تبرک به آثار صالحین از دیدگاه ابن حجر عسقلانی
بین اندیشه و رویکردهای وهابیت با رویکردها و اندیشه سایر مسلمین تفاوت آشکاری وجود دارد. وهابیت که همواره خود را میخواهند به بدنهی اهل سنت و جماعت، بچسبانند در مسائل مختلف بسیاری با اهل سنت، اختلاف بلکه تضاد دارند. از جمله مسائلی که در آن، میان اهل سنت و وهابیت تضاد وجود دارد موضوع تبرک جستن به صالحان و آثار آنان است که وهابیت، آن را بدعت و حرام دانستهاند و میگویند تبرک منجر به غلو در آن صالح و نیز پرستش و عبادت او، و سرانجام منجر به شرک میگردد و باید برای آنکه دستاویز شرک ایجاد نشود از تبرک منع نمود.
اعتقاد و اندیشه وهابیت در موضوع تبرک، درست بر خلاف اعتقاد اهل سنت در مساله تبرک است؛ چراکه اهل سنت به مشروعیت و جواز تبرک به آثار صالحان قائل است و عالمان طراز اول اهل سنت به این مشروعیت، تصریح نمودند که یکی از این عالمان اهل سنت، ابن حجر عسقلانی است که در چندین جای کتب خویش به جواز تبرک و حتی استحباب تبرک به صالحان و آثارشان تصریح میکند.(فتح الباری، ابن حجر، دار طیبة، ج2، ص156_157وص231، ج4،ص17، ج5،ص196، ج7،ص588؛/ والمطالب العالیة، ج13، ص354)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب _ از دیدگاه وهابیت، هر نوع تبرک به غیر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) غیر مشروع است و گاهی گفتهاند که شرک اکبر است؛[1] و حتی برخی از آنان تبرک به شخص پیامبر (صلی الله علیه وآله) و آثار ایشان را حرام و بدعت و شرک دانستهاند.[2]
اما این اعتقاد وهابیت، درست بر خلاف سیره مسلمین و تصریح علمای اهل سنت به جواز و مشروعیت تبرک است. به عنوان نمونه، ابن حجر عسقلانی _ از عالمان طراز اول اهل سنت در علم حدیث و رجال _ از جمله کسانی است که در چندین آثار خویش به مشروعیت تبرک به صالحین و آثارشان تصریح نموده است.
شأن و منزلت ابن حجر عسقلانی نزد اهل سنت بر کسی پوشیده نیست. جایگاه او نزد اهل سنت آنچنان ویژه است تا آنجا که او را با عنوان حافظ علی الإطلاق یاد کردهاند. مثلا هاشمی مکی، از مشاهیر قرن نهم هجری و از همدورههای ابن حجر، او را اینگونه میستاید: «ابن حجر عسقلانی مصری شافعی مذهب، پیشوای دانشمند، حافظ،[3] یگانه روزگار، افتخار زمان، باقیماندهی حافظان حدیث، سرآمدِ پیشوایان بزرگ، محقق عمده، پایان بخش حافظان، قاضی مشهور …».[4]
چنین شخصیتی در دهها جای از کتاب «فتح الباری شرح صحیح بخاری»، تصریح میکند که تبرک به آثار صالحین مشروع است؛ اما جالب است که محققان وهابیِ این کتاب که بر این کتاب تعلیقه نگاشتهاند در پاورقیها، نظر او را اشتباه دانسته و تبرک را مقدمهای برای شرک قلمداد کردهاند.
ابن حجر در جلد دوم فتح الباری در باب المساجد مینویسد: «[در حدیث مزبور] جواز تبرک به مکانهایی است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آن نماز خوانده یا به آن داخل شده است و نیز از این حدیث استفاده میشود که اگر کسی، صالحی از صالحان را بخواند تا به او تبرک جوید او اجابت خواهد کرد.»[5] اما دقیقا در ذیل همین متن، بن باز عالم وهابی و مفتی اعظم عربستان تعلیقه میزند و مینویسد: «در [قول به جواز تبرک به صالحین]، نظر و اشکال است و صحیح آنست که تبرک جستن فقط مخصوص به پیامبر (صلی الله علیه و آله) است که خدا در او برکت نهاده است و غیر پیامبر (صلی الله علیه و آله) از صالحان هرگز با پیامبر قابل قیاس نیست به خاطر فرق بسیاری که میانشان وجود دارد. و برای اینکه باز کردن درب تبرک به صالحین، منجر به غلو و شرک خواهد شد...»[6]
ابن حجر در جای دیگری از فتح الباری که در مورد تبرک جستن از امام جماعت و عالم، سخن میگوید بن باز بر او خرده میگیرد و میگوید: «[قول به تبرک جستن به امام و عالم] غلط است و قول صحیح، منع کردن از تبرکجویی به آنهاست تا مانع از دستاویز شرک شود.»[7]
ابن حجر در جای دیگر فتح الباری مینویسد: «درخواست عتبان از پیامبر (صلی الله علیه و آله) در اینباره که حضرت در خانه او نماز بخواند تا او آن مکان را مصلای خویش کند و اجابت پیامبر به درخواست او، دلیل و حجتی است بر جواز تبرک به آثار صالحین.»[8] مجددا بن باز در تعلیقهاش در برابر این سخن ابن حجر موضع میگیرد و سخنش را باطل میشمارد و مینویسد: «این سخن، خطاست ... و تاسی به فعل عبدالله بن عمر [که او در مکانهایی که پیامبر نماز خوانده، به نیت تبرک نماز خواند] غیر مشروع است... و بسا آنکه این عمل، به غلو و شرک منجر گردد».
ابن حجر در جلد 4 فتح الباری در مورد حدیث عبدالله بن مسلمه مینویسد که در این حدیث جواز تبرک به آثار صالحین است.[9] در اینجا نیز مجددا بن باز در تعلیقاتش بر علیه سخن ابن حجر موضع میگیرد و در رد آن، همان سخنان گذشتهی خویش را تکرار میکند و میگوید: «واجب است از آن منع شود چراکه جواز تبرک به آثار صالحین، منجر به غلو در آنان و نیز پرستش آنان میشود.»
ابن حجر در جلد 5 باب 6 نیز به جواز تبرک به آثار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و آثار اصحاب حضرت، اشاره میکند.[10]
او در جلد 7 نیز در مورد حدیث قتیبه، مینویسد: «از این حدیث، استحباب درخواست نزد صالحین برای تبرک به آنان، اخذ میشود»[11] اما عبدالرحمن البراک دیگر محققِ وهابیِ کتاب فتح الباری، در تعلیقه بر این سخن ابن حجر مینویسد: «در این استنباط ابن حجر، اشکال است چراکه او ماخذ فتوایش را قیاس بین صالحان و ملائکه قرار داده در حالیکه برای ملائکه شأنی است که برای آدمیان نیست....».
ابن حجر در کتاب «المطالب العالیة بزوائد المسانید الثماینة» نیز بابی را با عنوان «التبرک بآثار الصالحین» گشوده و برای اثبات آن، احادیث مختلفی را ذکر میکند.[12] و در اینجا نیز «قاسم بن صالح» محققِ وهابیِ کتاب، در برابر اعتقاد ابن حجر موضع میگیرد و مینویسد: «تبرک جستن به آثار صالحین به غیر از انبیاء، جایز نیست، چون دلیل شرعی بر جوازش وارد نشده و اجماع صحابه بر ترک آنست و باید دستاویزهای غلو مذمومی را که منجر به شرک و بدعت میشود، سدّ و منع کرد.»
با این مقایسه مختصر، میتوان فاصله و تفاوت بین سیره و اعتقاد اهل سنت با اندیشههای وهابیت را دانست که در حقیقت، خط پاورقیِ کتابهای ابن حجر، خطی است که بین وهابیت و اهل سنت جدایی میاندازد و ثابت میکند که وهابیت هیچ ارتباطی به اهل سنت ندارد؛ بلکه تافتهای است جدا بافته و فرقهای است منحرف که از اسلام بهدور افتاده است.
پینوشت:
[1]. به عنوان نمونه: ر.ک: كتاب التوحيد، صالح بن فوزان بن عبد الله الفوزان، المملكة العربية السعودية، وزارة الشؤون الإسلامية والأوقاف والدعوة والإرشاد، چاپ چهارم، 1423ق، ص163، متن کتاب.
[2]. به عنوان نمونه: ر.ک: فتاوى اللجنة الدائمة (المجموعة الأولى)، مولف: اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء، جمع وترتيب: أحمد بن عبد الرزاق الدويش، ریاض، رئاسة إدارة البحوث العلمية والإفتاء - الإدارة العامة للطبع، ج3، ص16، متن کتاب.
[3]. در اصطلاح علم حدیث و رجال، به کسی که بیش از صد هزار حدیث را همراه با متن و سلسله سندش حفظ باشد حافظ گویند.
[4]. «أحمد بن علی بن محمد بن محمد بن علی بن محمود بن أحمد بن أحمد بن العسقلانی المصری الشافعی الإمام العلامه الحافظ فرید الوقت مفخر الزمان بقیة الحفاظ عَلَم الأئمة الأعلام عمدة المحققین خاتمة الحفاظ المبرزین والقضاة المشهورین أبو الفضل شهاب الدین …». لحظ الألحاظ بذیل طبقات الحفاظ، الحافظ أبوالفضل تقی الدین محمد بن محمد بن فهد الهاشمی المکی(م۸۷۱قـ)، بیروت، دارالکتب العلمیة، ج1، ص۳۲۶.
[5]. فتح الباری شرح صحيح البخاری، أحمد بن علی بن حجر أبوالفضل العسقلانی الشافعی، بیروت، دار المعرفة ، 1379ق، به کوشش: محمد فؤاد عبد الباقی و محب الدين الخطيب، تعلیقات: عبد العزيز بن عبد الله بن باز، ج1، ص522، متن کتاب؛/ همان، ریاض، دار طیبة للنشر و التوزیع، المحقق: نظر بن محمد الفاريابی، تعلیقات: عبد العزيز بن عبد الله بن باز و عبد الرحمن بن ناصر البراك، ج2، باب 46، ص156، ح425، تصویر کتاب 1، تصویر 2.
[6]. همان، دارطیبة، ج2، ص156.
[7]. همان، ج2، باب 47، ص157، ح426، تصویر کتاب.
[8]. همان، ج2، باب 89 باب المساجد، ح283-485، ص231، تصویر کتاب 1، تصویر 2.
[9]. همان، ج4، کتاب الجنائز، باب 28 [باب من استعد الکفن فی زمن النبی و لم ینکر علیه]، ح1277، ص17، تصویر کتاب1، تصویر 2، تصویر 3.
[10]. همان، ج5، کتاب فضائل المدینة، باب 6، ح1876، ص196، تصویر کتاب 1، تصویر 2.
[11]. همان، ج7، کتاب بدء الخلق، باب 15، ح3303، ص588، تصویر کتاب 1، تصویر 2، تصویر 3.
[12]. المطالب العالیة بزوائد المسانید الثماینة، احمد بن علی ابن حجر عسقلانی شافعی، تحقیق: قاسم بن صالح القاسم، تنسیق: سعد بن ناصر بن عبدالعزیز الشثری، ریاض، دارالعاصمة و دار الغیث، ج13، باب 27 [باب التبرک بآثار الصالحین] ص354، تصویر کتاب 1، تصویر 2، تصویر 3.
نویسنده: مصطفی عباسی هرازی، با استفاده از سایت سید محمد یزدانی (امامت پژوه و پاسخگوی شبهات وهابیت)
افزودن نظر جدید