علی (ع) همراز خداوند
غزوه طائف از آن جهت برای ما حائز اهمیت است که خداوند در این جنگ، حضرت على (عليه السلام) را به ويژگیاى اخـتـصـاص داد كـه هيچ كس صلاحیت پذیرش آن را نداشت. اول اینکه پیروزی به دست مبارک آن حضرت اتفاق افتاد و دیگر ماجرای نجوای رسولخدا با حضرت علی (علیه السلام) است. نجوایی که از جانب رسولخدا به نجوای با خدا معرفی شد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در ماه شوال سال هشتم هجری جنگی بین مسلمانان و کفار طائف درگرفت، که پس از شکست و عقبنشینی کفار، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور به تعقیب قبیله ثقیف، که ساکن طائف بودند، داد و پس از رسیدن به شهر طائف و مواجه شدن با قلعههای مستحکم، آن شهر را به محاصره درآورد و در نهایت به پیروزی دست یافت. اما نکتهای که در غزوه طائف حائز اهمیت است، این است که خداوند در این جنگ، حضرت على (عليه السلام) را به ويژگیاى اخـتـصـاص داد، كـه هيچكس صلاحیت پذیرش آن را نداشت. اول اینکه پیروزی بهدست مبارک آن حضرت اتفاق افتاد و دیگر ماجرای نجوای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با حضرت علی (علیه السلام) است.
ماجرای نجوای رسول خدا با امیرالمؤمنین (علیهما السلام) در منابع معتبر اهل سنت و شیعه و برخی از صحاح سته نقل شده است، که به آن اشاره میکنیم:
1) ترمذی در کتابش از جابر بن عبدالله انصاری نقل میکند: «دعا رسولالله علیاً یوم الطائف فانتجاه. فقال الناس لقد طال نجواه مع ابن عمه. فقال ما انتجیته ولکن الله انتجاه.[1] پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت علی (علیه السلام) را خواست و با او به نجوا پرداخت. مردم گفتند: نجوای پیامبر با پسر عمویش به درازا کشید. پیامبر خدا فرمود: من با او به نجوا نپرداختم، بلکه خداوند با او نجوا کرد.»
این روایت در کتابهای دیگر همچون البدایة و النهایة[2] المناقب خوارزمی[3] و تاریخ بغداد[4] آمده است.
2) طبرانی صاحب کتاب المعجم الکبير در کتابش به این واقعه اشاره میکند و میگوید که جابر نقل کرده است: «هنگامیکه جنگ طائف به راه افتاد، پيامبر (صلی الله عليه و آله و سلم)، مقداری از روز را با علی (عليه السلام) به نجوا پرداخت. ابوبکر گفت: ای پيامبر خدا! گفتگوی مخفيانهات با علی در اين روز به درازا کشيد. پيامبر خدا فرمود: من با او به نجوا نپرداختم؛ بلکه خدا با وی نجوا کرد.»[5]
3) این واقعه با عظمت در کتاب تاريخ دمشق ابنعساکر نیز آمده است. او این حدیث را جابر نقل کرده است که گفته است: «در جنگ طائف، هنگامی که پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با علی (عليه السلام) به مدّت طولانی به نجوا پرداخت، ابوبکر و عمر به آنان پيوستند و گفتند: ای پيامبر خدا نجوايت با علی به درازا کشيد. حضرت فرمود: من با او نجوا نمیکردم؛ بلکه خداوند با او نجوا داشت.»[6]
4) حاکم حسکانی نیز از ابوزبیر نقل کرده است، که جابر گفته است: «لما كان يوم الطائف ناجى رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) علياً فأطال نجواه فقال بعض أصحابه: لقد أطال نجوى ابن عمه. فبلغه ذلك فقال: ما أنا انتجيته بل الله انتجاه.[7] در روز جنگ طائف رسول خدا با علی (علیه السلام) به نجوا پرداخت و نجوایشان به درازا کشید. برخی از اصحاب گفتند که نجوایتان با پسر عمتان به درازا کشید؟ رسول خدا فرمودند: من با او نجوا نکردم، بلکه خداوند با او نجوا داشت.»
5) ابناثیر نیز با تمام تعصبش به این اتفاق اشاره کرده است، که به علت تشابه آن با روایت حاکم از ذکر آن خودداری میکنیم.[8]
نکتهای که قابل توجه است، احتجاج حضرت علی (علیه السلام) به این روایت در روز شوری و تایید مخالفان حضرت بر صحت این روایت است.
قندوزی به نقل از صاحب مناقب به روایتی از اعمش از ابوذر اشاره کرده است، که حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «اتعلمون ان رسول الله ناجانی یوم الطائف فاطال ذلک فقال بعضکم یا رسول الله انک انجیت دوننا فقال ما انجیته بل الله عزوجل انتجاه قالوا نعم.[9] آیا یادتان میآید که در روز طائف رسول خدا با من نجوا کرد و نجوایش به درازا کشید و برخی از شماها به پیامبر گفتید که آیا با کوچکتر از ما نجوا میکنی و رسول خدا به شما گفت که من با او نجوا نکردم، بلکه خدا با او نجوا کرد؟ همگی گفتند: بله»
پینوشت:
[1]. سنن الترمذی، ابوعیسی ترمذی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج5، ص639
[2]. البدایه و النهایه، ابن کثی، دارابن کثیر، بیروت: ج7، ص357
[3]. المناقب، خوارزمی،موسسه نشر اسلمی، قم: ص138
[4]. تاریخ بغداد او مدینة السلام، خطیب بغدادی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج7، ص402
[5]. المعجم الکبیر، طبرانی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج2، ص186
[6]. تاریخ مدینة دمشق، ابنعساکر، داراحیاء التراث العربی، بیروت: ج42، ص315
[7]. شواهد التنزيل، حاكم حسكانی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت: ج 2، ص 327 پاورقی
[8]. اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ابناثیر، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج4، ص27
[9]. ینابیع المودة، قندوزی، مکتبة بصیرتی، قم: ص58
نویسنده: محمد یاسر بیانی
افزودن نظر جدید