قاتلین امام حسین غیر شیعه بودند
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وهابیت سعی دارند که شهادت امام حسین (علیه السلام) را به گردن شیعهها بیندازند، لذا در اینباره میگویند: شیعیان عراق پسر پیامبر اکرم را به کوفه دعوت کردند، بعد او و سفیرش، مسلم بن عقیل را تنها گذاشتند و آنها را به شهادت رساندند، و از همینجا بود که امام حسین (علیه السلام) شیعیان خود را نفرین کرد و فرمود: خدایا اینان ما را دعوت کردند، تا یاری کنند، اما بر خلاف انتظار با ما دشمنی کردند و ما را کشتند، خدایا ایشان را از دنیا برخوردارشان کن و در دستجات و فرقههای متعدد قرارشان بده و والیان را هیچگاه از آنان خرسند نکن،... لذا وهابیت شیعه را متهم به قتل امام حسین (علیه السلام) میکنند و معتقدند که شیعیان از روی جهل و نادانی و غرور و فتنه، حسین بن علی (علیهما السلام) را مجبور به قیام کردند و بعد پشت او را خالی نمودند. وهابیت در کتابها و مقالات و مجلات و سایتها و...، اینگونه شبهات را طرح و القاء میکنند، که باید جواب ایشان داده شود، تا حقیقت برای همه آشکار شود. لذا در این نوشتار مختصر، جواب وهابیت و همقطاران آنها را از کتب علمای اهل سنت میدهیم، تا حقایق معلوم گردد.
اولاً: شیعهای که امام حسین (علیه السلام) در بیاناتش مورد خطاب قرار داده و لفظ شیعه را بهکار برده است، وهابیت گمان میکنند که آنها شیعیان و دوستداران اهل بیت پیامبر بودهاند، در حالیکه عبارت را آورده، انتهای آن را حذف میکنند و منظور شیعه را در اینجا روشن نمیکنند، و منبع و آدرسی را هم ذکر نمیکنند. در بسیاری از آن روایات وارده، آمده است که وقتی حضرت، دشمنان خویش را مورد خطاب قرار داد، به آنها اینگونه خطاب کرد: «ویلکم یا شیعه آل ابیسفیان، ان لم یکن لکم دین و کنتم لاتخافون یوم المعاد فکونوا احراراً فی دنیاکم...[1] وای بر شما ای شیعیان و پیروان خاندان ابوسفیان، اگر دین ندارید و از روز قیامت نمیترسید، در دنیای خودتان آزاده باشید و به اصل خود بازگردید...» لذا وهابیت کلمه (آل ابی سفیان) را حذف کرده و شیعه هدف قرار میگیرد و هر خوانندهای خود بهخود فکرش بهطرف شیعیان معطوف میشود.
ثانیاً: بزرگان اهل سنت تنها یاران امام حسین (علیه السلام) را شیعهی ایشان میدانند، مثلاً زهیر بن قین، یکی از شهدای کربلاست و طبری در کتاب خود در مورد وی مینویسد: «فقال له زهیر، یا عزره ان الله قد زکاها و هداها فاتق الله یا عزره فانّی لک من الصالحین... قال یا زهیر ما کنت عندنا من شیعه اهل هذا البیت انّما کنت عثمانیاً.[2] زهیر به عزره گفت ای عزره خداوند او را پاک گردانید و هدایت نمود، پس از خدا بترس که من از خیرخواهان تو هستم، تو را بهخدا قسم میدهم، که مبادا از کسانی باشی که گمراهان را در کشتن جانهای پاک یاری میکنی، وی پاسخ داد: ای زهیر! ما تو را از شیعیان این خاندان نمیدانستیم و تو عثمانی بودی (یعنی امروز تو را در صف شیعه حسین بن علی میبینیم در حالی که از طرفداران عثمان بودی).»
ثالثاً: طبق آنچه در کتب تاریخی فریقین آمده است، شیعیان در کوفه عدهی کمی از جمعیت 15 هزار نفری را تشکیل میدادند که بسیاری از آنان در زمان معاویه تبعید و یا زندانی و یا به شهادت رسیده و عدهای دیگر، بهخاطر مشکلات عدیده به شهرهای دیگری پناهنده شده بودند، آن مقداری هم که میخواستند به یاری امام حسین (علیه السلام) بشتابند، سربازان عبیدالله بن زیاد مانع شدند، در نتیجه اینکه کوفه شهر شیعیان بوده و آنها پسر پیامبر را به شهادت رساندند، ادعایی پوچ و باطل است. مثلاً ابن ابی الحدید در کتاب شرح نهج البلاغه مینویسد: «کتب معاویه نسخه واحده الی عماله بعد عام المجاعه ان برئت الذمه ممن روی شیئاً...[3] معاویه بعد از سالی که در آن خشکسالی اتفاق افتاد، نامهای به یکی از حاکمان خود نوشت، که هر کس چیزی از فضیلت ابوتراب، علی (علیه السلام) و خاندان او نقل کند، در مقابل او هیچگونه مسئولیتی شما را تهدید نمیکند، (یعنی هر چه که با او کردید، جایز است) ... بیچارهترین مردمان در آن زمان مردم کوفه بودند، چرا که شیعهی علی (علیه السلام) در آن شهر زیاد بود، ... و زیاد بن سمیه حاکم جدید کوفه، هم شیعیان را میشناخت و هم شدیداً به دنبال شیعیان بود، تا آنها را نابود کند...»
رابعاً: اکثر کوفیان، طرفداران خلیفهی دوم بودند، تاریخ خود گویای این واقعیت است، مثلاً وقتی حضرت علی (علیه السلام) خلافت را در کوفه بهدست گرفتند و خواستند یکی از بدعتهای عمر بن خطاب را ریشهکن نمایند (نماز تراویح) به امام حسن (علیه السلام) دستور دادند که به مسجد رفته و مانع مردم شوند، تا حضرت مخالفت نمودند، مردم صدا به اعتراض بلند کرده و گفتند: وای سنت عمر از دست رفت.[4]
خامساً: طرفداران عثمان در لشکر کوفه حضور داشتند، بهعنوان مثال وقتی واقعه کربلا اتفاق افتاد و آب را به روی امام حسین و اهل بیت او بستند و مانع شدند، بریر همدانی به لشگریان عمر سعد گفت: «... وهذا ماء الفرات تقع فیه خنازیر السواد و کلابه، قد حیل بینه و بین ابن رسول الله. قالوا یا بریر قد اکثرت الکلام فاکفف، والله لیعطش الحسین کما عطش من کان قلبه یقصد عثمان بن عفّان.[5] ... این آب فرات است که خوکهای کثیف و سگها به آن دسترسی دارند، اما بین آن و بین فرزند رسول خدا مانع شدهاند، آنها گفتند: ای بریر! زیاد سخن گفتی، پس کلام را تمام کن، قسم به خدا حسین باید تشنه باشد، همانطور که کسیکه قبل از او بود (مقصودشان عثمان بود) تشنه ماند و کشته شد.»
البته دلایل دیگری هم وجود دارد، ازجمله میتوان گفت که هیچیک از سران سپاه یزید، اسمشان جزء شیعیان امام حسین در کتب تاریخی ذکر نشده است و همچنین اینکه در گفتار یزید آن هنگامیکه دید متهم به قتل پسر پیامبر شد، هرگز نگفت شیعیان، امام حسین را کشتند؛ بلکه آن را به گردن والی و حاکم خود، عبیدالله بن زیاد انداخت که از طرفداران او بود، و در آخر تعابیری که قاتلان امام حسین (علیه السلام) در واقعه کربلا نسبت به حضرت داشتند، نشان میداد که آنان از شیعیان نبودند، بلکه از مخالفین بودند.[6] که این مطالب را میتوان از کتب اهل سنت استنتاخ نمود و شیعیان واقعی حضرت علی و امام حسین (علیهماالسلام) را از این تهمتها مبرّا و دور دانست.
پینوشت:
[1]. الفتوح، ابن اعثم، دارالاضواء، بیروت، لبنان، تحقیق علی شیری، ج5 ص117.
الفصول المهمه، ابن صباغ مالکی، دارالحدیث، قم، ایران، تحقیق سامی غریری، ج2 ص827.
[2]. تاریخ طبری، طبری، دارصادر، بیروت، لبنان، ج4 ص316.
[3]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، مکتبه آیه الله مرعشی نجفی، قم، ایران، (1341ق)، ج11 ص44.
[4]. همان، ج12 ص283.
[5]. اعیان الشیعه، سید محسن امین جبل العاملی، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، لبنان، ج1 ص599.
[6]. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، دارصادر، بیروت، لبنان، (1407ق)، ج4 ص67.
البدایه و النهایه، ابن کثیر، دارالفکر، بیروت، لبنان، (1407ق)، ج8 ص153-183.
الطبقات الکبری، ابن سعد، مکتبه الصدیق، عربستان، تحقیق بن صامل السلمی، ج14 ص137.
افزودن نظر جدید