آيا اميرالمؤمنين (ع) در نهج البلاغه منكر توسل بوده اند؟ (قسمت دوم)
آلوسی یکی از علمای متعصب اهل سنت در جواز توسل به اموات، در کتاب خود می نویسد: «و بعد از هر آنچه که بیان شد، در توسل به جاه و مقام پیامبر (ص) چه در زمان حیات ایشان و چه در زمان ممات حضرت باشد، مشکلی نمی بینم.»
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ يكی از مفتی های وهابی اخيراً در سخنرانی خود در يكی از شهرهای جنوبی ايران با اشاره به يكی از خطبه های نهج البلاغه ادعا كرده است، اميرالمؤمنين (عليهالسلام) نيز توسل به اموات را قبول نداشتند. اين مفتی وهابی در ادامه با توهين به عقايد شيعه، توسل كنندگان به اموات را مشرك معرفی كرده است.
در ادامه شاگردان و پیروان جاهل او مدعی شدند به دلیل آنکه وهابیون منکر توسل به اموات و سماع موتی[1] هستند، قطعاً با بیان کلمات امیرالمؤمنین (علیهالسلام) باید گفت که حضرت نیز وهابی بوده اند و سخنان ایشان در نهج البلاغه دلیلی بر اثبات عقاید وهابیت است.
در قسمت اول به شبهه بالا از کتاب نهج البلاغه پاسخ داده شد؛ در این قسمت، نکات دیگری ذکر می گردد:
نکته اول؛
از نظر علمای شیعه و بعضی از علمای اهل سنت، توسل به انبیاء و اولیاء الهی و اموات جایز است. آنان معتقدند که میان توسل به اولیاء الهی در زمان حیات و بعد از فوت آنان، هیچ تفاوتی نیست. همانگونه که در زمان حیات پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و دیگر اولیاء خدا می توان از آنان خواست تا برای انسان دعا و استغفار کنند، پس از رحلت آنان نیز میتوان همین درخواست را داشت.
در نهایت باید گفت، علت اختلاف در این مسئله به پذیرش و عدم پذیرش سماع موتی و توسل به اموات باز می گردد. در نتیجه توسل به اموات و شهداء در صورتی پذیرفتنی است که حیات برزخی و سماع موتی پذیرفته شود و امکان ارتباط زندگان با ارواح در عالم برزخ و شنیدن صدای انسانهای زنده توسط آنان وجود داشته باشد.
نکته دوم؛
یکی از آیاتی که دلیل بر مشروعیت توسل است، این آیه است: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا [نساء/ 64] و هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر آنکه به توفیق خدا از او اطاعت شود و اگر آنان هنگامی که [با ارتکاب گناه] به خود ستم کردند، نزد تو میآمدند و از خدا آمرزش میخواستند و پیامبر هم برای آنان طلب آمرزش میکرد، یقیناً خدا را بسیار توبه پذیر و مهربان مییافتند.»
سیاق آیه بیان کننده آن است که مراجعه به انبیاء الهی (چه در زمان حیات و چه بعد از فوت آنان) به جهت طلب استغفار و توبه امری است که از جانب خدای رحمان، دستور به آن داده شده است و همانگونه که رسالت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) تا زمان حاضر برای مخلوقات ادامه دارد، قطعاً آثار وجود حضرت نیز ادامه دار است.
نکته سوم؛
علمای مشهور اهل سنت با توجه به وجود روایاتی که در منابع معتبرشان موجود است، توسل به اموات را امری جایز می دانند و خود نیز به آن اهتمام داشته اند. به عنوان نمونه، آلوسی یکی از علمای متأخر اهل سنت که تعصب ویژه و خاصی داشته پس از نقل برخی از گزارشهای تاریخی و روایاتی در باب توسل و تجزيه و تحليل طولانى آنها به این نتیجه میرسد که مانعى در توسل به پيشگاه خداوند به مقام پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) چه در حال حيات پيامبر و چه پس از رحلت حضرت، نیست.
او بعد از بحث مشروحى در اين زمينه، اذعان مى كند که توسل جستن به مقام غير پيامبر نیز در پيشگاه خدا مانعى ندارد، به شرط اينكه او حقيقتاً در پيشگاه خدا، مقامى داشته باشد. آلوسی در کتابش مینویسد: «و بعد از هر آنچه که بیان شد، در توسل به جاه و مقام پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) چه در زمان حیات ایشان و چه در زمان ممات حضرت، مشکلی نمیبینم.»[2]
با این سخن مشخص میشود، علمای مشهور اهل سنت نیز همانند شیعیان، منکر توسل به اموات و صالحان و اولیاء الهی نیستند.
پینوشت:
[1]. سَماع مَوتی یا سماع اَموات، به توانایی مردگان بر شنیدن صدای زندگان گفته میشود.
[2]. آلوسی، روح المعانی، ج3، ص297، دار الكتب العلمية - بيروت، چاپ اول، 1415 هـ ق. «وبعد هذا كله أنا لا أرى بأسا فی التوسل إلى الله تعالى بجاه النبی صلّى الله عليه وسلّم عند الله تعالى حيا وميتا.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید