دشمنی وهابیت با پیامبراکرم و اهلبیت
وهابیان تحقیر و تنقیص و سبّ و لعن صحابه پیامبر را موجب تنقیص پیامبر اکرم و خداوند دانسته و شیعیان را به جرم دشمنی با صحابه پیامبر، کافر دانسته و توبه آنان را نپذیرفته و تنها راه حل پیش رو را، قتل آنان میدانند. اما در مقابل به تعریف و تمجید از کسانیکه مقابل حضرت علی صف آرایی کرده و با آن حضرت به جنگ پرداختند، میپردازد.
از مهمترین رفتارهای انحرافی وهابیت، دشمنی این فرقه و بزرگانشان با پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) و اهلبیت آن حضرت است. وهابیت و پیشوایان آنان، کسانی را که در برابر صحابه پیامبر موضع داشته باشند و آنان را سبّ و لعن کنند، ملحد و کافر دانسته و در صورت توبه نکردن، حکم به قتل آنان میدهند. امروزه بسیاری از انفجارها و عملیاتهای انتحاری در کشورهای پاکستان، افغانستان و عراق به همین بهانه صورت گرفته و کشته شدن تعداد زیادی از مسلمانان (شیعه و سنی) را بهدنبال دارد.
این درحالی است که دشمنی با اهلبیت نبی مکرم اسلام (صلّی الله علیه و آله) خصوصاً حضرت علی (علیه السلام) یکی از مهمترین انحرافات این فرقه و پیشوایان آنان است. این دشمنی با اهلبیت پیامبر، سبّ و لعن و تنقیص آنان، از دوران زمامداری امویان و مروانیان شروع شده و توسط احمد بن حنبل، ابنتیمیّه و محمد بن عبدالوهاب ادامه پیدا کرده است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از مهمترین رفتارهای انحرافی وهابیت، دشمنی این فرقه و پیشوایان آنان با پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) و اهلبیت آن حضرت است. وهابیت و پیشوایان آنان، کسانی را که در برابر صحابه پیامبر موضع داشته باشند و آنان را سبّ و لعن کنند، ملحد و کافر دانسته و در صورت توبه نکردن، حکم به قتل آنان میدهند. امروزه بسیاری از انفجارها و عملیاتهای انتحاری در کشورهای پاکستان، افغانستان و عراق به همین بهانه صورت گرفته و کشته شدن تعداد زیادی از مسلمانان (شیعه و سنی) را به دنبال دارد. این درحالی است که دشمنی با اهلبیت نبی مکرم اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلم) خصوصاً حضرت علی (علیه السلام) یکی از مهمترین انحرافات این فرقه و پیشوایان آنان است. دشمنی با اهلبیت پیامبر، سبّ و لعن و تنقیص آنان از دوران زمامداری امویان و مروانیان شروع شده و توسط احمد بن حنبل، ابنتیمیّه و محمد بن عبدالوهاب ادامه پیدا کرده است.
وهابیان تحقیر و تنقیص و سبّ و لعن صحابه پیامبر را موجب تنقیص پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) و خداوند دانسته و باعث از بین رفتن تمامی احکام اسلام میدانند،[1] و شیعیان را به جرم دشمنی با صحابه پیامبر، کافر دانسته و توبه آنان را نپذیرفته و تنها راه حل پیش رو را، قتل آنان میدانند.[2] اما در مقابل ابنتیمیّه حرانی حنبلی با تعریف و تمجید از کسانیکه در مقابل امیرالمؤمنین (علیه السلام) صف آرایی کرده و با آن حضرت به جنگ پرداختند، به دفاع از امویان و مروانیان پرداخته و مینویسد: کسانیکه حضرت علی (علیه السلام) را تکفیر کرده و آن حضرت را فاسق و گناهکار و ظالم دانستهاند، افراد معروف و شناخته شده و مسلمان هستند و هیچ مرتدی در میان آنان دیده نمیشود. ابن تیمیّه دوستداران اهلبیت (علیهم السلام) را مرتد و کافر دانسته؛ اما کسانی را که حضرت علی (علیه السلام) تکفیر و لعن کرده و برای رسیدن به قدرت با امیرالمؤمنین به جنگ پرداختند، مسلمانان واقعی و عمل کنندگان به احکام اسلام معرفی کرده.[3]
سؤالی که پس از آگاهی از این مواضع در ذهن خواننده ایجاد میشود، این است که چرا این احکام را در مورد کسانیکه با اهلبیت پیامبر خصوصاً امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام) دشمنی داشته و آن حضرت را سبّ و لعن کرده و یا با آن حضرت به جنگ پرداختهاند، جاری نمیکنند؟ چرا این احکام درباره قاتل حضرت علی (علیه السلام) جاری نمیشود؟ چرا اهل بیت پیامبر، خصوصاً حضرت علی (علیه السلام) سبّ و لعن و تنقیص میشود؛ اما دشمنان اهلبیت (علیهم السلام) تبرئه و تعظیم میشوند.
اگر سبّ و لعن صحابه باعث کفر و ارتداد گردیده و توبه چنین شخصی نیز پذیرفته نیست، چرا این احکام و فتاوا درباره کسانیکه به حضرت علی (علیه السلام) و اهل بیت پیامبر دشنام داده، و به تنقیص مقام آنان میپرداختند، و یا افرادی که با اهلبیت آن حضرت به جنگ پرداختهاند، جاری نیست؟ شاید امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) جزء صحابه نبودند! و شاید مراد آنان از صحابه ـ همانگونه که از کلام فریابی بر میآید افراد خاصی همچون ابوبکر باشد.[4]
چرا دشمنان اهلبیت (علیهم السلام) را فقیه و مجتهد، و اعمال زشت و ننگین آنان را عمل به اجتهاد و برداشتهای شخصی دانسته و آنان را در برابر جنایات خود مأجور و مستحق پاداش نیز میدانند؟ آیا برخورد دوگانه با موضوع صحابه و سب و لعن آنان، تبرئه و تعظیم دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) نشانگر دشمنی با اهل بیت (علیهم السلام) و حمایت از امویان و مروانیان نیست؟ آیا این تفکر ریشه در تفکرات امویان و مروانیان نداشته و پیروی از این تفکر حمایت از امویان و مروانیان محسوب نمیشود؟
پینوشت:
[1]. مجموع فتاوی و رسائل، ابنعثیمین، المکتبة الشاملة، ج 8، ص 316.
[2]. مجموعة رسائل ابن عابدین، ابن عابدین، عالم الکتب، بیروت، ج 1، ص 364.
[3]. منهاح السنة النبویة، ابنتیمیه، مؤسسة الریان، بیروت، ج 3، ص 209.
[4]. المغنی، ابنقدامه، عالم الکتب، بیروت، ج 2، ص 558.
افزودن نظر جدید