بهاءالله و انتساب ادعای شیخیه به مسلمانان!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ "جابُلقا" و "جابُرسا" دو شهر عجیبی هستند که در روایات از آنها نام برده شده است. همچنان که امام صادق (علیه السلام) در خصوص این دو شهر فرمودهاند: «أن لِله مَدینتَین، إحدهُما بالمغرب والاُخرى بالمَشرق، يقال لَهما جابلقا وجابرسا... [1] همانا برای خدا دو شهر است که یکی از آن دو در مغرب و دیگری در مشرق قرار دارد و آن دو شهر را جابلقا و جابرسا گویند...». در مورد اینکه محل این دو شهر در کجا قرار دارد، تفاسیر متعددی بیان شده است. عدهای آن دو شهر را در کرهی زمین میدانند که یکی در شرق و دیگری در غرب قرار دارد.[2] برخی نیز مانند صوفیه، این دو شهر را از شهرهای عالم مثال میدانند و تفاسیر دیگری نیز برای این دو شهر آمده است.[3]
در این میان، پیامبرخواندهی بهائیت، با انتساب قول مسلک شیخیه (در خصوص سکونت امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در این دو شهر) به مسلمانان، مدعی میشود: «یا حزب الله! از اهل فرقان سؤال نمایید که جابلقا کو؟ جابرسا کجا رفت؟ آن مُدن و دیار موهومه چه شد؟ صادق را کذاب گفتهاند، یعنی جعفر بیچاره را یک کلمه به صدق تکلم نمود، از صدر اسلام تا کنون کذّابش گفتند...».[4]
اما در پاسخ به این گفتار پیامبرخواندهی بهائیت میگوییم:
اولاً: تنها رهبران مسلک شیخیه، ادعای حضور امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را در جابلقا و جابرسا مطرح کردهاند.[5] بنابراین انتساب چنین اعتقادی به مسلمانان یا از روی جهالت این مدعی پیامبری نشأت میگیرد و یا حاصل اشتباه عمدی اوست؛ که در صورت اول، ادعای علم الهی او زیر سؤال میرود و در صورت دوم، به کار بردن دروغ و تهمت برای طعنه به مسلمانان، از جانب یک پیشوای الهی بعید است.
ثانیاً: بر خلاف ادعای پیامبرخواندهی بهائیت، از مجموع روایات معصومین (علیهم السلام)، اینگونه برداشت میشود که مکان و یا مقام امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بر عامهی مردم پوشیده است و ایشان به صورت ناشناس زندگی میکنند؛ همچنان که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «إن في صاحب هذا الأمر لشبه مِن يوسف... [6]؛ "صاحب الامر" از این جهت با یوسف (علیه السلام) شباهت دارد که برادران یوسف با اینکه عاقل و دانا بودند و قبلاً هم با وی معاشرت داشتند، وقتی پیش او رفتند، تا خودش را معرفی نکرد، او را نشناختند و با اینکه بین او و یعقوب (علیه السلام)، بیش از 18 روز راه فاصله نبود، یعقوب از وی اطلاعی نداشت. پس چرا این مردم انکار میکنند که خداوند همین عمل را نسبت به حجت خویش صاحب الامر نیز انجام دهد؟ او نیز در بین مردم تردد میکند و در بازار ایشان راه میرود و بر فرشهای آنان قدم میگذارد؛ ولی مردم او را نمیشناسند و به همین وضع زندگی میکند تا هنگامی که خداوند به او اذن معرفی به مردم را بدهد».
ثالثاً: پیامبرخواندهی بهائیت برای اثبات ادعای خود، در حالی جعفر کذّاب را صادق میخواند که بنابر روایات و تصریح تاریخ، وی فردی دروغگو و فاسد بوده است.[7]
پینوشت:
[1]. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403 ق، ج 57، ص 336.
[2]. همان.
[3]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: جابُلقا و جابُرسا در مکتب شیخیه
[4]. مجلهی آهنگ بدیع، ارگان رسمی بهائیان ایران، ش 6، ص 119.
[5]. ر.ک: محمد کریم خان کرمانی، ارشاد العوام، کرمان: چاپخانهی سعادت، بیتا، ص 151.
[6]. علّامه مجلسی، بحار الانوار، بیروت: مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، 1403 ق، ج 52، ص 154.
[7]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: سابقه جعفر کذاب چه بود و چه کسانی از او پیروی نمودند؟
افزودن نظر جدید