برخی بدعتهای وهابیون و ردّ گفتارشان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در طول تاریخ اسلام، بدعتگران زیادی در میان امت اسلامی آشکار شدهاند که با امیال شخصی و دنیوی و یا از روی جهل و نادانی و با استفاده از کلمات و مطالب دینی و شعارهای مذهبی، بدعتهایی را در اسلام بوجود آوردهاند که میتوان وهابیت را یکی از مصادیق بارز و آشکار آن برشمرد، و از طرف دیگر طبق حدیث شریف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمودند: «اذا ظهرت البدع فی امتی فلیظهر العالم علمه فمن لم یفعل فعلیه لعنه الله.[۱] اگر در میان مردم بدعتها ظاهر شد، بر علمای دین است که علم خودشان را نشان بدهند و با استدلال درست علمی، بساط بدعت را برچینند، از رحمت خدا دور باد کسی که برای از بین بردن بدعت کاری نکند».
لذا عمده ترین علتهای بدعتگری را میتوان ریاست طلبی، غفلت، جهل و نادانی، سودجویی، منفعتگرایی، هواپرستی، خودخواهی، خودبینی، کینه توزی، حسادت، و... دانست، چرا که این کار معمولاً از اشخاصی سر میزند که در پیمنفعت طلبی خود میباشند و برای رسیدن به اهداف باطل خود از همه ابزارها استفاده میکنند واینگونه افراد بهخاطر اینکه از راههای متداول و معقول نتوانستهاند برای خود جایگاه مناسبی در میان امت اسلامی فراهم سازند، دست به چنین کارهایی میزنند، و از همین جهت عمق فرمایش حضرت علی(علیه السلام) برایمان آشکار میشود که فرمودند: «ما قصم ظهری الاّ رجلان، عالم متهتک و جاهل متنسک.[۲] کمر مرا نشکست مگر دو نفر، عالم هتاک و جاهل زاهد نما.» یعنی نادانی که صرفاً به ظاهر دستورات دین توجه دارد.
پس بدعت در لغت به معنای کار نو و جدید و بی سابقه است.[۳] و در لسان روایات، غالباً در مقابل شریعت و سنت بهکار رفته است، در اصطلاح عبارتند از: اینکه کم یا زیاد کردن امور و احکامی از دین به اسم دین را گویند.[۴] لذا برای بدعتهایی که وهابیت در دین قرار دادند به چند نمونه اشاره میکنیم که ردیّه آن توسط علمای اهل سنت و جماعت بیان شده است و صریح آیات قرآن هم میباشد.
- حکم قتل برای تاخیر نماز: ابن تیمیه، مغز به اصطلاح متفکر وهابیت، فتوا میدهد که: «کسی که به خاطر وضع شغلی و کسب و کار خویش مانند صیادی و صناعت و... نمازش را تا غروب آفتاب به تاخیر اندازد، قتل چنین کسی به اجماع علمای دین واجب است.[۵] و این در حالی است که علمای تمام مذاهب مختلف اسلامی چنین فتوایی را تائید نمیکنند، و در سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین حکمی اصلاً وجود ندارد.
- جایز نبودن توسل به میّت: صنعانی در رساله تطهیر الاعتقاد خود مینویسد: «توسل به میت و طلب حاجت از او همان چیزی است که بت پرستان در زمان جاهلیت انجام میدادند».[۶] و این در حالی است که این نظریه برخلاف صریح آیه قرآنی است که خداوند میفرماید: «یا ایها الذین يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ.[مائده/35] ای اهل ایمان از خدا بترسید و تقوی پیشه کنید و به خدا توسل جوئید.» و همچنین بر خلاف سنت پیامبر اکرم و سیره مسلمین است.[۷]
- حرمت بنای مسجد بر قبور: ابن تیمیه مینویسد: «نماز خواندن در مساجدی که بر قبور انبیاء و صالحان بنا شده باشد، جایز نیست و بنای مسجد روی قبور حرام است».[۸] و این در حالی است که در قرآن و سنت پیامبر اکرم هیچگونه دلیلی بر نفی این عمل وارد نشده است. مثلاً خداوند در سوره کهف، آیه ۲۱ به اختلاف مردم در چگونگی تکریم از اصحاب کهف اشاره کرده و میفرماید: نظر غالب مردم این بود که بر روی قبر اصحاب کهف مسجدی بنا کنند تا اینکه در آن عبادت خدا را بجا بیاورند و چنین کاری را هم انجام دادند، پس این آیه دلیل روشنی بر بنای مسجد بر روی قبور بوده و نماز خواندن و عبادت کردن را در آن جایز میشمارد.
- عدم جواز سفر به قصد زیارت قبور انبیاء و صالحان: شورای دائمی فتوای وهابیان فتوا دادهاند که: «لایجوز شدّ الرحال لزیاره قبور الانبیاء و الصالحین و غیرهم.[۹] بار سفر بستن به جهت زیارت قبور انبیاء و صالحان و دیگران جایز نیست.» و این در حالی است که براساس سنت پیامبر اکرم این بار سفر بستن به قصد زیارت قبور انبیاء و اولیاء الهی تاکید شده و در سیره اسلامی یک امر مسلّم و ثابت شده است.[۱۰]
- منع صلوات فرستادن بر پیامبر در شب جمعه: محمد بن عبدالوهاب از درود فرستادن بر پیامبر در شبهای جمعه منع کرده است و دستور داده با صدای بلند بر بالای منارههای مساجد بر پیامبر درود نفرستند.[۱۱] و این در حالی است که خداوند با صراحت در قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیما.[احزاب/56] همانا خدا و فرشتگانش بر روان پاک پیامبر درود میفرستند، شما هم ای اهل ایمان بر او درود بفرستید و بر او سلام گوئید».
پینوشت:
[۱]. اصول کافی، کلینی، دارالاضواء، بیروت، تحقیق علی اکبر غفاری، باب بدع و رای: ج۱ ص۵۴ حدیث ۲.
[۲]. غرر الحکم و درر الحکم، آمدی، دارالکتب الاسلامی، قم، تحقیق محمد علی انصاری، (۱۴۲۵ق)، ص۳۷ حدیث ۲۴۵.
[۳]. صحاح اللغه، جوهری، دارالعلم للملایین، بیروت، تحقیق عبدالغفورالعطار: ج۳ ص۱۱۸۳.
لسان العرب، ابن منظور، نشر ادب الحوزه، ماده بدع، (۱۴۰۵): ج۸ ص۶.
[۴]. فتح الباری، عسقلانی، دارالفکر، بیروت، لبنان، (۱۴۱۸ق): ج۱۷ ص۹.
[۵]. الفتاوی الکبری، ابن تیمیه، دار المعرفه، بیروت، (۱۳۸۶ق)، استفتای رقم ۱۴۵، ج۱ ص۱۵۴.
[۶]. الجامع الفرید رساله التطهیر الاعتقاد، صنعانی، موسسه الریان، ریاض، عربستان، (۱۴۱۰ق)، ص ۵۰۱.
[۷]. مسند احمد، احمد بن حنبل، دار الفکر، بیروت، تحقیق صدقی جمیل العطار، (۱۴۲۴ق)، ج۵ حدیث ۱۶۹۱۳.
کنز العمال، متقی هندی، موسسه الرساله، بیروت، ضبطه الشیخ بکری حیّانی، (۱۴۰۵)، ج۲ ص۳۵۸ حدیث۴۲۳۷.
[۸]. کتاب الزیاره، ابن تیمیه، موسسه الریان، ریاض، عربستان، (۱۴۰۹ق)، مسئله رابعه، ص۴۱۰.
[۹]. فتاوی، اللجنه الدائمه للبحوث العقلیه و الافتاء، احمد بن عبدالله الرزاق الدرویش، دار الموید، ریاض، عربستان، رقم ۴۲۳۰.
[۱۰]. سنن قطنی، دارقطنی، دار الفکر، بیروت، کتاب الحج، (۱۴۲۵ق)، ج۲ ص۲۷۸ حدیث ۱۹۲.
[۱۱]. خلاصه الکلام محمد بن عبدالوهاب، الرسائل الشخصیه، دارالمنصور، مدینه، عربستان، تحقیق محمد بلناجی، ص۲۳۰.
افزودن نظر جدید