بهائیت و مهدی موعود
بهائیت که به اشتباه، تداوم فیض الهی را لازمه نزول مستمر پیامبران و ادیان جدید می دانست؛ در جایی از اساس، وجود موعودی پس از خود را رد کرده و در جایی دیگر، تاریخی برای موعود پس از بهائیت اعلام می کند که حتی تصور آن هم ممکن نباشد!
مبلّغان بهائی برای اثبات ادعای قائمیت علیمحمد شیرازی، مدعی وجود روایتی در بحارالأنوار میشوند که در آن، پیامبر (صلّی الله علیه و آله) ختم دین را به وسیلهی حضرت مهدی معرفی نموده است. این ادعا در حالیست که این روایت در منابع اهلسنت ذکر شده و روایت مشابه بدین معناست که آخرین پیشوا و متکفل دین، حضرت مهدی (علیه السلام) خواهد بود.
دلایل بیشمار استمرار اسلام تا قیامت؛ حسینعلی نوری را بر آن داشت تا برای اثبات پیامبری خود، روز قیامت را همان زمان ظهور قائم جلوه دهد. این در حالیست که 1. عبارت إذا قام القائم قامت القیامة، در هیچ کتاب روایی موجود نیست 2. نامیدن امام زمان (علیهالسلام) به صاحب قیامت، به جهت اتصال زمان قیامشان به قیامت و یا به جهت رجعت بعضی اموات میباشد.
پیامبرخواندهی بهائیت، با انتساب قول به سکونت امام زمان در جابلقا و جابرسا به مسلمانان، به تصدیق شخصیت جعفر کذّاب میپردازد. این در حالیست که انتساب نظریهی سکونت امام زمان در این دو شهر به مسلمانان، یا از روی جهالت این مدعی پیامبری و یا تهمتزنی او نشأت میگیرد. همچنین بنابر تصریح تاریخ، جعفر کذّاب فردی دروغگو و فاسد بوده است.
مادر امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به نامهای متعددی خوانده شدهاند. از اینرو مبلّغان بهائی تلاش دارند تا با طرح مباحثی در مورد نرجسخاتون (علیها السلام)، تولد امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را مورد انکار و یا تردید قرار دهند. این در حالیست که دلایل مختلفی برای اسامی مختلف نرجس خاتون (علیها السلام) ذکر شده است.
مبلّغین بهائی در راستای توجیه قائمیت علیمحمد شیرازی، با استناد به گفتار جعفرکذّاب، به انکار وجود مبارک حضرت حجّت بن الحسن العسکری (علیه السلام) میپردازند. این ادعا در حالیست که با صرفنظر از عدم اعتبار قول جعفرکذّاب در میان مسلمانان، علیمحمد شیرازی نیز به وجود حضرت حجت بن الحسن العسکری (علیه السلام) اعتراف کرده است.
مبلّغان بهائی با طرح شبهات تجلّیگری و ادعای اتحاد مظاهر الهی، درصدد توجیه تناقضگوییها و ادعای قائمیت علیمحمد شیرازی هستند. این در حالیست که روایات در رابطهی موعود آخرالزمان به صراحت سخن گفته و تمام جزئیات و خصوصیات ایشان را مشخص نمودهاند. بعلاوه، وحدت مظاهر الهی در هدف، به معنی یگانگی ایشان در خارج نیست.
مبلّغان بهائی برای انکار وجود حضرت حجت بن الحسن العسکری (علیه السلام)، تلاش دارند تا روایات مربوط به میلاد ایشان را غیرمعتبر جلوه دهند. اما اولاً: ولادت حضرت مهدی (علیه السلام) از مسلّمات تاریخی و روایی است. ثانیاً: روایتی که مبلّغان بهائی به آن استناد کردهاند، تنها در یکجا آمده که فترت و ضعف بر آن دو عارض شده است.
یکی از مبلّغین بهائی در راستای توجیه اعتراف علیمحمد شیرازی به وجود حضرت حجت بن الحسن العسکری (علیه السلام)، مدعی شده است که مقصود از محمّد بن الحسن (علیه السلام)، همان لطیفهی غیبیهی الهیه است که در همهی انبیاء و اصفیاء و اولیاء متجلی بوده است. این در حالیست که با بررسی دقیق گفتههای او، به واقیعتی خلاف این ادعا دست مییابیم.
مبلّغان بهائی مدعی شدند دراحاديث آمده كه پس از قائم، حضرت مسيح ظاهر شده و حكم جهاد را برخواهد داشت. این ادعا در حالیست که اولا: این حدیث در سایر کتب روایی ذکر نشده. ثانیاً: آنچه در روایات، پیرامون ظهور حضرت مسیح (علیه السلام) آمده، اینست که ایشان به عنوان یار حضرت مهدی (علیه السلام) و نه ناسخ آیین ایشان خواهند بود.
مبلّغان بهائی در کانال تبلیغی خود ذیل مقالهای مدعی شدند نواب اربعهی امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه) کاذبند و اساساً پنهان شدن امام زمان از دید بشر، غیرمعقول است. اما به راستی بهائیان با چه رویی نواب اربعه را کاذب خوانده و امکان غیبت امام زمان را منکر میشود، در حالی که پیشوای بابیت، اظهاراتی بر خلاف ادعای آنان بیان کرده است.
مبلّغان بهائی برای انکار وجود حضرت قائم (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مدعی شدند که تا مدتها کسی از وجود ایشان اطلاعی نداشت. اما این ادعا در حالیست که هرچند به خاطر حفظ جان قائم موعود (علیه السلام) ولادت ایشان به صورت علنی اعلام نشد، اما اصل ولادت، از مسلّمات تاریخی است که تمام شیعیان و حتی برخی از اهلسنت بدان اعتراف دارند.
علیمحمد شیرازی که بهائیان وی را پیشوا و مبشر خود و قائم موعود دین مبین اسلام میدانند، در موارد بسیاری ادعاهای شرکآمیز داشته و صراحتاً خود را خدای جهانیان معرفی کرده است. این در حالیست که قائم موعود اسلام، در اقتدا به جدّ خود حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله)، وظیفهی اعتلای کلمهی توحید و یکتاپرستی را عهدهدار است.
بهائیان معتقدند علیمحمد شیرازی، همان قائم آخرالزمان است که در سال 1266 قمری کشته شده است. بهائیان که علیمحمد باب را ناسخ دین اسلام و مبشر آیین خود میپندارند، استقامتِ در راه را به عنوان یکی از مهمترین دلایل حقانیت او میدانند. این در حالیست که وی در مواردی نظیر ابلاغیهی الف، زیربنای اعتقادی بهائیت را با پوچ برابر ساخته است.