داستان اصحاب کهف، یاری کننده عقیده شیعه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از تفکراتی که از ۱۴۰۰ سال پیش در اندیشه مسلمانان وجود داشته است، حضور بر سر قبرها و ساختن بنا و مناره بر قبر مردگان است. این تفکر حدود دویست سال است که توسط گروهی منحرف، مورد انکار قرار گرفته است؛ و بالاتر از انکار آنکه چنین اعمالی را دستاویزی در جهت، مشرک جلوه دادن زائرین قرار دادهاند و در نتیجه حکم به قتل آنها میدهند.
جدا از سؤالات که به ذهن میآید که چرا در دوران پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و صحابه، چنین عملی شرک بهشمار نمیآمده است؟! و یا آنکه در طول ۱۴۰۰ سال هیچکدام از دو فرقه شیعه و سنی این عمل را شرک بهحساب نمیآوردهاند؟! و بالاتر از آن، اینکه خویشتن نیز به آن عمل میکردهاند، آنچنانکه عکسهای به یادگار مانده از بناهای قبرستان بقیع[۱] به عنوان یکی از قدیمیترین قبرستانهای مسلمانان، به این مطلب شهادت میدهد؟ و یا در زمان کنونی وجود مناره بر بالای قبر خلفا و علمای بزرگ اهل سنت مانند احمد ابن حنبل، بخاری و... دلیلی دیگر بر قائل بودن مسلمانان بر جواز ساختن مناره بر قبر مردگان است.
با نادیده گرفتن تمام این شواهد که بهتنهایی میتوانند، ردی بر وهابیت باشند، در ادامه تلاش میکنیم با استدلال به قرآن کریم جواز ساختن مناره و مسجد بر روی قبر مردگان را اثبات کنیم:
خداوند متعال در قرآن کریم، در مورد اصحاب کهف، اینچنین بیان میکند که زمانیکه مردم از حال آنها آگاه شدند، تصمیم گرفتند که یادمانی برای آنها بسازند، و گروهی پیشنهاد دادند که بنائی بر قبر آنها ساخته شود و دسته دیگر، پیشنهاد ساختن مسجد را بیان کردند؛ آنچنانکه درسوره کهف به این مطلب اشاره میکند: «وَ کَذلِکَ أَعْثَرْنا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ لا رَیْبَ فیها إِذْ یَتَنازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیاناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً.[کهف/۲۱] و بدینگونه مردم آن دیار را بر حالشان آگاه ساختیم تا بدانند که وعده خدا راست است و در فرا رسیدن قیامت هیچ شکى نیست، هنگامیکه میان خود در کارشان با یکدیگر نزاع مىکردند، پس جماعتی گفتند: بر روى آنها ساختمانى بنا کنید، پروردگارشان به حال آنان داناتر است. سرانجام کسانىکه بر کارشان غلبه یافتند، گفتند: حتماً بر ایشان معبدى بنا خواهیم کرد.»
در اینجا این سؤال به ذهن میرسد که این عمل در قرآن از افرادی سرچشمه گرفته است که پیامبر و ولی الهی نبودهاند، حال چگونه میتوان بر کردار آنها اعتماد کرد و آن را گواهی دانست بر جواز ساختن مسجد و مناره بر قبر مردگان؟!
برای پاسخ به این سؤال، باید به چند صفتی که خداوند متعال در مورد قرآن بیان فرموده است توجه کنیم:
اینکه قرآن کتاب هدایت است، «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقین.[بقره/۲] این است کتابی که در آن هیچ تردیدى نیست؛ و مایه هدایت تقوا پیشگان است».
اینکه قرآن بر حق بنا شده است «هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّک.[سجده/۳] قرآن حقّ و از جانب پروردگار توست».
اینکه در قرآن باطل راه ندارد «لا یَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفه.[فصلت/۴۲] از پیش روى آن و از پشت سرش باطل به سویش نمىآید».
به همین دلیل خداوند متعال هر زمان که مطلب نادرستی یا رفتاری اشتباه از کسی نقل میکند، آن را مورد نقد قرار میدهد، تا این نقل موجب کجروی، مخاطب نگردد.
برای تبیین این مطلب شاهدی از قرآن مجید بیان میکنیم. خداوند متعال در آیه ۲۲ سوره کهف، نظرات مختلف در مورد تعداد اصحاب کهف را بیان میکند، گروهی تعداد آنها را سه تن و چهارمی را سگ آنها شمردهاند و گروهی دیگر تعداد آنها را پنج نفر و ششمی را سگ آنها قرار دادهاند، خداوند متعال بعد از بین این دو دیدگاه، آنها را «رجم بالغیب» میشمارد و اینکه گوینده سخن تیری در تاریکی پرتاب کرده است و این سخن خداوند متعال دلالت بر اشتباه بودن این نظرات است، در ادامه خداوند متعال تعداد صحیح اصحاب کهف را بیان میکند و آن اینکه تعداد آنها هفت نفر و هشتمی سگ آنهاست.[۲]
«سَیَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَ یَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَیْبِ وَ یَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ.[کهف/۲۱] بهزودی خواهند گفت: سه تن بودند و چهارمین آنها سگشان بود. و مىگویند: پنجتن بودند و ششمین آنها سگشان بود. تیر در تاریکى پرتاب کردهاند. وعدهای مىگویند: هفت تن بوده و هشتمین آنها سگشان است.»
با توجه به این مطالب که قرآن کتاب هدایت است اگر قولی را بیان کند، که صحیح نباشد، آن را رد کرده، و اگر صحیح باشد، با سکوت خویش آن را تأیید میکند، در آیه ۲۱ سوره کهف نیز خداوند بعد از بیان سخن مردم در مورد ساختن مسجد و مقبره بر روی قبر اصحاب کهف سکوت کرده است و این سکوت دلیل بر تأیید این دیدگاه است.
پینوشت:
[۱]. این عکسها مربوط به قبل از تسلط وهابیت بر مدینه است. گرچه بعد از حضور وهابیت، متأسفانه تمام این منارهها و مساجد خراب گردیده است.
[۲]. به تفسیر المیزان ذیل این آیه شریفه مراجعه شود. تفسير الميزان، مترجم: سيد محمد باقر موسوى همدانى، المطبعة: چاپخانه دفتر انتشارات، الناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته بجامعهء مدرسين حوزهء علميهء قم
افزودن نظر جدید