عبدالعلی و عبدالحسین عین توحید

  • 1394/11/27 - 12:19
نام‌گذاری نشان از گرایش‌ها و تمایلات افراد دارد. نام‌گذاری با اسمی هم‌چون عبدالحسین نوعی تعبیر استعاری و تشبیهی است که برای اظهار ارادت است. یعنی هم‌چنان که در عبد و مولای عرفی، عبد مطیع محض مولای خود است، من هم مطیع اوامر امام هستم. چرا که ائمه، امام و هادی و خلیفه و جانشین پیامبر اکرم (ص) در تبیین دین و معارف و احکام دین هستند

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نام‌گذاری­‌ها نشان از گرایش‌ها و تمایلات افراد دارد. نام‌گذاری با اسامی هم‌چون عبدالحسین و عبدالعلی نوعی تعبیر استعاری و تشبیهی است که برای اظهار ارادت است. یعنی هم‌چنان که در عبد و مولای عرفی، عبد، مطیع محض مولای خود است، من هم مطیع اوامر آنان هستم. چرا که ائمه، امام و هادی و خلیفه و جانشین پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) در تبیین دین و معارف و احکام دین هستند.
اساساً ارزش و مقام امام حسین (علیه السلام) به خاطر اوج عبودیت و بندگی خالصانه او به درگاه خداوند است. ارادت و علاقه ما به امام حسین (علیه السلام) نیز برخواسته از همین نکته است به همین جهت کسی‌که از روی ارادت به امام حسین (علیه السلام) نام فرزندش را عبدالحسین می‌گذارد، حسین (علیه السلام) را خدا و رب نمی‌داند، بلکه این نحوه نام‌گذاری از باب تشبیه است که در ادبیات رایج است. تشبیه رابطه خود با امام حسین (علیه السلام) به رابطه میان عبد و مولای عرفی است. یعنی در واقع خود را مطیع و پیرو امام و خلیفه پیامبر معرفی می‌کند. به کار بردن تعابیر استعاری و تشبیهی در عرف اهل زبان و در ادبیات همه ملل و اقوام، امری رایج است.
به عنوان مثال: وقتی دوستی که مدت‌هاست دوستش را ندیده است، ناگهان از در منزل وارد شود، به او می‌­گوید: ماه طلوع کرد، یا می‌گوید: ستاره سهیل دیده شد. یا در مورد کسی‌که در رفتار و گفتار و داوری‌هایش حق و عدالت را کاملاً رعایت می‌کند، می‌‌گویید او عبدالعدل است یا می‌گویند او «عدل» است، گویا عدل مجسم شده در چنین فردی.
همه این تشبیهات برای رساندن معانی خاصی هستند. یا کسی‌که مستدل و منطقی استدلال و عمل می‌کند می‌گویید عبدالدلیل است. مقصود این نیست که دیگر عبد خدا نیست و دلیل را خدا و رب خود قرار داده است، بلکه کنایه از منطقی بودن و استدلالی بودن مواضع اوست.
عبدالحسین یعنی مطیع و پیرو امام حسین (علیه السلام). همان‌گونه که یک عبد و غلام از مولای خود اطاعت و پیروی می‌کند.
توضیح بیشتر:
۱. عبودیت در مقابل الوهیت؛
روشن است که استعمال عبودیت در چنین موردى، به معناى مملوک بودن است که شامل تمام بندگان خدا مى‏‌شود. منشأ مملوک بودن انسان، خالق بودن خداوند متعال و مخلوق بودن انسان است.
در این استعمال، از آن‌جا که عبودیت، رمز مخلوق بودن است، فقط به اسم خداوند متعال اضافه مى‏‌شود و مى‏‌گویند: «عبداللَّه» زیرا: «إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِی الرَّحْمَنِ عَبْداً.[مریم/۹۳] هیچ موجودى در آسمان‏‌ها و زمین نیست جز آن‏‌که خدا را بنده و فرمان‌بردار است.»
هم‌چنین قرآن به نقل از حضرت مسیح مى‏‌فرماید: «قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِی الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیّاً.[مریم/۳۰] من بنده خدایم، او کتاب آسمانى به من داده و مرا پیامبر قرار داده است.»
۲. عبودیت قراردادى؛
چنین عبودیتى ناشى از غلبه و پیروزى انسانى بر انسان دیگر در میدان جنگ است.
دین اسلام این نوع عبودیت را تحت شرایطى خاص که در فقه بیان شده پذیرفته است. اختیار افرادى که در جنگ به دست مسلمانان اسیر مى‏‌‌شوند با حاکم شرع است و او مى‏‌تواند یکى از راه‏‌هاى سه‏‌گانه را برگزیند؛ آزادسازى اسیران بدون دریافت غرامت، آزاد کردن آنان در مقابل اخذ غرامت و در اسارت نگه‌داشتن آن‏‌ها.
در صورت سوم، فرد اسیر، «عبدِ» مسلمانان محسوب مى‏‌شود و به همین دلیل در کتب فقهى، بابى به نام «عبید و اماء» منعقد شده است.
به عنوان مثال، قرآن مى‏‌فرماید: «وَأَنکِحُوا الْأَیَامَى مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمْ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ.[نور/۳۲] مردان و زنان بى همسرِ خود را همسر دهید. هم‌چنین غلامان و کنیزان صالح و درست‌کارتان را؛ اگر فقیر و تنگ‌دست باشند. خداوند از فضل خود آنان را بى‏‌نیاز مى‏‌سازد. خداوند گشایش‌دهنده و آگاه است.»
در این آیه، خداوند اسیران جنگى را بندگان و کنیزان مسلمانان مى‏‌داند و مى‏‌فرماید:... عِبَادِکُمْ وَ إِمَائِکُمْ.... که در این‌جا «عبد» به نام غیر خداوند اضافه شده است.
۳. عبودیت؛ در این‌جا عبودیت به معناى اطاعت و فرمان‌بردارى است‏،
و در کتاب‏‌هاى لغت این معنى آمده است.[۱] بنابراین، در نام‏‌هایى مانند «عبدالرسول» و «عبدالحسین» معناى سوم مورد نظر است. عبدالرسول و عبدالحسین یعنى؛ مطیع پیامبر (صلى الله علیه و آله) و امام حسین (علیه السلام)، و بى‌شک چون اطاعت از پیامبر (صلى الله علیه و آله) و اولى‏‌الأمر واجب است، هر مسلمانى مطیع پیامبر و ائمه (علیهم السلام) بعد از ایشان مى‏‌باشد: «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ....[نساء/۵۹] اطاعت کنید خدا را و پیامبر خدا و اولى‌الأمر [اوصیاى پیامبر] را...»
بر اساس این آیه، قرآن کریم پیامبر (صلى الله علیه و آله) را «مُطاع» و مسلمانان را «مطیع» معرفى کرده است و اگر کسى همین معنا را در نام فرزند خود بگنجاند، نه‌تنها قابل سرزنش نیست که شایسته ستایش است. ما افتخار مى‏‌کنیم که مطیع پیامبر و حضرت امام حسین باشیم و به فرمان آن‏‌ها گوش فرا دهیم.
البته واضح است که میان «عبدالرسول» و «عبداللَّه» بودن، منافاتى نیست و انسان در عین حال‏‌که عبد خداوند است، مطیع پیامبر (صلى الله علیه و آله) نیز هست؛ زیرا دانستیم که عبودیت در مورد خداوند، عبودیت تکوینى و ناشى از خالقیّت حق است، اما عبودیت در مورد پیامبر (صلى الله علیه و آله) ناشى از تشریع و دستور خداوند مى‏‌باشد که انسان‏‌ها را به اطاعت از پیامبر (صلى الله علیه و آله) می‌خواند و پیامبر (صلى الله علیه و آله) را مُطاع مى‏‌نامد. میان این دو استعمال، فاصله و تفاوت بسیار است.

پی‌نوشت:
[۱]. أبوالفضل، جمال الدین ابن منظور الأنصاری الرویفعى الإفریقى، بیروت: دار صادر، الطبعة: الثالثة - ۱۴۱۴ هـ، لسان العرب، ماده «عبد».

بازنشر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.