شبهه کنندگان به خطبه امیرالمؤمنین (ع) پاسخ دهند
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بگذارید از اینجا شروع کنیم که همیشه انسانهای صاحب حق در معرض دشمنی معاندین و افراد کجرو هستند. همیشه کسانی که راه حق را میپیمایند و سعی میکنند در کلام، گفتار، عملکرد و... راه درست و منطقی را پیش گیرند، با افرادی مواجه میشوند که گویی حسادت درون، مانع از بیتفاوتی آنان شده و به هر شکل ممکن میخواهند با سنگاندازی بر سر راه افراد حقجو، راه را بر ایشان سخت و ناهموار نمایند. اما به کوری چشم همه افراد بیمنطق و خطاکار، انسانهای حقجو و طالب حقیقت، رستگاران تاریخ بوده و حتی پس از گذر از این دنیای فانی، دارای اثری جاوید و ماندگار برای همه اعصار و زمانهای پس از خود خواهند بود.
از جمله این معاندان، افراد چشم و گوش بستهای هستند که با سرپوش گذاشتن بر حقیقت در مسئله ولایت امیرالمومنین (علیه السلام) و چشمپوشی از ظلمها و ستمهایی که نسبت به خاندان و آل رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) روا شده، سعی در بیگناه نشان دادن عوامل آن و چه بسا کسب برتریجویی و فضیلت برای آنان داشته و دارند. اما اینان نمیدانند که همه چیز در گرو زمان، اصل ثابت خود را پیدا نموده و بالاخره آفتاب حقیقت از پشت ابرهای تیره و تار بیرون خواهد آمد و خود را بر جهان و جهانیان عرضه خواهد کرد.
با این مقدمه به سراغ شبهه کنندگانی میرویم که با نیتی پلید و البته بسیار ساده و سطحی، سعی نمودند تا از میان گفتار امیرالمومنین (علیه السلام) مواردی را به سود خود برداشت نمایند و به اهدافی که در بالا بدان اشاره نمودیم برسند. نمونهای از آن، این خطبه از نهجالبلاغه است که بدان استناد شده است: «علی –کرم الله وجهه- در خطبه 228 نهج البلاغه، از عمر و خدمات او ستایش نموده، اما به خاطر تقیّه چنین فرموده: خدا شهرهای «فلانی» را برکت و او را پاداش دهد که کژیها را راست، بیماریها را مداوا، سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به پا و فتنهها را پشت سر گذاشت. با جامهای پاک و کم عیب از این جهان رخت بر بست و به خیر و نیکی آن رسید، از شر و بدی آن رهایی یافت، وظیفه خویش را نسبت به خداوند انجام داد، آن چنان که باید از مجازات او میترسید. خود رفت و مردم را بر سر چند راهی باقی گذاشت که نه گمراهان در آن هدایت مییافتند و نه جویندگان هدایت به یقین، راه خویش را پیدا میکردند...» [1]
شبهه کنندگان، لفظ «فلانی» را که در کلام امیرالمومنین (علیه السلام) آمده را حمل بر ابوبکر و عمر نموده تا بدین طریق کسب فضیلتی برای اربابان خود جفت و جور کنند. ما صرف نظر از اینکه اصل این ادعا را قبول نداریم به دلیل اینکه لفظ «فلانی» چیزی را به نفع آنان ثابت نمیکند، اما در اینجا سوالاتی را مطرح میکنیم که شایسته است شبهه افکنان نسبت به آن پاسخ دهند.
آیا آنان موارد دیگر نهجالبلاغه را نیز مطالعه کردهاند؟ آیا اعلام انزجار امیرالمومنین از خلفای پیش از خود را ندیدهاند؟ اگر واقعا ندیدهاند پس اکنون بنگرند:
- حضرت در نامهای به مردم مصر در مورد نپذیرفتن خلافت و قبول جانشینی، در مورد حکومت خلفای پیش از خود مینویسد: «از پذیرش خلافت خودداری ورزیدم تا آن که دیدم گروهی از اسلام بازگشته، میخواهند دین محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را نابود سازند. پس ترسیدم که اگر اسلام و طرفدارانش را یاری نکنم، رَخنهای در آن ببینم یا شاهد نابودی آن باشم که در این صورت مصیبت آن بر من سختتر از رها کردن حکومت بر شماست که کالای چند روز دنیاست.»[2]
- حضرت در روایات بسیاری از نهجالبلاغه به غصب خلافت تصریح مینماید، آنجا که نامهای را به برادرش عقیل مینویسد و بیان میدارد: «همانا (قریش) در جنگ با من متحد شدند؛ آنگونه که پیش از من در نبرد با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هماهنگ بودند. خدا قریش را به کیفر زشتیهایشان عذاب کند، آنها پیوند خویشاوندی مرا بُریدند و حکومت فرزند مادرم -برادرم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)- را از من ربودند. [3]
پینوشت:
[1]. آیه الله شیخ حسین انصاریان، ترجمه نهجالبلاغه، خطبه228
[2]. آیه الله شیخ حسین انصاریان، ترجمه نهجالبلاغه، ص61، نامه36
[3]. آیه الله شیخ حسین انصاریان، ترجمه نهجالبلاغه، خطبه172، ج2، ص202
افزودن نظر جدید