باز بودن راه اجتهاد از سخن تا عمل
کوچکترین آشنایی با مفهوم اجتهاد برای ما روشن میکند که اجتهاد یعنی تطبیق فروع بر اصول و لحاظ شرایط زمان و مکان. این امری است که تمامی گروهها و فرق اسلامی در تعریف اجتهاد قبول دارند. اما سلفیها با ادعای باز بودن باب اجتهاد از طرفی و عملکرد ظاهرگرایانه و متعصبانه بر مبانی، راه را بر اجتهاد در عمل بستهاند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نداشتن تسلط بر اجتهاد یکی از بزرگترین بلاهایی است که در یک مذهب و یا جریان فکری باعث نتایج وحشتناکی میشود. هرچند این جریان خود بر داشتن شیوه اجتهادی تاکید میکند، اما اجتهاد امری است که از سالها زحمت بهدست میآید. زحمات بزرگان چون شیخ اعظم انصاری، محقق خراسانی، میرزای نائینی، و دیگر بزرگان نجف و در ادامه، بزرگان قم، تشیع را در طوفانهای دویست سال اخیر به سلامت عبور داده است.
این برخلاف جریان های مدعی اجتهاد است که هیچ اطلاعی و بویی از اجتهاد نبردهاند و با تناقضگویی راه را برای درهم ریختن جامعه اسلامی مهیا کردهاند. محمد عماره این موضوع را خوب فهمیده است.
محمد عماره در کتاب «السلفیه» میگوید: «اننا نری التناقض واضحاً وجلیاً ...ذلک ان القول بتطور الواقع و تغیره و هی حقیقه و بتغیر المصالح تبعاً لتغیر الواقع و تطوره وهی حقیقت ثانیه... ثم القبول بتغیر الاحکام و الفتاوی «بالرأی» بسبب هذه المتغیرات رغم وجود النصوص و المأثورات ... ان القول بذلک انما یهز ثبات العموم و الاطلاق اللذین قررهما المنهج السلفی لسلطان النصوص و مأثورات...[1] تناقض واضح و آشکاری را در افکار سلفیها میبینیم، و این تناقض به تغییر واقع بر میگردد و تغییر در واقع بهخاطر تغییر در مصالح است. حال این تفکر باعث میشود که با اینکه نصوص وجود دارد، احکام فتوا را تغییر دهیم؛ چرا که متغیرات صورت گرفته است. اینکه نصوص هست، ولی باز هم اجتهاد کنیم، مخالف قاعده عموم و اطلاق هست که سلفیها تأکید افراطی بر نصوص دارند و به آنها سلطنت بر همه چیز میدهند.»
محمد عماره به خوبی بر یک تناقضگویی دست گذاشته است که نشان از بیگانه بودن جریان سلفی، از پختگیهای لازم برای اجتهاد خبر میدهد.
پینوشت:
[1]. السلفیه، محمد عماره، ص38، بیتا، بینا.
برگرفته از مقاله «تناقض سلفیها در قائل شدن به اجتهاد و جمود به ظواهر»
افزودن نظر جدید