تحریف ناپذیری قرآن نزد شیعیان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اتهامات وارده به شیعیان اتهام تحریف قرآن است. سالهاست اهل سنت دانستهاند، که شیعیان قائل به تحریف قرآن نیستند و در بسیاری از کتب بزرگان شیعه این امر مردود شمرده شده است. ولی این اتهام از طرف وهابیت، با اغراض خاصی، مرتباً تکرار میشود. ایشان بهدنبال آلوده کردن فضای بین مسلمانان هستند.
به مواردی از سخنان بزرگان شیعه، اشاره میکنیم:
1. ابن بابویه قمی (م381ق)
«به اعتقاد ما شیعیان، قرآنی را که خداوند بر نبی مکرمش نازل کردهاست، همان است که در بین دوغلاف و در دست مردم است، ... و کسانی که بیشتر از آن را، به ما نسبت میدهند، دروغگو هستند.»[1]
2. علم الهدی (م436 ق)
«توجه شدید و انگیزههای وافر برای حفظ قرآن، در طول تاریخ در بین مسلمانان بوده است. ... تا جایی که بین قرائت و حرکت حروف، و تلفظ آنها، بین مسلمین بحثها میشده، و قرائتهای متفاوت مشهور شده است. با این همه توجه، چطور ممکن است، قرآن را تحریفشده، بدانیم.»[2]
3. شیخ طوسی (م460ق)
«سخن از زیادی و نقصان در قرآن، امری پسندیده نیست. زیرا در زیادت، که امری اجماعی است و در نقصان نیز خلاف عموم مسلمین است، و در مذهب ما نیز، امری نکوهیده است».[3]
4. علامه حلی (م726ق)
«حق این است که هیچ تبدیل، تاخیر، تقدیم، زیادت و نقصانی در قرآن رخ نداده است، و باید به خداوند پناه برد، از اینکه اعتقاد داشت، تحریفی در قرآن رخ داده است. چرا که این امر موجب تزلزل در معجزه پیامبر است.»[4]
5. ابوعلی طبرسی (م548ق)
«سخن از تحریف ناپسند است. زیادت را که هیچ کس نگفته است، نقصان را نیز عدهای اهل حدیث، در بین اهل سنت و عدهای در شیعه، قائل هستند، ولی در بین اصحاب دیدگاه، صحیح عدم تحریف است.»[5]
6. محقق اردبیلی (م993)
«چون قرآن به تواتر رسیده است، ازاختلال و دگرگونی، در امان است و چون در کتابها ضبط شده و حتی حروف و حرکات آن شمارش یافته و نیز نحوه کتابت آن، مشخص است، ظن غالب بلکه علم به عدم زیادی و نقصان آن، موجود است».[6]
7. فیض کاشانی (م1091)
«با وجود دستور قرآن به پیروی از آن «إنه لَکتاب عَزیز لا یَاتیه البَاطلُ مِن بَین یَدیه ولامن خَلفِه.[فصلت/42] این کتابی است عزیز که باطل را به آن راهی نیست.» و «انّا نَحنُ نَزلنَا الذَکر وَ انّا له لحَافِظون.[حجر/9] به تحقیق قرآن را ما فرو فرستادیم و خود ما نیز از آن محافظت میکنیم.» و روایات مستفیض بر عرضه روایات برقرآن، چگونه معقول است، تحریف و تبدیل به قرآن راه یافته باشد.»[7]
8. شیخ حر عاملی (م1104ق)
«هر کس در اخبار و تواریخ و آثار تتبع کند، به یقین میداند، که قرآن در غایت و اعلی درجه تواتراست، و هزاران صحابه آن را حفظ کردهاند. قرآن در عهد رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، مجموع و مولَّف بوده است.»[8]
9. شیخ جعفر کاشف الغطاء (م1228ق)
«لا زیادة فیه من سورة و لا آیة من بسملة و غیرها و لا کلمة و لا حرف ....لا ریب فی اَنه محفوظ من النقصان بحفظ الملک الدیان کما دل صریح القرآن و اجماع المسلمین فی جمیع الازمان و لا عبرة بالنادر[9] نه زیادتی از سوره و آیه و حتی بسم الله الرحمن الرحیم و یا حتی یک کلمه و یا حرف در آن هست و ... شکی نیست که قرآن محفوظ است از نقصان به عنایت و لطف خداوند و این مطلب را صریح قرآن و اجماع مسلمانان همیشه قائل بودهاند و اگر نظر خلافی باشد، نظر نادری است که اعتباری ندارد».
10. علامه محمد حسین آل کاشف الغطاء (م1372ق)
«ان هذا الکتاب الذی بین ایدیالناس هو الکتاب الذی انزل الله ... و انه لا نقص فیه و لا تحریف و علی هذا مذهبهم.[10] این کتاب که در دست مردم است، همان کتاب منزل از طرف خداوند است، ... و بهدرستی هیچ نقص و تحریفی در آن رخ نداده است.»
11. عبدالحسین شرف الدین (م1381ق)
«قرآن عظیم بدون هیچ تحریفی همه آیات و کلمات و حروف و حرکات و سکناتش، به تواتر قطعی از طریق ائمه اهلالبیت (علیهم السلام) و از جانب رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و از طرف خداوند به ما رسیده است، ... دلیل این امر هم ظواهر قرآن، حکم ضرورت اولیه مذهب، روایات عرضه بر قرآن و ... است.»[11]
12. علامه امینی (م 1349ق)
وی در کتاب شریف الغدیر در پاسخ به ابن حزم میگوید:
«فهولاء اعلام الامامیه .... مجتمعه علی اَن ما بین الدفتین هو ذلک الکتاب الذی لا ریب فیه والا...[12] بزرگان و اعلام مذهب امامی معتقدند که این کتاب، حاضر در بین دو غلاف، همان کتاب الهی است، که هیچ ریبی در آن نیست و ...»
پینوشت:
[1]. الاعتقادات فی دین الامامیه، ص 59، علی بن حسین بن بابویه قمی، قم چاپخانه علمیه، 1412ق.
[2]. مجمع البیان ج1، ص42، نقل از المسائل الطرابلسیات
[3]. التبیان فی تفسیر القرآن ج1 ص3.
[4]. اجوبة المسائل المهنائیه، ص121، مسئله 13،حسن بن یوسف بن مطهر حلی، قم، 1401ق.
[5]. مجمع البیان ج2، ص 42، محمد بن حسن طوسی، بیروت، موسسه اعلمی، بیتا.
[6]. مجمع الفائده, ج2، ص218، المولی احمد بن اردبیلی، قم، جامعهالمدرسین، 1403ق
[7]. تفسیر الصافی، ج1، ص465، مولی محسن فیض کاشانی، دارالمرتضی للنشر، بیتا.
[8]. موسوعه الامام السید عبدالحسین الشرف الدین ج3 ، ص1160، مرکز علوم و فرهنگ اسلامی، قم 1427ق
[9]. کشف الغطاء، ج3، ص453، جعفر کاشف الغطاء, بوستان کتاب، قم، 1422ق.
[10]. اصل الشیعه و اصولها، ص143، محمد حسین آل کاشف الغطاء بیروت، دارالاحیاء ،بیتا.
[11]. اجوبه مسائل جار الله، ص23، سید عبدالحسین شرف الدین، صیدا بیروت، العرفان، 1953م
[12]. الغدیر، ج 3، ص 116، عبدالحسین امینی، بیروت موسسه الاعلمی،1414ق.
افزودن نظر جدید