روایات مورد استدلال بر خلافت امیرالمؤمنین (ع)

  • 1394/10/03 - 07:51
از جمله مهم‌‍ترین دلایل امامت و خلافت امیرمؤمنان (علیه السّلام) که به حدّ تواتر از شیعه و سنّی روایت شده حدیث «یوم الدار» یا «یوم الانذار» است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن به روشنی بر خلافت و امامت امیرمؤمنان (علیه السّلام) تصریح نموده و در تمام دوران رسالت آن حضرت، نه تنها دلیلی بر نقض آن وارد نگردید، بلکه با اشارات و تصریحات...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله مهم‌‍ترین دلایل امامت و خلافت امیرمؤمنان (علیه السّلام) که به حدّ تواتر از شیعه و سنّی روایت شده حدیث «یوم الدار» یا «یوم الانذار» است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن به روشنی بر خلافت و امامت امیرمؤمنان (علیه السّلام) تصریح نموده و در تمام دوران رسالت آن حضرت، نه تنها دلیلی بر نقض آن وارد نگردید، بلکه با اشارات و تصریحات متعدد مورد تاکید قرار گرفته است. ماجرا از این قرار است که در روزهای آغازین بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این آیه بر حضرت نازل گردید: «وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ [شعراء/214] ای پیامبر! خویشاوندان نزدیک خود را انذار کن!» آن حضرت قوم خود را که حدود 40 تن از مردان قریش از جمله عموها: ابوطالب، حمزه، عباس، ابولهب و فرزندان عبدالمطلب بودند را به خانه عموی خود ابوطالب دعوت کرد. پس از غذا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به آنان فرمود: چه کسی از میان شما حاضر است تا مرا در امر رسالت یاری کند تا برادر، وصی و جانشین من گردد؟... هیچ یک از قوم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پاسخ مثبت نداد. امیرالمؤمنین که جوان‌ترین فرد بود، برخاست و گفت: ای پیامبر خدا من حاضرم. پیامبر دست بر گردن من گذارد و فرمود: این علی، برادر، وصیّ و جانشین من میان شماست.[1]
از دیگر احادیث حدیث «ثقلین» است که از صحیح‌ترین احادیثی است که شیعه و سنّی آن را روایت نموده و به مرتبه بالایی از شهرت و شیاع رسیده است: «وأنا تارك فیكم ثقلین أولهما كتاب الله فیه الهدى والنور فخذوا بكتاب الله واستمسكوا به فحث على كتاب الله ورغب فیه ثم قال وأهل بیتی أذكركم الله فی أهل بیتی أذكركم الله فی أهل بیتی أذكركم الله فی أهل بیتی.[2] من بین شما دو چیز گرانبها به جا می‌گذارم. کتاب خدا که در آن هدایت و نور است، بدان تمسّک جسته و آن را رها مکنید ـ آن‌گاه درباره قرآن سفارش و ترغیب بسیار نمود ـ سپس فرمود: و دیگر اهل‌بیت من است. آن‌گاه سه مرتبه فرمود: درباره اهل‌بیت من همواره خدای را به یاد داشته باشید.» و حدیث «کساء» که از احادیث مشهور بین شیعه و سنّی است که در کتاب‌های معتبر هر دو مذهب با سندهای معتبر و مختلف بیان شده. اصل حدیث در آثار شیعه و سنّی به حدّی از تواتر، روایت شده که هیچ جای تردید باقی نمی‌ماند. حدیث کساء بر اساس آنچه مسلم در متاب خود روایت کرده به شرح ذیل است: «قالت عایشه: خرج النبی صلی الله علیه و آله  غداة و علیه مرط مرحل من شعر اسود فجاء الحسن بن علی فادخله ثم جاء الحسین فدخل معه ثم جائت فاطمه فادخلها ثم جاء علی فادخله ثم قال: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً[3] عایشه گوید: صبح هنگام در حالی که عبائی طرح‌دار از موی سیاه بر دوش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود از خانه بیرون رفت. در این هنگام حسن بن علی (علیه السّلام) وارد شد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) او را زیر عبا گرفت. سپس حسن (علیه السّلام) وارد شد و حضرت او را نیز وارد عبا کرد. سپس علی (علیه السّلام) وارد شد و حضرت او را نیز وارد عبا کرد و آن‌گاه فرمود: خداوند می‌خواهد از شما اهل‌بیت پلیدی‌ها را دور کند و شما را پاک نماید.»
همچنین در حالی که علمای وهّابی همواره برای تعیین مصداق حدیث «اثناعشر خلیفه» حیران و سردرگم بوده‌اند، امّا «شیعه اثنا‌عشری» بر اساس روایات صحیح السند اهل‌سنت و مورد قبول وهّابیت توانسته مصداق واقعی آن که همانا دوازده امام از خاندان پاک پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند را به خوبی تفسیر و با واقع تطبیق نموده و این حدیث را به عنوان نمادی از حقّانیت، عزّت و آبروی خود به ثبت رساند. بخاری در کتاب خود از جابر بن سمره روایت کرده: «قال: سمعت النبی (صلى الله علیه وآله و سلم) یقول: یكون اثنا عشر أمیراً فقال كلمة لم أسمعها فقال أبى انّه قال كلهم من قریش[4] از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم، فرمود: پس از من دوازده امیر و جانشین خواهد بود؛ سپس کلمه‌ای فرمود که من نشنیدم. پدرم گفت حضرت فرمود: تمامی آنها از قریش هستند.» مسلم در کتاب خود از جابر بن سمره روایت کرده: «انطلقت الی رسول الله (صلی الله عليه وآله وسلم) ومعي أبى فسمعته یقول: لا یزال هذا الدین عزیزا منیعا الی اثنی عشرخلیفة، فقال كلمة صمّنیها الناس ! فقلت لأبى: ما قال؟ قال: كلهم من قریش.[5] همراه با پدرم نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شرفیاب شدیم؛ از حضرت شنیدم که فرمود: این دین، همواره عزیز و سربلند خواهد بود تا زمانی که دوازده خلیفه و جانشین پس از من بیایند؛ آن‌گاه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کلمه‌ای فرمود که سر و صدای مردم، مانع از شنیدن من شد. به پدرم گفتم: حضرت چه فرمود؟ پدرم گفت: حضرت فرمود تمام جانشینان من از قریش خواهند بود.»[5] بنابراین با توجه به منابع روایی دست اول اهل‌سنت و مورد قبول وهّابیت، به دست می‌آید این روایت با تعبیرات مختلفش از دیدگاه آنها روایتی قابل قبول و پذیرش است که این دوازده نفر، پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جانشین، سرپرست، زمامدار و پیشوای مردم هستند.»

پی‌نوشت:
[1]. تاریخ طبری، طبری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 1، ص 542.
[2]. صحیح مسلم، مسلم، دار إجیاء التراث العربی، بیروت، ج 4، ص 1873.
[3]. صحیح مسلم، مسلم، دار إجیاء التراث العربی، بیروت، ج 4، ص 1883.
[4]. صحیح بخاری، بخاری، دار إبن کثیر، بیروت، ج 6، ص 2640.
[5]. صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 3، ص 1453.

بازنشر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.