موضع طالبان نسبت به شیعیان

  • 1395/09/11 - 10:48
دانستن رابطه گروه‌های جهادی و موضع ایشان نسبت به شیعیان برای شیعیان بسیار مهم است. اصولاً هر نوع هدایت و تغییر در رویه این گروه‌ها بدون دانستن رویکرد ایشان به شیعیان امکان‌پذیر نیست.این‌که طالبان نیز گروهی برآمده از فکر دیوبند است دلیل بر این نمی‌شود که آن‌ها را بر اساس فکر دوبندی تحلیل کنیم و یا ایشان از این فکر عدول نکنند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دانستن رابطه گروه‌های جهادی و موضع ایشان نسبت به شیعیان، برای شیعیان بسیار مهم است. اصولاً هر نوع هدایت و تغییر در رویه این گروه‌ها بدون دانستن رویکرد ایشان به شیعیان امکان‌پذیر نیست. جریان مهم سلفی در جنوب افغانستان و پاکستان که از مدارس علوم دینی دیوبندی به‌وجود آمده است، طالبان نام دارد. این گروه که از آنان با عناوینی چون جنبش، حركت یا گروه طالبان یاد می‌شود، در سال 1994 میلادی و در پی تلاش ملامحمد عمر برای به‌دست گرفتن قدرت، تأسیس شد. طالبان از سال 1996 تا 2001 عمده مناطق افغانستان را تحت سلطه داشت. ملا عمر معتقد بود این جریان برای اسلام حقیقی می‌جنگد و می‌گوید: «ما علیه مسلمانانی كه به راه اشتباه رفته‌اند، می‌جنگیدیم. ما چگونه می‌توانستیم ساكت بمانیم، درحالی‌که می‌دیدیم جنایت‌ها علیه زنان و فقرا صورت می‌گیرد.»[1]
نداشتن دولتی فراگیر و عدم توانایی گروه‌های مسلح افغان پس از پیروزی بر دولت‌های اجنبی و بلافاصله بعد از آن نزاع قدرت در کشور افغانستان، باعث شد این کشور نتواند فرایند ایجاد امنیت را طی کند. «یكی از عوامل مهم داخلی كه منجر به ظهور طالبان در افغانستان شد، ناتوانی رهبران گروه‌های جهادی افغانستان در تشكیل یك دولت فراگیر ملی و تمایل برخی از این گروه‌ها به اعمال سلطه بیشتر در برابر دولت مجاهدین بوده است.»[2]
این‌که طالبان نیز گروهی برآمده از فکر دیوبند است، دلیل بر این نمی‌شود، که آن‌ها را بر اساس فکر دیوبندی تحلیل کنیم و یا ایشان از این فکر عدول نکنند.

آیا شیعه از نظر طالبان کافر هستند؟ در این مورد دو نظر وجود دارد. اگر ما به جریان دیوبندی بنگریم، ایشان شیعیان را در صورت ارتکاب نواقض مانند سب صحابه و ام المومنین و از این امور کافر می‌دانند و شیعیان در حالت کلی و بدون ارتکاب نواقض اسلام، مسلمان به‌حساب می‌آیند. اصولاً مکتب دیوبندی با شیعیان رویکرد برادری نداشته و ایشان را اگر هم کافر قلمداد نکنند، ضاله و گمراه می‌دانند. شاه ولی‌الله دهلوی می‌گوید: «و از ذریت حضرت مرتضی سه فرقه ضاله برآمدند که هیچ تقصیر نکردند در برهم زدن دین‌محمدی، اگر حفظ او تعالی شامل حال این ملت نبودی. از آن جمله شیعه امامیه که نزدیک ایشان قرآن به نقل ثقات ثابت نیست... و در ختم نبوت زندقه پیش‌گرفته...»[3]
اما در شرایط جنگی چندان نمی‌توان بر روی این مبانی حساب کرد. آن‌چه در عمل از گروه‌هایی مانند طالبان دیده شده است، متفاوت است. افراد طالبان که در جنگ اول مزار شریف (خرداد 1376 شمسی) به اسارت نیروهای حزب وحدت اسلامی درآمده بودند، آشکارا از وجوب جهاد علیه رافضی‌های کافر، سخن بر زبان آورده بودند.[4] البته هدف اصلی طالبان، مقابله با شیعیان نبوده است.
این امور نشان از لزوم بازنگری در اندیشه‌های سلفیان افغانستان دارد.

پی‌نوشت:

[1]. طالبان، زنان، تجارت مافیا و پروژه عظیم نفت در آسیای مركزی، احمد رشید، 1381، ص66، ترجمه نجله خندق، تهران، بقعه، بی‌تا.
[2]. احمدی، حمید، طالبان، ریشه‌ها، علل ظهور و عوامل رشد، ص 25، مجله اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره 131-132
[3]. شاه ولی الله هندی، قره العینین فی تفضیل الشیخین، پیشاور پاکستان، 1310، ص 169.
[4]. سید محمد رضا طباطبائی، عبدالحمید افراخته، بازشناسی بنیادگرایی و سلفیه در دوران معاصر با تأكید بر طالبان و القاعده، ص25، بی‌تا، بی‌نا

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.