وهابیت از نگاه پژوهشگران معاصر اهلسنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ احیای دوباره تمدن پر شکوه اسلامی، آماج حملاتی از طرف استکبار جهانی با به وجود آوردن گروههای به ظاهر اسلامی شده است. وهابیت نام گروهی است که با کمک استکبار و پوشش اسلامی، در صدد براندازی جایگاه والای اسلامی در دنیاست و اهرم فشار برای این کار را، از طریق جریانهای تکفیری به دست آورده است. جریانهای تکفیری که با اعمال وحشیانه خود چهرهای خشن از اسلام به بشریت معرفی میکنند. عالمان معاصر اهلسنت با درک صحیح و به موقع به مبارزه با این جریان پلید که زاده افکار ناقص وهابیت است، آمدهاند.
از جمله عالمان بزرگ و نامدار اهلسنت که به شدت بر سر گروههای تکفیری و وهابیت کوبیده است، محمد زاهد کوثری(1296-1371) است.[1] کوثری از بزرگان احناف آسیای صغیر و مولف کتب بسیاری است. وی در کتاب "مقالات الکوثری" به شدت به ابنتیمیه تاخته و گروههای تکفیری را به خوارج تشبیه میکند.[2] او عقاید محمد بن عبدالوهاب و ابنتیمیه را کفر میداند و نظریه تجسیم و استوای خداوند بر عرش را، کلمات الحادی میخواند.[3] وی با استناد به بیاناتی از علمای بزرگ اهلسنت همچون فخر رازی، سعد الدین تفتازانی و شریف جرجانی، تفکرات تکفیریون را آماج حملات قرار میدهد.[4]
کوثری میگوید که اگر بنای بر قبور همچون بارگاه پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله)، شرک بود، پس چرا همه مسلمین در طول زمان با این شرک سر کرده و به آن اعتراض نکردند.[5] در نگاه کوثری، رهبران تکفیری، ابنتیمیه و ابن عبدالوهاب هستند که با کوته فکر خود بلایی بر سر مسلمانان آورند که دامنه خشونتآمیز آن همه مسلمانان، حتی اهلسنت را در بر گرفته است.
یکی دیگر از عالمان محقق و ژرفنگر اهلسنت که در نقد افکار وهابیت و تکفیریها قلم فرسایی کرده است حسن بن فرحان مالکی است. وی از علمای معاصر عربستان است که هماکنون در قید حیات میباشد. وی نویسنده کتاب جنجالی "داعیه و لیس نبیا(مبلغ و نه پیامبر)" است که با وضع موجود در کشور عربستان و نگاه تنگنظرانه حکومت و عالمان دینی این کشور، نشان از شجاعت و جرئت او دارد.
حسن بن فرحان مالکی با رویکردی شجاعانه و صراحتی تمام در مسیر نقد معاویه قدم گذارده و مینویسد: «اگر نگارنده، ستمگری معاویه را ناپسند میشمارد، به دلیل پیروی از فرقه زیدیه یا اباضیه یا امامیه نیست، بلکه به دلیل پیروی از نصوص شرعی است».[6] برای درک اینکه نگاه حسن فرحان چه فاصلهای با رویکرد پدر تکفیر یعنی ابنتیمیه دارد، بجاست که این کلام از ابنتیمیه نقل گردد: «سیره معاویه با رعیتش، بهترین روش بود و معاویه از اشتر نخعی و محمد بن ابیبکر نیز بهتر بود».[7]
حسن مالکی، با کمال دقت، به وهابیت مدال "فتنه بزرگ" و "مصیبت گسترده" عطا میکند[8] و میگوید: «وهابیت بدان جا پیش رفته است که اقوال ابنعبدالوهاب مقدم بر احادیث شده است».[9]
از جمله کلمات حسن فرحان مالکی که بجاست با چشم تیزبین دیده شود، عنوان دین دادن به منهج ابنعبدالوهاب است. وی میگوید: «ابنعبدالوهاب دین جدید آورده است» و در تایید کلام خود به نامهای که وهابیان به علمای مکه نوشتهاند، استناد میکند: «این دینی که محمد بن عبدالوهاب به پا کرده است و امام سعود به آن میخواند...».[10]
وی در جایی دیگر نتیجه حتمی افکار ابنعبدالوهاب را تکفیر میخواند که با عدم در نظر گرفتن موانع تکفیر همچون تاویل، در مفهوم کفر وسعت بخشید است.[11] این در حالی است که نسفی و بیاضی تاویل را مانع تکفیر میدانند.[12] ابن فرحان در اواخر کتاب "داعیه و لیس نبیا" به فتاوای خنده دار وهابیت نیز اشاره میکند و چند نمونه از آن همچون "ممنوعیت بازی فوتبال به دلیل عدم سابقه در زمان خلفای راشدین"، منع از کلان گذاشتن و پوشیدن شلوار را نام میبرد.[13]
در پایان باید اشاره شود به عالمی که متاسفانه گرفتار ترور خشونت جریانهای تکفیری در سوریه شد. شهید البوطی کسی است که تمام مردم سوریه او را به عنوان یکی از بزرگترین علمای اهلسنت سوریه میشناختند. وهابیان تکفیری از آن جهت که کلمات بوطی به شدت بر طبل کوته فکری آنان میکوفت، وی را به شهادت رساند. در نظر بوطی، سلفیه که وهابیت گروهی از آنان هستند، خود بدعت و نوآوری است و ممزوج با تعصب و خودخواهی میباشند.[14] وی با صراحت بیان میکند که در زمان سلف، مذهب سلفی با ممیزاتی که از سایز مسلمانان جدا بوده است و دارای شرف و امتیازی باشد، وجود نداشت.[15]
بوطی با شجاعت مینویسد: «تعصب ورزی عالمان سلفی برگرفته از هوا و هوشان است چرا که پیشینیان در قرون نخستین دارای افکار مختلف و متفاوت بودهاند و یکتاانگار در افکار چنانکه سلفیه کنونی مدعی هستند موجود نبود».[16]
نگاه بوطی به روششناسی سلفی، همراه با انتقاد و نقص است. وی معتقد است که روششناسی سلفیه پویا و به روز نیست و در فهم الفاظ روایات و قرآن از موازین مورد پذیریش مسلمانان از جمله نص، ظاهر، مجمل و... پیروی نمیکنند.[17] او در نکوهش عقل در نزد سلفیان، به خفتگی عقل در نزد آنان اشاره میکند و با نبودن شیوه تفکر سلفیان در متون و نصوص دینی در مقام نقد، عقلستیزی سلفیان برمیآید.
بوطی ناچار است که به مساله تفرقه مسلمین که سلفیان عامل آن هستند نیز اشاره میکند و زیانهای که بر پیکره جهان اسلام وارد آمده است را نتیجه این نحوه از تفکر میداند.[18]
پینوشت:
[1]. علیرضا میرزایی، مجموعه مقالات کنگره جهانی جریانهای تکفیری، به کوشش مهدی فرمانیان، قم، انتشارات دارالاعلام، چاپ اول، 1393ش، ج1، ص278.
[2]. کوثری، محمد، مقالات الکوثری، قاهره، دارالاسلام لطباعه، چاپ دوم، 1430ق. ص464.
[3]. همان، ص263 و 283 و 285.
[4]. همان، ص286-288 و 326.
[5]. همان، ص283 و 285.
[6]. مالکی، حسن، داعیه و لیس نبیا، عمان ـ اردن،مرکز دراسات التاریخیه، 1425ق، ص19.
[7]. ابنتیمیه، منهاج السنه النبویه، ج3، ص189.
[8]. مالکی، حسن، داعیه و لیس نبیا، عمان ـ اردن،مرکز دراسات التاریخیه، 1425ق، ص11.
[9]. همان، ص14.
[10]. همان، ص88.
[11]. همان، ص42 و 63.
[12]. نسفی، میمون، تبصره الادله علی طریق الامام ابی منصور الماتریدی، ص183 و 187. بیاضی حنفی، اشارات المرام من عبارات الامام، 186.
[13]. مالکی، حسن، داعیه و لیس نبیا، عمان ـ اردن،مرکز دراسات التاریخیه، 1425ق، ص120-121.
[14]. بوطی، سعید رمضان، السلفیه مرحله زمنیه مبارکه لا مذهب اسلامی، لبنان، دار الفکر، 1998م. ص219 و 245.
[15]. همان، ص223.
[16]. همان، ص18.
[17]. همان، ص79.
[18]. همان، ص246. برگرفته از مقاله مجموعه مقالات کنگره جهانی جریانهای تکفیری، به کوشش مهدی فرمانیان، قم، انتشارات دارالاعلام، چاپ اول، 1393ش، ج1، ص278.
افزودن نظر جدید