محکوم کردن تکفیر توسط علمای بزرگ اهل سنت

  • 1394/10/05 - 22:36
بدون شک پدیده تکفیر در این زمان، اگر چه امتداد تکفیر در زمان‌های گذشته است، اما سرمنشاء این پدیده در قرن سوم و چهارم هجری با اقدامات برخی افراطی‌ها، خصوصا افراطی‌های حنبلی مذهب به اوج خود رسید و تا این زمان هنوز هم با شدت هر چه تمام‌تر ادامه دارد و در این چند دهه اخیر به یک استراتژی کاربردی مطرح گردید که نام آن همواره با قتل و غارت و...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بدون شک پدیده تکفیر در این زمان، اگر چه امتداد تکفیر در زمان‌های گذشته است، اما سرمنشاء این پدیده در قرن سوم و چهارم هجری با اقدامات برخی افراطی‌ها، خصوصا افراطی‌های حنبلی مذهب به اوج خود رسید و تا این زمان هنوز هم با شدت هر چه تمام‌تر ادامه دارد و در این چند دهه اخیر به یک استراتژی کاربردی مطرح گردید که نام آن همواره با قتل و غارت و کشتار هولناک همراه است. جوانان و مردان سبک مغزی که در موسسات و مدارس دینی و... تفکراتشان را آکنده از تفکرات افراطی سلفی و سینه‌های آنان را پر از کینه و نفرت به دیگر مسلمانان، به ویژه نفرت از پیروان اهل‌بیت (علیهم السلام) کرده‌اند. در نتیجه دست این افراد را برای کشتار جمعی، ذبح و سلاّخی مردان و زنان و کودکان و... در کشورهای عراق، سوریه، یمن، افغانستان، پاکستان و... باز گذاشته‌اند، که همه این فجایع را کسانی مرتکب می‌شوند که دین اسلام را ساده می‌نگرند و فهم قرآن را در ظاهر آیات آن جستجو می‌کنند و با صدور فتواهای کورکورانه همه چیز یک مسلمان را مباح می‌شمارند و آنان را تکفیر می‌کنند و این در حالی است که اکثر علمای بزرگ اهل‌سنت به راحتی حاضر به تکفیر دیگر افراد مسلمان از مذاهب دیگر نیستند و آن را رّد می‌کنند، لذا برای نمونه به تعدادی از آنان اشاره می‌کنیم:
- احمد بن زاهر سرخسی اشعری نقل می‌کند که: «امام ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری در خانه من در شهر بغداد در حال احتضار بود، دستور داد همه یاران او جمع آیند، وقتی همه جمع شدند، گفت: شهادت دهید که من هیچ یک از اهل قبله را برای هیچ یک از گناهانشان تکفیر نکردم، چرا که می‌دیدم که همه آنان خدای یگانه را می‌پرستند و همه آنان مسلمان هستند».[1]
- ابن حزم می‌گوید: «گروهی معتقدند که نمی‌توان هیچ مسلمانی را به خاطر یک اعتقاد و یا فتوا متهم به تکفیر و فسق نمود، هر که در موضوعی از این قبیل اجتهاد کرد و به آنچه که به اعتقاد او حق است حکم کرد و عمل نمود، به هر حال مأجور خواهد بود. اگر اجتهاد او صحیح باشد دو اجر و پاداش خواهد داشت و اگر اجتهادش اشتباه باشد یک اجر و پاداش خواهد برد. این عقیده بزرگانی مثل ابوحنیفه، شافعی، سفیان ثوری و... نیز هست».[2]
- قاضی عضد الدین ایجی می‌گوید: «همه متکلمان و فقها بر این عقیده‌اند که نمی‌توان اهل قبله را به کفر متهم کرد، چرا که استدلال آنها بر این عقیده که، پیامبر و صحابه و تابعین در مورد اعتقاد مسلمانان به اموری که اهل قبله در آن اختلاف دارند مثل علم خداوند، تدبیر خدا برای افعال بندگان و... جستجو و موشکافی نکرده‌اند، لذا بر این اساس اشتباه در این امور، در دین اسلام نکوهیده نیست».[3]
- تقی الدین سبکی می‌نویسد: «متهم کردن مومنان به کفر، بسیار سخت و دشوار است، حتی تکفیر کردن فرقه‌های مختلف مسلمانان و بدعت‌گذاران که عبارت -لااله الا الله، محمد رسول الله- را به زبان آورده‌اند نیز بسیار دشوار است، بطور کلی متهم کردن دیگران به کفر امری هولناک، بزرگ و خطرناک است».[4]
- تفتازانی می‌گوید: «اهل قبله‌ای که با حق مخالفت می‌کنند، تا زمانی که از ضروریات دین مانند خلقت جهان هستی توسط خدا، معاد، و... را انکار نکنند، کافر نیستند، و برای سخن خود این چنین استدلال می‌کند: پیامبر و صحابه و تابعین پس از ایشان به تفتیش عقاید نپرداختند، اما همواره مسیر حق و حقیقت را نشان دادند».[5]
در نتیجه با نگاهی گذرا، خواهیم دید که علمای بزرگ اهل سنت قلبشان برای شوق وحدت مسلمانان و محکومیت هر نوع تلاش برای تفرقه افکنی و نابودی تمام مذاهب اسلامی از هر گروه و فرقه‌ای می‌تپید و راضی نیستند که به هر قیمتی و عنوانی برچسب تکفیر را بر مسلمانان بزنند، لذا در همه حال زنگ هوشیاری را به صدا در آورده‌اند تا سازمان‌های بین‌المللی صهیونیستی و دیگر کشورهای استکباری از خصومت‌ها و اختلافات مذهبی و همچنین آفاتی مانند اتهام به کفر، بدعت و گمراهی، و... در طول تاریخ اسلام و مسلمانان نهایت سوء استفاده را ببرند و آتش در گیری‌ها را شعله ور نمایند و مسلمانان را با یکدیگر مشغول و خودشان در کناری آسوده بنشینند و به فکر چپاول منابع مسلمانان جهان باشند.

پی‌نوشت:
[1]. الیواقیت و الجواهر، شعرانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج2 ص126.
[2]. کتاب الفصل، ابن‌حزم، دارالکتب العلمیه، منشورات محمد علی بیضون، بیروت، لبنان، ج3 ص291.
[3]. المواقف، قاضی عضد الدین ایجی، عالم الکتب، بیروت، لبنان، ص329.
[4]. الیواقیت و الجواهر، شعرانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، (چاپ 1378ق)، ج2 ص125.
[5].شرح المقاصد، تفتازانی، دارالمعارف النعمانیه، پاکستان، (1401ه-1981م)، ج5 ص277.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.