چگونگی شکل‌گیری تفکر یمانی

  • 1395/12/21 - 08:07

یکی از هدایت شده‌ترین پرچم‌ها در آخرالزمان که بر هر مسلمانی واجب است که خود را به آن برساند تا جزء یاران و مؤمنین به حضرت(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) اطلاق شود، پرچم یمانی است. به همین خاطر، بیشترین سوءاستفاده‌ها، از این عنوان شده است. یکی از همین مدعیان، جریان وابسته به احمد بن اسماعیل است که خود را یمانی معرفی کرده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اصل تفکر یمانی توسط شیخ حیدر مشتت شکل گرفت که نسبت به احمد بن اسماعیل پیشینه‌ی بیشتری در طلبگی داشت و احمد بن اسماعیل در حقیقت در نجف مهمان او بود.[1] محمدعلی نصرالدین می‌نویسد: «بعضی از آن‌ها به من گفته‌اند که آن‌ها حدود هفت نفر بودند و بسیاری از اوقات کنار نهرهای اطراف نجف می‌رفتند و به عبادت و گوشه‌نشینی می‌پرداختند و فقط نان و سبزی می‌خوردند تا اینکه در سال 1424 قمری، حیدر مشتت و احمد اسماعیل تصمیم گرفتند حرکت یمانی را که احادیث به آن اشاره دارند و او را وزیر امام مهدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) معرفی می‌کنند، آغاز نمایند. آن‌ها در ابتدا شخص یمانی را مبهم گذاشتند و حیدر مشتت مشخص نکرد که یمانی خودش است یا احمد اسماعیل. حیدر بیشتر از رفیق خود، فعال بود به همین خاطر چند بار به قم مسافرت کرد تا اعراب و طلاب ساکن آن را تحت تأثیر قرار دهد. چند سال قبل به همراه یاران خود اقدام به پخش اعلامیه‌هایی کرد که در آن به ظهور یمانی بشارت داده بود و یک روز به همراه یاران خود از وسط شهر قم، تظاهرکنان و درحالی‌که شعار می‌دادند و فریاد می‌کشیدند، به‌طرف مسجد جمکران حرکت کردند که توسط پلیس، دستگیر و به عراق فرستاده شدند.»[2]
محقق گران‌قدر آقای علی کورانی می‌نویسد: «یکی از آن‌ها که حدوداً سی‌ساله بود و لباس روحانیت به تن داشت، نزد من آمد و گفت: من حامل دو نامه یکی برای شما و دیگری به رهبر ایران هستم. پرسیدم: از جانب چه کسی؟ جواب داد از جانب امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه). گفتم: مطمئن هستی؟ گفت: بله. گفتم: معنای این حرف، این است که تو آن حضرت(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) را ملاقات کردی و او به تو دو نامه داده و دستور داده است آن‌ها را به دو نفر برسانی؟ گفت: بله. گفتم: من حاضر نیستم نامه را از تو دریافت کنم؛ مگر اینکه دلیل و نشانه‌ای بیاوری. پرسید: چه دلیلی؟ گفتم: اگر تو همراه با آن حضرت(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) ارتباط داری، دعای تو رد نخواهد شد. به او بگو فلانی از قبول نامه سرباز زده است؛ مگر این‌که رنگ محاسنش را که سفید شده، به حالت قبل برگرداند و برای او شرح دادم کسی که ادعا می‌کند با امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) ملاقات داشته و از ناحیه‌ی آن حضرت(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) حامل پیام است، در واقع ادعای نیابت خاصه کرده است و تصدیق او جایز نمی‌باشد؛ مگر این‌که معجزه‌ای بیاورد و برای او توضیح دادم یمانی که تو ادعا می‌کنی، همانی، وزیر امام(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) است و ابتدا حاکم یمن می‌باشد. برو حکومت یمن را به دست بگیر. در خلال توضیح این مطلب، او سکوت نمود و من به نوشتن مشغول شدم. پس از مدتی سکوت، گفت: اگر در خواب ببینی، قبول می‌کنی؟ گفتم: نه، حتی اگر بیست بار خواب ببینم؛ زیرا دین و مذهب ما بر دلایل قطعی بنا نهاده شده است. چگونه انتظار داری من دینم را براساس رؤیا پایه‌ریزی کنم؟! و بلند شد و رفت.»[3]
آقای کورانی در کتاب دیگر خود با تفصیل بیشتری به همین موضوع پرداخته و تصریح می‌کند که فرد مذکور، حیدر مشتت بوده است.[4] با این‌که خود حیدر مشتت ابتدا به یمانی بودن احمد بن اسماعیل رضایت داد و خود را شاهدِ آن، معرفی کرد؛ ولی مدتی بعد با احمد اسماعیل اختلاف پیدا کرد و خودش ادعا کرد که یمانی است و مورد لعن احمد بن اسماعیل قرار گرفت و از سوی یکی از طرفدارن او، سامریِ عصر ظهور نام گرفت.[5] سرانجام پس از کش‌وقوس‌های بسیار با احمد بن اسماعیل و تلاش برای ایجاد تشکیلات مستقل، در راه بغداد به ضرب گلوله از پا درآمد و طرفدارانش، احمد بن اسماعیل را به قتل او متهم کردند. احمد بن اسماعیل در آغاز، حرکت خود را به‌عنوان این‌که همان یمانی وعده داده شده در روایات است، آغاز کرد. ولی رفته‌رفته ادعای خود را گسترش داد و افزون بر یمانی بودن، ادعا کرد فرزند امام مهدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) و وصی و نماینده‌ی ایشان است. وی درعین‌حال خود را مهدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) نیز خوانده و بسیاری از روایات مهدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) را بر خود تطبیق کرده است.
ادعاهای احمد بن اسماعیل را می‌توان در سه محور خلاصه کرد:
الف) ادعای  این‌که سیدیمانی است.
ب) ادعای این‌که وصی و جانشین امام مهدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) و نخستین جانشین از جانشینان آن حضرت(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) است که مهدی خوانده می‌شوند.
ج) ادعای این‌که فرزند امام مهدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) است.[6]

پی‌نوشت:

[1] . محمدعلی نصرالدین، فعالیات صهیونیة وهابیة فی العراق، 1392، بی‌جا، ص 17.
[2] . همان.
[3] . علی کورانی، المعجم الموضوعی لاحادیث الامام المهدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه)، نشر معروف، 1394، ص 1119.
[4] . همو، دجال البصرة، نشر باقیات، 1390، ص 43.
[5] . محمدعلی نصرالدین، فعالیات صهیونیة وهابیة فی العراق، 1392، بی‌جا، ص 18.
[6] . حسین حجامی، جریان‌های انحرافی مهدویت، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، ص 271.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.