بررسی روایت تکتف در صحیح مسلم

  • 1400/08/26 - 08:20
اهل سنت اعتقاد دارند، تکتف یا تکفیر و قبض، سنت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بوده و با استناد به روایت صحیح مسلم، از صحت اعتقاد خود اطمینان دارند. با بررسی روایت تکتف در صحیح مسلم، تضعیف آن مشخص می‌شود و در نتیجه، عمل به تکتف از اساس رد می‌شود.
بررسی روایت تکتف در صحیح مسلم

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مسلم نشابوری در کتاب صحیح خود، روایتی را نقل کرده که اهل سنت آن روایت را، دلیل بر تکتف در نمازهای خود می‌دانند. با توجه به آنکه اهل سنت، کتاب صحیح مسلم را اصح الکتب می‌دانند، چند سوال مهم پیش می‌آید.
آیا روایت مسلم در مورد تکتف صحیح است؟! آیا می‌توان از تکتف، به عنوان سنت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) یاد کرد؟!
در ابتدا لغت تکتف معنا می‌شود و سپس به بررسی روایت آن در صحیح مسلم می‌پردازیم. «تکتف» از ریشه «ک ـ ت ـ ف» به معنای بالا آمدن شانه‌ها و حرکت دادن و بالا گرفتن آن‌ها هنگام راه رفتن است.[1]
تکتف در اصطلاح فقها آن است که نماز‌گزار در حال قیام، دستانش را روی هم بگذارد و آن‌ها را بالا آورد و روی شکم یا بالای آن قرار دهد، به‌گونه‌ای که کف دست راست بر پشت دست چپ نهاده شود.[2]
مسلم نیشابوری با بیان روایتی در مورد تکتف، عمل به آن را سنت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) معرفی می‌کند. او می‌نویسد: «وائل گفت: پیامبر (صلى‌الله‌علیه‌وآله) را دیدم كه هنگام ورود در نماز، دست‏هایش را بالا برده و تكبیر گفت، آنگاه پیراهنش را به خود پیچیده، و دست راست را روى دست چپ گذاشت و هنگامیكه خواست به ركوع رود، دو دستش را از میان پیراهن بیرون آورده، تكبیر گفته و ركوع كرد.»[3]
با بررسی حدیث مذکور، چند نکته به‌دست می‌آید.

نکته اول؛
روایت مذکور مرسل است. زیرا علمای رجال اهل سنت، روایت علقمه بن وائل از پدرش را مرسل می‌دانند. ابن حجر عسقلانی در این ‎باره می‌نویسد: «عسکری از ابن معین حکایت کرده است، آنچه که علقمه بن وائل از پدرش نقل می‌کند، حدیث مرسل است.»[4]
دلیل بر تضعیف این روایت آن است که، سماع علقمه از وائل به صورت انقطاع بیان شده و یک راوی در اینجا محذوف است. در روایتی که راوی آن محذوف باشد، حتی اگر از صحیحین نیز بیان شده باشد، مورد پذیرش همه علمای اهل سنت نیست و نمی‌توان از آن، حکم فقهی استخراج کرد.
غزالی عالم سرشناس اهل سنت، سخنی در باب حجیت مرسل دارد که حدیث مرسل را حتی اگر در صحیحین باشد، تضعیف می‌کند. او می‌نویسد: «مرسل نزد مالک و ابوحنیفه و جماهیر مقبول است و نزد شافعی و قاضی مردود است و همین مختار است.»[5]
از این کلام غزالی دو مطلب استخراج می‌شود؛ مطلب اول آن است که، همه روایات صحیح بخاری و صحیح مسلم دیگر صحیح نیستند، زیرا روایت مرسل، نزد همه علمای اهل سنت مقبول نیست و این خود دلیل بر تضعیف روایت است.
و مطلب دوم؛ هنگامیکه انقطاع در راوی صورت بگیرد، از کجا معلوم می‌شود روایتی که نقل شده صحت دارد. زیرا احتمال نقل اشتباه و یا حذف قسمت‌هایی از روایت ممکن است و یا اینکه راوی محذوف ثقه نباشد. در نتیجه احتمال جعلی و دروغ بودن روایت هست و مهم‌تر آنکه روایتی که راویان آن محذوف باشند و منقطع شده باشد، نزد همه اهل سنت از اعتبار برخوردار نیست.
نظر ابوداود، در مورد تعیین اعتبار و عمل به حدیث مرسل، خاتمه این مطلب است. او به عدم اعتبار حدیث مرسل از جانب شافعی و احمد بن حنبل اشاره می‌کند و می‌گوید: «اما اخبار مرسل؛ علما در گذشته بدان احتجاج می‌‌کردند. افرادی همچون سفیان ثوری و مالک و اوزاعی، تا اینکه شافعی آمد و در این رابطه نظری مخالف بیان کرد و احمد بن حنبل و غیره نیز از او تبعیت کردند.»[6]

نکته دوم؛
از این حدیث، سنت پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فهمیده نمی‌شود و چنین حکمی نامعقول است. زیرا اگر سنت حضرت بر این امر بود، راوی باید این‌گونه نقل می‌کرد که ما چندین مرتبه دیدیم رسول خدا این کار را انجام می‌دادند. ولی وقتی این اتفاق یک مرتبه انجام شده باشد، ممکن است پیامبر اکرم در حال سرما یا بیماری و یا جهت خاص دیگری بودند. در نتیجه مجمل بودن فعل رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) کاملاً مشخص است.

پی‌نوشت:
[1]. ابن منظور، لسان العرب، دارصادر- بیروت، ج9، ص294؛ «کتف»
[2]. علاالدین حنفی، بدائع الصنائع، دارالکتب العلمیه، ج1، ص201؛
[3]. مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دار إحياء التراث العربی، بيروت، ج1، ص301، رقم 401؛ «وَائِلِ بْنِ حُجْرٍ: أَنَّهُ، رَأَى النَّبِی ... سَجَدَ بَینَ كَفَّیهِ.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. ابن حجر عسقلانی، تهذيب التهذيب، مطبعة دائرة المعارف النظامية، هند، ج7، ص280، رقم 488. «وحكى العسكری ... عن أبیه مرسل.»
[5]. غزالی شافعی، المستصفی فی علم الاصول، ج1، ص134؛ «المرسل مقبول عند ... قال ابوهریره.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. طاهر بن صالح، توجيه النظر إلى أصول الأثر، ج2، ص559، مكتبة المطبوعات الإسلامية – حلب؛ «َأما الْمَرَاسِيل فقد ... أَحْمد بن حَنْبَل وَغَيره» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

محمدجواد مهریار

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.