حقیقت شفاعت از نظر مسلمین
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اعتقاد به شفاعت به معنای دعا کردن اولیای الهی در حق مومنین برای مغفرت یا ارتقاء درجه آنان، از عقاید مورد پذیرش تمام مسلمین است که قرآن کریم نیز در آیات متعدد مانند: «ما مِنْ شَفِیعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ.[یونس/۳] هیچ شفاعتکنندهای جز با اجازه او شفاعت نمیکند.» و «یَوْمَئذٍ لَا تَنفَعُ الشَّفَـعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَـنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً.[طه/۱۰۹] در آن روز شفاعت سودی ندارد، مگر آن کس که خدا به او اجازه شفاعت داده و از گفتار او راضی است.»
مرحوم شیخ مفید مینویسد: «امامیه اتفاق نظر دارند که روز قیامت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عده زیادی از گنهکاران امتش را شفاعت میکند و امیرالمومنین (علیه اسلام) نیز گنهکاران از شیعیان خود را شفاعت میکند و خداوند با شفاعت اهلبیت (علیهم السلام) بسیاری از گنهکاران را میبخشد.»[1]
ابومنصور ماتریدی از علمای بزرگ اهل سنت نیز در ذیل آیه شریفهی «وَلایَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضی.[انبیاء/ ۲۸] و جز در حق کسیکه خدا از او راضی است، شفاعت نمیکنند.» مینویسد: «این آیه اشاره به شفاعت مقبول در اسلام دارد.»[2]
غرض از تشریع شفاعت، زنده کردن روح امید در گناهکاران میباشد. گناهکاری که بهخاطر گناهانش از عفو خدا و رهائی از عذاب الهی مأیوس شود، بیشتر در منجلاب فساد و تباهی فرو میرود، اما اگر بر این باور باشد که میتواند در قیامت از شفاعت اولیای الهی بهرهمند شود در دنیا تلاش میکند تا ایمان به خدا را که از شرایط شفاعت است از دست ندهد.
وهابیون نیز درخواست شفاعت از اولیای خدا در دنیا را پذیرفتهاند، از نظر آنان درخواست شفاعت از اولیای الهی در روز قیامت نیز مجاز است.[3] آنچه مورد اختلاف بین وهابیون و سایر مسلمین است، طلب شفاعت از اولیای الهی در عالم برزخ است که وهابیون بهخاطر اشتباه در فهم حقیقت توحید، آن را شرک دانسته و به دلایلی استناد میکنند که مغایر با اصول کلی کتاب و سنت است.
دلیل ما بر جواز درخواست شفاعت این است که شفاعت پیامبر گرامی و اولیای الهی، چیزی جز دعا و نیایش به درگاه الهی نیست و خداوند بهخاطر قرب و مقامی که آنان در پیشگاه او دارند به دعای آنان، گنهکاران را میبخشد و درخواست دعا از برادر مؤمن ـ چه رسد به پیامبرـ امری مطلوب و نیکو است و هیچیک از علمای اسلام در صحت آن تردیدی ندارند.[4]
پینوشت:
[1]. شیخ مفید، اوائل المقالات، تهران، کنگره شیخ مفید، 1413ه، ص ۱۵.
[2]. محمد بن محمد ماتریدی، تفسیر الماتریدی (تأویلات اهل السنة)، ص ۱۴۸، بیجا، ۱۳۹۱ق.
[3]. صالح بن فوزان، اعانة المستفید فی شرح کتاب التوحید، ص ۲۳۹.
[4]. جعفر سبحانی، الشفاعة فی الکتاب و السنة، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۲۷ه، ص ۴۴و۴۵.
افزودن نظر جدید