اتهامهای غیر منصفانه قِفاری و نقد آزادانه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وهابیت برای تخریب شیعیان به هر بهانه و هر دلیلی استناد میکند. غافل از اینکه این جریان غیرسازنده، بالاخره خود ایشان را مبتلا میکند و انسانهای آزاد اندیش به خوبی این برخوردها را به قضاوت خواهند نشست. یکی از اتهامات وهابیت به شیعیان، بزرگتر جلوه دادن کربلا و مضجع امام حسین (علیه السلام) بر حرم امن الهی، کعبه، و مسجد نبوی (صلی الله علیه و آله) در مدینه است. قفاری میگوید:
«إذا كان كل هذا الفضل بوجود جسد الحسين، فلماذا لم تفضل المدينة وفيها جسد رسول الله؟! إن هذا تناقض في بنية المذهب.. وهو يكشف أنه ليس الهدف تقديس الحسين، ولكن الكيد للأمة ودينها ... وقد جاءت روايات كثيرة عندهم تفضل كربلاء على بيت الله.[1] اگر فضیلت کربلا، بهوجود بدن امام حسین (علیه السلام) است، پس چرا مدینه که بدن پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آن قرار دارد، افضل نیست. از اینجا معلوم میشود که هدف شیعیان، تقدیس امام حسین (عیله السلام) نیست، بلکه هدف آنان خراب کردن دین است، ... آنها روایات کثیری دارند، که کربلا را بر خانه خداوند ترجیح میدهد.»
در پاسخ به این سؤال میتوان اینگونه پاسخ داد که
- شیعیان هیچگاه از ارزش حج و بیت الحرام و مسجد نبوی نمیکاهند.
- بسیاری احادیث دال بر فضیلت زیارت مسجد نبوی و مسجدالحرام در منابع شیعیان وارد شده است، که هیچگاه در مقابل سرزمین کربلا قرار نمیگیرد. چنانکه از امام صادق (علیه السلام) وارد شده است، که فرمودند: «إن الله تعالی اختار من کل شیء شیئاً، و اختار من الأرض موضع الکعبة.[2] خداوند اختیار کرد از هر شیء، چیزی را و از روی زمین، مکان مکه را اختیار کرد.»
- در بین شیعیان فتوایی وجود دارد که از توحید تشریعی نزد شیعیان خبر میدهد و گواهی است که شیعیان هیچگاه عبادت و امور عبادی را به غیر حرم الهی منتقل نمیکند. شیخ طوسی مینویسد: «شناخت قبله براى انجام نماز به سوى آن و رو به قبله قرار دادن ذبيحه و شخص محتضر و دفن اموات واجب است. مواجهه به قبله در تمام نمازهاى واجب و مستحب، در صورت تمكن و نبود عذر واجب است و قبله همان كعبه است.»[3]
پینوشت:
[1]. قفاری، ناصر بن عبد الله، أصول مذهب الشيعة الإمامية الإثنی عشرية، ج2، ص 464،سعودی، 1414ه.
[2]. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 2 ص 157، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1390 ه.ق.
[3]. الطوسي، الشيخ ابوجعفر، النهاية فی مجرد الفقه والفتاوى، ص 62، انتشارات قدس، قم.
افزودن نظر جدید