سلفی گری و رد تمامی فرق اسلامی
جریان سلفی گری از قرن هشتم هجری با اندیشهی ابن تیمیه بروز کرده است. این اندیشه خود را بر حق و دیگر اندیشهها را ناحق میداند. البته این اندیشه توانایی برخورد با اندیشهها و فرق اسلامی را ندارد و با فرقه ناجیه خواندن خود، خود را بر دیگر فرق برتری میدهد. یکی از مبانی این فکر در دل تعریف سلفی گری است.
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ در بین علما در طول تاریخ، سلف به معنای عموم گذشتگان میباشد.[1] ابن تیمیه این معنی را از حقیقت عمومی و لغوی خود خارج و به اصطلاحی ویژه تبدیل نمود.[2] این امر برخلاف نظر فرق مختلف اسلامی است. این باعث شد سلفیگری از یک گرایش سلفی به یک مکتب خاص به خود تبدیل شد. این مکتب خود را فرقه ناجیه نامید و تمام فرق را گمراه از طریق هدایت دانست.
سید ابوالفضل حسینی پور اینگونه مینویسد: «در این زمان، دیگر سلفگرایی، رویکرد نبود، بلکه کمکم خود را به عنوان مکتبی در مقابل اشاعره، اصحاب حدیث و ماتریدیه معرفی میکرد. ابن تیمیه در کتاب الفتوی الحمویة الکبری برای نخستین بار از مکتبی به نام «سلفیه» نام برده است. وی سلف را نهتنها از حیث ایمان، بلکه از حیث فهم نیز عالمتر و محکمتر دانسته و فهم خلف را تخطئه کرده است.»[3] این خود از جدی ترین اشکالات وارد بر این روش است که از دل تاریخ ناگهان گروهی خود را محق و قبل از خود را بر باطل بدانند.
پینوشت:
[1]. ذهبی، محمد بن أحمد، تذکرة الحفاظ، بیروت، دار الکتب العلمیة، الطبعة الاولی، 1419ق.
[2]. الراجحی، عبد العزیز بن فیصل، قمع الدجاجلة الطاعنین فی معتقد أئمة الاسلام الحنابلة، الریاض، مطابع الحمیضی، 1424ق.
[3]. سید ابوالفضل حسینی پور، بررسی سلفیگری ابن ابی العز با تأکید بر «شرح العقیدة الطحاویة»، مجله سراج منیر شماره 19. قم، 1395
افزودن نظر جدید