از ایمان هست یا نه؟ عمار گفت: آرى یا رسول اللّه! با اطمینان کامل قلب من مملو از ایمان است، سپس این آیه نازل گردید.»[4]
اثبات مشروعیت تقیه در روایات اهل سنت:
ابن ابی شیبه (متوفای 235 هجری) و استاد بخاری نقل کرده است: «لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ.[5] هر کس تقیه نداشته باشد، ایمان ندارد.» سیوطی هم از نبی مکرم (صلىاللهعلیهوآله) نقل کرده است که فرمود: «لا دينَ لِمَن لا تَقيَّةَ لَه.[6] هر کسی که تقیه ندارد، دین ندارد.»
در سنن ابن ماجه از ابوذر غفاری روايت شده است که رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ قَدْ تَجَاوَزَ عَنْ أُمَّتِي الْخَطَأَ، وَ النِّسْيَانَ، وَ مَا اسْتُكْرِهُوا عَلَيْهِ.[7] همانا خداوند خطا و فراموشی را از امت من برداشته است و نیز آنچه که بر آن اجبار بشوند.»
پینوشت:
[1]. برقعی، ابوالفضل، بررسی علمی در احادیث مهدی، ص217.
[2]. ابن تیمیه، منهاج السنه، ج1، ص68.
[3]. سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم، ج12، ص193.
[4]. محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص489.
[5]. ابن ابی شیبه، المصنف، ج6، ص474، ح33045.
[6]. سیوطی، جامع الاحادیث، ج8، ص 281، ح26050.
[7]. سنن ابن ماجه، ج1، ص 659، باب طلاق المکره و الناسی، ح2043.
افزودن نظر جدید