سوالات شریف درباره توسل؛ روز دوم
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نماز صبح تمام شده بود و من نشسته و منتظر شریف احمد بودم تا در موضوع توسل به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سخنان دیروز را ادامه دهیم.[1] ناگهان دستی روی شانهام قرار گرفت، شریف احمد بود، بلند شدم و پس از دست دادن با او در آغوشش گرفتم. پس از احوالپرسی نشستیم تا سخنان دیروز را ادامه دهیم.
شریف گفت: من میدانم که زیارت قبر پیامبر ثواب زیادی دارد، اما شما حوائج خود را نیز از پیامبر طلب میکنید، و با این کار پیامبر را مانند خدا، قادر بر انجام کارهای فوق بشری میدانید، که این اعتقاد، شریک دانستن پیامبر با خداست!! و شرک گناه بسیار بزرگی است!
به او گفتم: از تو میپرسم، معنای آیهی «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّـهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّـهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا.[نساء/64] و اگر آنان که به خود ستم کردند نزد تو بیایند و از خدا طلب بخشش کنند و تو نیز برای آنان استغفار کنی، خداوند را بسیار توبه پذیر و مهربان خواهند یافت.» چیست؟ احمد جواب داد: خداوند به پیامبر فرمود: اگر مجرمان و خطاکاران به حضور تو بیایند و از گناهانشان استغفار کنند و پیغمبر اکرم نیز برای آنان طلب بخشش کند، خدا توبه آنان را میپذیرد.
از او پرسیدم: آیا طبق همین آیه، دعای پیامبر مستجاب نمیشود!؟
گفت: بله! میشود، اما وقتی که زنده باشد!
گفتم: اتفاقا این آیه فقط مربوط به زمان حیات پیامبر نیست و بسیاری از علمای اسلام این آیه را در بخش آداب زیارت قبر پیامبر اکرم آوردهاند، و به زائر قبر آن حضرت سفارش کردهاند که این آیه را بخواند و از پیامبر بخواهد که برای او استغفار و دعا کند، تا خداوند او را ببخشد.
شریف احمد گفت: چند نمونه از سخنان آن علماء را برایم بگو!
من گفتم: محیی الدین نووی شارح صحیح مسلم است که در قرن هفتم هجری زندگی میکرده است، او در کتاب «شرح المهذب» از قول عُتبی مینویسد: من نزد قبر پیغمبر اکرم بودم که یک مرد عرب، کنار قبر آن حضرت آمد و گفت: «السلام علیک یا رسول الله! سمعت الله یقول: وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّـهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّـهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا»، بعد خطاب به رسول خدا کرد و گفت: «و قد جئتک مستغفراً من ذنبی و مستشفعاً بک إلی ربّی.[2] و من آمدهام تا بهخاطر گناهانم از خداوند طلب بخشش کنم و تو را نزد پروردگارم، شفیع قرار دهم.» اگر توسل به پیامبر پس از رحلت ایشان، نامشروع بود، باید مسلمانانی که در کنار صحابه و تابعین زندگی میکردند این مطلب را میدانستند و رعایت میکردند، در حالیکه میبینیم همه مسلمانان از عصر صحابه تا زمان ابن تیمیه، هیچ انتقادی نسبت به توسل به پیامبر اکرم ندارند و ابن تیميه این شبهات را مطرح کرد.
ابن قدامه نیز در کتاب «المغنی» که امروز یک کتاب مرجع فقهی برای اهل سنت است، از ابوهریره نقل میکند که پیغمبر اکرم فرمود: هر کس به من سلام کند، من پاسخ سلام او را میگویم و سپس از عتبی داستان همین مرد عرب را نقل میکند، که آمد و خطاب به پیغمبر اکرم گفت: «و قد جئتک مستغفراً من ذنبی و مستشفعاً بک إلی ربّی» و برای بخشش گناهانش به آن حضرت متوسل شد.[3]
غزالی هم که یک محقق بزرگ است، در آداب زیارت پیغمبر اکرم میگوید: رو به قبر پیامبر بایستید و خدا را حمد و ثنا بگویید و درود فراوان به پیغمبر اکرم بفرستید سپس این آیه را بخوانید: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّـهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّـهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا.» و آنگاه خود را مصداق این آیه قرار بدهید و بگویید: «إنّا قد سمعنا قولک و أطعنا أمرک و قصدنا نبیّک، مستشفعین به إلیک من ذنوبنا و قد اثقل ظهورنا من أوزارنا.[4] ما سخن تو را شنیدیم و امر تو را اطاعت کردیم و نزد پیامبرت آمدیم، در درگاه تو از او طلب شفاعت میکنیم، در حالیکه گناهان ما بر دوشمان سنگینی میکند.»
بعد رو به شریف احمد کردم و گفتم: سید! به این جمله دقت کن، که غزالی میگوید: خودتان را مصداق این آیه قرار دهید، یعنی این آیه همهی ما را نیز شامل میشود!
یکی دیگر از علمای بزرگ شما شيخ حسن بن عمار شرنبلانى صاحب کتاب «مراقی الفلاح» است، که کتابش بزرگترین کتاب آداب زیارت نزد اهل سنت است، او میگوید رسول خدا را چنین زیارت کنید:
«السلام علیک یا سیّدی یا رسول الله، السلام علیک یا نبی الله... إنّ الخطایا قد قصمت ظهورنا، و الأوزار قد أثقلت کواهلنا و أنت الشافع المشفّع، الموعود بالشفاعة العظمی و المقام المحمود و الوسیلة و قد قال الله تعالی: وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّـهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّـهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا، و قد جئناک ظالمین لأنفسنا، مستغفرین لذنوبنا، فاشفع لنا إلی ربّک.[5] سلام برتو! ای سرورم! ای رسول خدا! درود برتو! ای پیامبر خدا! ... خطاها پشت ما را شکسته و گناهان بر دوشهای ما سنگینی میکند، تو شفاعت کنندهای هستی که شفاعت او پذیرفته میشود، خداوند تو را به برخورداری از مقام شفاعت و مقام محمود و منزلت عظیم نزد خود وعده داده و فرموده است، هرگاه آنانکه بر خویش ستم کردند، نزد تو بیایند و از خدا طلب آمرزش کنند و پیامبر نیز برای آنان از درگاه الهی طلب آمرزش کند، خدا را توبهپذیر و رحیم خواهند یافت، ما در حالیکه بر خویشتن ستم کردهایم، نزد تو آمدهایم و از گناهان خود استغفار میکنیم، پس برای ما نزد خدا شفاعت کن!»
اکنون با وجود این سخنان از علمای بزرگ، چگونه این آیه را، فقط مربوط به زمان حیات دنیوی آن حضرت بدانیم!؟ در حالیکه هیچ قیدی در این آیه نیست که آن را مخصوص زمان زندگی دنیوی پیامبر، قرار دهد.
قطعاً این نعمت بزرگ، یعنی مستجاب شدن استغفار و دعای پیغمبر در حق ما، فقط منحصر به همان چند سال پس از نزول آیه تا رحلت پیامبر اکرم نبوده است! آری! پیامبر اکرم مایهی رحمت برای همه جهانیان است، او در عالم برزخ نزد خداوند زنده است و از احوال ما آگاه است و جواب سلام ما را میدهد و هر کس به آن حضرت توسل کند آن حضرت برایش دعا میکند، اگر چه در بعضی موارد بهخاطر گناهان یا مصلحت بنده، انسان پس از دعا به خواستهی خویش نمیرسد.
شریف احمد که اشک در گوشه چشمش حلقه زده بود با صدایی بغض آلود گفت: از تو ممنونم که این نعمت بزرگ، یعنی اثر دعای پیامبر را به من تذکر دادی! اکنون که سخنان علمای بزرگ را درباره ارزش توسل به پیامبر اکرم شنیدم، از این بهبعد در روضه منوره، از پیامبر میخواهم برایم دعا کند! اما از تو نیز میخواهم، مرا راهنمایی کنی! چون تمام کتب درسی ما، پر از مسائلی است که اعتقادات بسیاری از مسلمانان را شرک میداند و من پاسخ قانع کنندهای برای این مسائل ندارم.
من که از انصاف و حق طلبی شریف، خوشحال شده بودم، او را در آغوش گرفته و صورتش را بوسیدم و گفتم: من فردا عازم مکه مکرمه هستم، برایت دعا میکنم و به تو پیشنهاد میکنم به سایت «مرکز ابحاث عقائدیه» مراجعه کن تا بتوانی پاسخ پرسشهایت را پیدا کنی.
عقربههای ساعت، 6:10 دقیقه را نشان میداد و من برای زیارت وداع باید به قبرستان بقیع میرفتم، چیزی به بسته شدن درب بقیع نمانده بود، من و شریف احمد یکدیگر را در آغوش گرفتیم و خداحافظی کردیم، در حالیکه اشک در چشمان شریف، حلقه زده بود، او را بوسیدم و از یکدیگر جدا شدیم و من به سوی بقیع بهراه افتادم ...
پینوشت:
[1]. «سوالات شریف درباره توسل»
[2]. محیی الدین نووی، شرح المهذب، جده، الارشاد، ج8، ص 256.
[3]. ابن قدامه، المغنی، ج 3، ص 588، همراه با شرح کبیر.
[4]. غزالی، احياء العلوم، بیروت، دارالمعرفة، ج1، ص259.
[5]. علامه امینی، الغدير، ج 5، ص139، به نقل از كتاب مراقى الفلاح.
افزودن نظر جدید