عرفان حقیقی و عرفان کاذب
معنویت ارائه شده از سوی مدعیان دروغین بر خلاف معنویتی که از سوی پیامبران الهی ارائه میشود نه مستلزم باور به خداست و نه مستلزم تن دادن به پیام پیامبران و نه محتاج وجود دنیایی دیگر! بلکه تنها چیزی که انسان در معنویت ساختگی عرفانهای کاذب به دست میآورد رسیدن به پرتگاه گمراهی و ظلالت است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با توجه به پیشرفت انسان در عصر حاضر و دور شدن افراد از معنویت، عرفانهای کاذب و مدعیان دروغین پیشرفت چشمگیری داشتهاند و روز به روز شاهد شاخههای جدیدی از مدعیان دروغین هستیم. این افراد به جای سیراب کردن مردم از معارف الهی، به ترویج عرفان کاذب و معنویت سکولار میپردازند تا با تضعیف باورهای الهی به اهداف شوم خود برسند.
باتوجه به استقبال قشر جوان به بحث عرفان، این موضوع باعث سوء استفاده مدعیان دروغین از این موضوع شده است و بحث عرفان به پوششی تبدیل شده است که مدعیان دروغین به آن تمسک جسته و با فریب و نیرنگ، جمعیتهایی از جوانان و نوجوانان کشور اسلامی ما را جذب و از اسلام ناب محمدی دور کردهاند. با این شرایط یکی از ضروریترین اقدامات، شناخت و عرضهی عرفان ناب اسلامی به نسل جوان است.
با توجه به حساسیت موضوع، این ضرورت احساس میشود که به بیان مشخصههای عرفان حقیقی و مشخصههای آن بپردازیم تا مقدمهای باشد برای رسیدن به معرفت حقیقی اسلام ناب محمدی. «عرفان در لغت به معنی معرفت است و در اصطلاح به معنای شناخت شهودی و باطنی از خدا، اسماء و افعال او، شناخت از سنخ مفاهیم و الفاظ و صورتهای ذهنی است و عرفان حقیقی موضوع علم شناخت حق و اسماء و صفات او است و به طور خلاصه راه و روشی که اهل الله برای شناسایی حق انتخاب کردهاند.»[1] عرفای حقیقی عقیده دارند برای رسیدن به حق و حقیقت باید مراحلی را طی کنند تا نفس بتواند از حق و حقیقت بر طبق استعداد خود، آگاهی حاصل کند و این موضوع فقط با شناخت الهی حاصل میشود و این موضوع کاملا با تعاریف و ویژگی عرفانهای کاذب متفادت است و آنچه به طور قطع در اینباره میتوان گفت ایناست که غربیان با تکیه بر مبانی سکولاریستی و اومانیستی به دنبال پاسخ گویی به نیازهای معنوی انسان جدید هستند.
به عنوان مثال برخی از معنویتهای شرقی از قبیل بودیسم، هندویسم و جینیسم که در غرب فعالاند و یا معنویتهایی که با خاستگاه غربی اعم از اروپایی و آمریکایی و سرخ پوستی در حال گسترشاند همگی معنویتهایی هستند که یا با مبانی سکولار غرب سازگارند یا صورت سازگار شدهی آنها با آن مبانی است که از سوی رسانههای غربی تبلیغ میشوند. «معنویت گراهای جدید لازمهی معنویت را اعتقاد به خدا نمیدانند چه رسد به دین.»[2] و این موضوع خلاف باور عرفان ناب محمدی است. چنین معنویتی بر خلاف معنویت ساختگی مدعیان دروغین نه مستلزم باور به خداست و نه مستلزم تن دادن به پیام پیامبران و نه محتاج وجود دنیایی دیگر! تنها چیزی که در معنویت ساختگی عرفانهای کاذب انسان بدست میآورد رسیدن به پرتگاه گمراهی و ظلالت در قالب راه حقیقی است.
در پایان به علل گرایش انسان عصر حاضر به عرفانهای کاذب خواهیم پرداخت؛
1- سرخوردگی و علم مدرن
2- شکست نظامهای معنویت ستیز
3- پیروزی انقلاب اسلامی
4- زندگی ماشینی و خستگیهای روحی-روانی
5- هیجان طلبی جوانان.[3]
پینوشت:
[1]. برگرفته ازنقدی بر عرفانهای نوظهور و شناخت عرفان حقیقی، مدرسه علمیه حضرت خدیجه (علیها السلام) مشهد. واحد پژوهش، عرفان، دفاعیهها و ردیهها، شماره کتابشناسی ملی: 4274075، سال95، ص 161.
[2]. همان، ص 162.
[3]. همان، ص 166.
افزودن نظر جدید