قطب دراویش گنابادی: من امام هستم!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ محمد اسماعیل صلاحی درویش متکبر و پرادعایی که بعد از مرگ نورعلی تابنده ادعای جانشینی و قطبیت در این فرقه را دارد، هر آنچه از ادعاهایی که اقطاب و مشایخ این فرقه از ترس متشرعین و علما در لفافه و به صورت غیرمستقیم بیان می کردند را به راحتی و در ملأعام مطرح می کند. وی در آخرین صحبت خود به انتقاد از علما و کسانی پرداخت که در راستای روشنگری برعلیه صوفیه فعالیت می کنند و انحرافات آنان را نقد می کنند.
صلاحی در آخر صحبت های خود، ادعایی بزرگ را مطرح می کند و می گوید: «در سایت ها نوشتن که قطب مدعی است که واسطه بین خدا و خلق است. اصلاً این یک امر منطقی است. "لقد وصلنا لهم القول" دلالت بر این معنا دارد از لحاظ نقلی.» [1] درحالی صلاحی ادعای واسطه بین خدا و خلق (یعنی ولی خدا) بودن اقطاب صوفیه را دارد که اولاً ظاهر آیه دلالت بر پیوستگی سوره ها و آیات قرآن برای تذکر دارد.
کما اینکه خداوند متعال در این آیه می فرماید: «وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ [قصص / 51] ما این قرآن را برای آنان پی در پی و به هم پیوسته (به صورت سوره ای پس از سوره ای و آیه ای بعد از آیه ای) آوردیم تا متذکّر و هوشیار [حقایق] شوند.»
ثانیاً برخی از علما و مفسرین همچون کلینی در كافى از امام كاظم (عليه السّلام) و قمّى از امام صادق (عليه السّلام) نقل نمودند که مراد از توصيل قول وصل نمودن امام بامام و نصب هر يك بعد از ديگرى است. [2]
مرحوم کلینی نیز در کتاب شریف کافی این روایت را اینطور می نویسد: «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ قَالَ إِمَامٌ إِلَی إِمَامٍ [3] عبدالله بن جندب گوید: از امام کاظم (علیه السلام) در مورد کلام خداوند: وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ؛ پرسیدم. فرمود: منظور آمدن یک امام پس از امام دیگر است.»
علّامه مجلسى نیز سه روايت از امام صادق(علیه السلام) نقل نموده که در دو مورد به عبارت «امام بعد از امام» و در يک مورد به عبارت «امام الى امام» تعبير شده است. [4]
در واقع قصد صلاحی از مطرح کردن آیه ای که معنی و تأویل آن درباره آمدن یک امام پس از امام دیگر است، فقط و فقط برای این است که خود را به عنوان امام معرفی کند. چنانچه وی در ادامه سخنرانی خود به این موضوع اشاره می کند و خود را امام ظاهر معرفی کرده و به روایت مشهور "من مات و لم يعرف إمام زمانه" اشاره کرده و برای اثبات مدعای خود به دنبال بیان دلیل عقلی است!!!
درحالی که طبق عقیده شیعه مقام امامت منحصر در دوازده امام معصوم که اولین آنها حضرت علی (علیه السلام) و آخرین آنها حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که هم اکنون در غیبت بسر می برند و اقطاب و مشایخ صوفیه از این غیبت حضرت سوء استفاده کرده و این چنین به مریدان خود القاء می کنند که آنان امام ظاهر و واسطه بین خدا و خلق او هستند.
پی نوشت:
[1]. صفحه شخصی محمد اسماعیل صلاحی در فضای مجازی، 16 / 8 / 1400
[2]. ثقفی تهرانی، محمد، تفسیر روان جاوید، انتشارات برهان، تهران، 1398 ق، چاپ سوم، ج 4، ص 198
[3]. الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق، الکافی، نشر اسلامیه، ج۱، ص۴۱۵
[4]. مجلسى، محمّدباقر، بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۳۱ - ۳۰
افزودن نظر جدید