میزان اعتبار نهجالبلاغه نزد شیعه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خالی بودن دست پیروان وهابیت بر خلافت عمر باعث گردیده تا آنان بکوشند در برابر «صحاح ستّه اهل سنت» خصوصا صحیح بخاری و مسلم که آن را «اخ القرآن و اصحّ الکتب بعد کتاب الله العزیز؛ برادر قرآن و صحیحترین کتاب پس از قرآن کریم» میخوانند، گاهی کتاب شریف «نهج البلاغه» و گاهی «کتب اربعه؛ کتابهای چهارگانه شیعه» را معرفی کنند؛ تا به وسیله آن بتوانند با استناد به خطبه 228 نهجالبلاغه که در امیرمؤمنان فرموده: «خدا شهرهای «فلانی» را برکت و او را پاداش دهد.» آن را دلیلی بر خلافت عمر و و شایستگیهای او بدانند؛ اما غافل از اینکه با تمام احترامی که فقهای شیعه برای کتاب شریف نهجالبلاغه قائل بوده و هستند، امّا هرگز فتاوای شرعی خود را مستند به مطالب این کتاب ننمودهاند؛ در حالی که «صحاح ستّه» محل استناد بسیاری از فتاوای فقهی اهل سنت و وهابیت بوده و میباشد. همانگونه که از نام کتاب شریف «نهج البلاغه» بر میآید، انگیزه جناب سید رضی از گردآوری این کتاب، ارائه بخشی از شاهکارهای ادبی آن حضرت، در قالب خطبهها، نامهها و کلمات قصار بوده؛ به همینرو، با وجود اهمیت و جایگاه بلند این کتاب، جنبه ادبی آن، بر دیگر جنبههای آن ترجیح دارد. تاکنون هیچیک از علمای شیعه قائل به صحّت تمام مطالب کتاب شریف نهجالبلاغه و یا روایات کتب اربعه شیعه نگردیده، بلکه صحّت هر روایتی را منوط به بررسی سند آن و اعتبار راویان آن دانستهاند. به عنوان مثال درجه اعتبار روایات کتب اربعه را به 5 دسته تقسیم نمودهاند: «صحیح»، «موثّق»، «حسن»، «معتبر» و «ضعیف». نحوه اتصال روایات آن را به 4 دسته تقسیم نمودهاند: «مسند»، «مرفوع»، «مرسل» و «موقوف»؛ و نوع سندها را به 8 دسته تقسیم نمودهاند: «عادی»، «تعلیق»، «تحویل»، «عطف»، «ضمیر»، «تذییل»، «اشاره» و «تردید» در تمام موارد یاد شده، تنها چند نوع از آنها را معتبر و قابل استناد میدانند که در علم «رجال» به تفصیل مورد بحث قرار گرفته و مشخص گردیده است.
هممچنین درباره کتاب شریف کافی که وهابیت میکوشد با استناد به جمله بیپایه و اساس «الکافی کاف لشیعتنا؛ کتاب کافی برای شیعیان ما کفایت میکند» تمام روایات آن را نزد شیعه صحیح بدانند و با استفاده ابزاری و گزینشی به برخی روایات ضعیف آن که علمای شیعه نیز به ضعف آن تصریح نمودهاند تمسّک و علیه شیعه استناد کنند؛ در حالی که هیچیک از علمای شیعه نیز تا کنون ادّعا نکرده که تمام روایات کتاب شریف کافی، صحیح السند است. مرحوم میرزای نوری درباره جمله مورد بحث گفته است: «به خوبی روشن است جملهای که منسوب به امام زمان است که «کتاب کافی برای شیعیان ما کافی است» هیچ اصل و اساسی نداشته، در کتابی از علمای شیعه و روایتی از روایات صحیح و ضعیف نیامده.»[1] ناگفته نماند مرحوم شیخ کلینی صاحب کتاب شریف کافی از مقام بسیار ارجمندی برخوردار بوده و برترین محدّث تاریخ شیعه میباشد؛ ولی این دلیل نمیشود که تمام روایاتی که او در این کتاب آورده تماما صحیح السند باشد. فقیه نامدار شیعه، مرحوم آیتالله شیخ میرزا جواد تبریزی در پاسخ به استفتایی درباره درجه اعتبار مطالب کتاب نهجالبلاغه چنین پاسخ فرموده: «اجمالا میتوان گفت: کلمات، خطبهها و مطالب موجود در کتاب شریف نهجالبلاغه همچون عهدنامه مالک اشتر از آن حضرت میباشد، چرا که این مطالب در کتابهایی پیش از این کتاب نیز آمده؛ به این جهت باید به منابع و کتابهای پیش از نهجالبلاغه مراجعه شود.»[2] به همینرو، در مواردی که مطالب موجود در کتاب شریف نهجالبلاغه با دیگر روایات و دلایل معتبر نزد شیعه در تعارض باشد، نمیتوان بدون مراجعه به مصدر و یا منابع اصلی و بررسی سند و مدلول، آنها را پذیرفت.
پینوشت:
[1]. ألخبر الّذی شاع مؤخّرا بشأن الکافی، من أنّه عرض علی الإمام الحجّة علیه السّلام و أنّه قال عنه: «إنّ هذا کاف لشیعتنا فبیّن أنّه لا أصل له و لا أثر فی مؤلّفات أصحابنا، و لم تأت به روایة قطّ لا صحیحة و لا ضعیفة. خاتمه المستدرک، مقدمه التحقیق، المیرزا النووی، مؤسسة آل البیت، قم، ج 1، ص 39.
[2]. ألسّؤال: هل یعتبر نهجالبلاغة موثوقا بکلّ ما فیه من خطب و کلمات للإمام علیّ (علیه السّلام)؟ ج: کتاب نهجالبلاغه بخطبه و غیرها من کلمات الإمام علیّ (علیه السّلام) صدوره من الإمام (علیه السّلام) معلوم إجمالا، و بعض ما ورد فیه من الخطب کان موجودا فی کتب قبل تألیف الشّریف الرّضیّ، و بعض الخطب مرویّة بطریق صحیح کعهده (علیه السّلام) لمالک الأشتر رضی الله عنه و قد ألّفت کتب متعدّدة مرتبطة بهذا الکتاب بمکنکم مراجعتها، والله العالم. الأنوار الإلهیة فی المسائل الاعتقادیة، شیخ میرزا جواد تبریزی، ص 111.
افزودن نظر جدید