نیم نگاهی به گات 44 بند 18
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ گاهان، کهنترین اثر ادبی ایران است که وجود دارد. متاسفانه به سبب دشواری این سرودها هنوز نمیتوان به عقاید و افکار زرتشت پی برد. زبان بکار رفته در این سرودها دشوار است. نا آشنایی کامل با اندیشههای سراینده این سروده، زبان شعری و مشکلات دستوری این سرودها بر دشواریهای آن افزوده است.[1] همانطور که در تاریخ آورده شده، جدایی گاتها از اوستا توسط زبان دانان غربی صورت گرفت. تا قبل از آن فرقی بین گاتها به عنوان سروده شخص زرتشت و اوستا وجود نداشت و تمامی متون اوستا را سروده زرتشت میدانستند.[2] در اینجا سعی بر آن است که در مورد یکی از بخشهای گاتها، بررسی کوچکی صورت گیرد.
یکی از سرودههای گاتها بند 18 از گات 44 هست. یکی از ایرانیان که در راه زنده کردن ایران باستان و آیین زرتشت تلاش بسیار انجام داده، ابراهیم پورداوود هست. او این بخش از گاتها را چنین ترجمه کرده است: « از تو میپرسم، ای اهورا براستی مرا از آن آگاه فرما، آیا ای شاه ده مادیان و یک شتر و یک اسب که وعده شده است بمن خواهد رسید.....»[3] ساسانفر این بند را به این صورت ترجمه کرده است: «..... چگونه می توانم در پرتو اشا این پاداش را به دست آورم. ده مادیان، ده نریان(اسب نر) و یک شتر. پاداشی که ای مزدا به من رسانی و جاودانگی را الهام میدهد....» [4]
همانطور که از این دو ترجمه مشخص هست، هیچ مطلب مفیدی از این سروده بدست نمی آید و مطلبی نامفهوم هست. مطالبی با توجه به سخنان و برداشتهای زبان شناسان بیان میشود.
برداشت پورداوود نسبت به این بخش این است که در زمان زرتشت هنوز سکه ای معمول نبوده است و با عین جنس مزد پرداخت میشد و داد و ستد میکردند.[5] ساسانفر برداشت دیگری نسبت به این بخش دارد. می گوید این بخش که ده مادیان و ده نریان و یک شتر را بیان کرده، باید به گونه ای غیر از ترجمه ظاهری بیان نمود. حتی او بر زبان شناسان غربی که راه ترجمه کردن اوستا را به نسلهای بعدی همانند خود او آموخته اند، ایراد میگیرد؛ پژوهشگران و زبان شناسان غربی تنها به معنی ظاهري واژه نگاه میکنند و اسب ماده و نر و شتر را همانطور که در عالم محسوس و در چراگاه هستند به شکل جانوران چارپا میپندارند و پافشاری میکنند که معنی واژه همان است.
در بخشی از این اعتراض به زبان شناسان، بر سخن پورداوود که در مورد دستمُزد آن زمان است، ایراد میگیرد. ساسانفر علت اینکه زبان شناسان در این بخش از گاتها بیان میکنند زرتشت برای خودش مزد و پاداشی برابر ده مادیان و ده نریان و یک شتر در خواست کرده را بخاطرعدم آشنایی با اندیشهها و فلسفه زرتشت میداند. این برداشت یک زبان شناس و یا هر کس دیگری است که به فلسفه و اندیشههای زرتشت آگاهی ندارد و حتی از درك و آموختن نکات موجود در این سرود عاجز و درمانده است.
ساسانفر نظر خود را در بخشی جدای از ترجمه متن آورده است. ولی موبد آذرگشسب در داخل کمانک درون متن آورده و چنین ترجمه کرده است: «.... چگونه در پرتو اشا، پاداش دلخواه که همانا چیرگی بر ده مادیان (حواس ده گانهی: بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی، توانایی، پویایی و کارآیی) با نیروی اسب (اندیشه) و اشتر (روشنایی) است، بدست خواهد آورد؟....» [6] نکته قابل توجه در ترجمه آذرگشسب حواس ده گانه ای هست که این فرد از خود اختراع کرده است. یکی از آنها حس توانایی است که آذرگشسب برای توجیه ده مادیان بیان کرده! در حالی که از واقعیت معنایی آن ناآگاه بوده است. قدرت یا استعداد یا ویژگیهای دیگری که فرد را به انجام کاری قادر میسازد را توانایی گویند.[7] توانایی به مجموعه ای از واکنشهای ذهنی و عینی که شخص را برای انجام کاری نمایان در زمانی مشخص قادر میسازد هم گفته میشود.[8]
از ترجمه و دخل و تصرف موبد آذرگشسب که صرف نظر کنیم، نوبت به شاهکار موبد دیگر یعنی رستم شهزادی میرسد. او بدون اینکه ده مادیان و اشتر و اینها را در ترجمه خود وارد کند، کاملا برداشت شخصی خود را از متن بیان می کند. ترجمه کامل این متن توسط شهزادی اینگونه است: «ای اهورا، چگونه در پرتو اشا به درک راه تو و حقایق زندگی پی خواهم برد؟ و ای مزدا چه وقت از کمال و رسایی و جاودانگی برخوردار خواهم شد؟ و چگونه خواهم توانست این دو نعمت را به مردم جهان ارمغان کنم؟» [9]
در این ترجمه که از شهزادی صورت گرفته است، نامی از حس های دهگانه آذرگشسب و ده مادیان و ده نریان و یک شتر ساسانفر و پورداوود نیست. بلکه تنها ترجمه ای هست از خود رستم شهزادی که با نبوغ موبدی خود این ترجمه را انجام داده است.
سوالی که در اینجا از شما خوانندگان گرامی هست اینکه، به نظر شما آیا موبدان در طول تاریخ ایران باستان و آیین زرتشت، به مانند این تحریف در ترجمه و متن سرودهها نمی توانستند انجام دهند؟ چند موبد به مانند شهزادی در تاریخ آیین زرتشت وجود داشته است؟ آیا این تغییر و دگرگون کردن متن اوستا و گاتها هم را می توان کاری از اعراب و اسکندر دانست؟
پاسخ این سوالات را خود شما اندیشه کنید...
پی نوشت:
[1] . کتاب تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، احمد تفضلی و ژاله آموزگار، نشر سخن، صفحه 36_37
[2] . بنگرید به: «زمانی که گات ها به عنوان سروده اشو زرتشت از اوستا جدا شد!»
[3] . گاتها کهن ترین بخش اوستا، ترجمه ابراهیم پورداوود، نشر اساطیر، صفحه 79، گات 44، بند 18
[4] . گاتاها سرودهای اشو زرتشت، ترجمه آبتین ساسانفر، نشر بهجت، صفحه 667، سروده نهم بند هجدهم
[5] . گاتها، ترجمه پورداوود،پاورقی صفحه 79
[6] . گاتها، ترجمه موبد آذرگشسب، گاه 44 بند 18
[7] . واژه فرهنگستان، لغت نامه فرهنگستان
[8] . فرهنگ روانشناسی و روانپزشکی پورافکاری - نشر فرهنگ معاصر
[9] . گاتها، ترجمه موبد رستم شهزادی، یسنا، گات 44 بند 18
دیدگاهها
کامبیز
1395/09/10 - 01:45
لینک ثابت
درود بر شما.باید گوشزد کنم:
ابراهیمی
1395/09/11 - 15:34
لینک ثابت
این کامبیز یکی از موبدزادگان
korosh
1395/09/12 - 23:36
لینک ثابت
شما چرا بر موبدان زرتشتی که
کووالانسی
1397/10/16 - 02:32
لینک ثابت
اگه این نامفهموم و خالی از
saman
1397/10/16 - 16:30
لینک ثابت
پاسخ به کوالانسی: میتونید
افزودن نظر جدید