پاسخهای قرآنی و روایی به داعش، که گویندگان شهادتین را کافر میدانند
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ داعش و وهابیون هنگامىكه به شيعيان مىرسند، علاوه بر توهین به شیعه، اتهام شرك و کفر را به شیعه نثار میکنند. در این نوشتار با ذکر چند نکته به این تفکر افراطی پاسخ میدهیم.
نکته اول: در قرآن میخوانیم که: «وَلَاتَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَواةِ الدُّنْيا.[نساء/94] اى كسانىكه ايمان آوردهايد! بهخاطر اينكه سرمايه ناپايدار دنيا [و غنايمى] بهدست آوريد، به كسىكه اظهار صلح و اسلام مىكند، نگوييد: مسلمان نيستى».
سیوطی از علمای اهل سنت درباره شان نزول آیه میگوید: «حكايت شده كه پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) پس از جنگ خيبر، اسامه را همراه گروهى از مسلمانان به سوى يكى از روستاهاى يهودىنشين اطراف فدك فرستاد، تا آنان را به سوى اسلام دعوت كنند و يا با شرايطى در (ذمّه و) پناه اسلام قرار دهند. شخصى از يهوديان، كه مسلمان شده بود، اموال و فرزندان خود را در پناه كوهى قرار داد و به استقبال مسلمانان شتافت. اسامه گمان كرد كه آن مرد در باطن مسلمان نيست و براى حفظ اموالش اظهار اسلام مىكند؛ از اينرو با او درگير شد و آن مرد كشته شد و اموال او به غنيمت مسلمانان درآمد. هنگامىكه اين خبر به پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) رسيد، سخت ناراحت شدند و به اسامه فرمودند: تو يك مسلمان را كُشتى. اسامه عذر آورد كه اين مرد، از ترس، اظهار اسلام مىكرد. پيامبر (صلى الله عليه و آله) پاسخ دادند: تو كه از درون او آگاه نبودى؛ شايد به راستى مسلمان شده بود.»[1]
بخارى از پيامبر (صلى الله عليه و آله) نقل كرده كه فرمود: «من مأمور شدهام كه با مردم بجنگم تا شهادت به وحدانيّت خدا و رسالت محمد داده و نماز بهپا داشته و زكات دهند، و چون چنين كردند، خون و اموالشان از ناحيه من -به جز به حقّ اسلام- محفوظ مىماند، ولى حساب آنان بر خداوند است».[2]
ابنحجر عسقلانى در شرح اين حديث مىگويد: «اين حديث دليل بر قبول اعمال ظاهر و حكم بر طبق مقتضاى ظاهر است».[3]
با توجه به معنا و شان نزول آیه، داعش و وهابیون به چه مجوزی مسلمانان را قتل عام میکنند؟ آیا این انسانهای دنیا طلب هدفی جز کسب قدرت و ثروت دارند؟
پینوشت:
[1]. «و أخرج البزار و الدارقطني في الافراد و الطبراني عن ابن عباس قال بعث رسول الله صلى الله عليه و سلم سرية فيها المقداد بن الأسود فلما أتوا القوم وجدوهم فد تفرقوا و بقي رجل له مال كثير لم يبرح فقال أشهد ان لا اله الا الله فأهوى اليه المقداد فقتله فقال له رجل من أصحابه أقتلت رجلا شهد ان لا اله الا الله لا ذكرن ذلك للنبي صلى الله عليه و سلم فلما قدموا على رسول الله صلى الله عليه و سلم قالوا يا رسول الله ان رجلا شهد ان لا اله الا الله فقتله المقداد فقال ادعوا لي المقداد فقال يا مقداد أقتلت رجلا يقول لا اله الا الله فكيف لك بلا اله الا الله غدا فانزل الله يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ إلى قوله.» سیوطی، الدر المنثور فى التفسير بالماثور، نشر كتابخانه عمومى حضرت آيت الله العظمى مرعشى نجفى( ره)، قم، 1404 ه. ق، ج2، ص: 200
[2]. «امرت ان اقاتل الناس حتى يشهدوا ان لا اله الّا اللَّه و انّ محمّداً رسول اللَّه و يقيموا الصلاة و يؤتوا الزكاة، فاذا فعلوا ذلك عصموا منّى دماءهم و اموالهم الّا بحقّ الاسلام و حسابهم على اللَّه.» بخاری، صحیح بخاری، موقع وزارة الأوقاف المصرية، ج1 ص51
[3]. «و فيه دليل على قبول الأعمال الظاهرة و الحكم بمايقتضيه الظاهر.» علی اصغر رضوانی، اهل سنت واقعی، دفتر نشر معارف، قم، 1389، ص45، (فتح البارى، ج1، ص77)
دیدگاهها
پورصدوقی
1395/01/29 - 15:15
لینک ثابت
سلام خدا قوت.پاسخی قرآنی به
افزودن نظر جدید