نکات خطبه 92 نهجالبلاغه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ امیر مومنان علی (علیه السلام) در خطبه 92 که در کتاب شریف نهجالبلاغه آمده است نکاتی بس شگرف و عمیق را بیان داشتند که ان شاء الله در این مقاله به گوشهای از آن خواهیم پرداخت، امّا قبل از آن باید به برداشت نادرست معاندان و کوتهفکرانی که بدون داشتن علم و درایت کافی در کلام بزرگان، به برداشت ناصحیح از آن میپردازند اشارهای داشته باشیم. وهابیت در پی تهیدستی و زبونی در بحث و خالی بودن دستشان از ادله و اینکه به جهت باطل بودن عقیده و راه و روششان بحمدالله هیچگاه نتوانستند رو در روی عالمان شیعی حرفی برای گفتن داشته باشند، از این رو با روی آوردن به مقدسات و مقبولات شیعه سعی کردند چنین وانمود کنند که نظر بزرگان و حتی امام شیعیان با طرز فکر ایشان همراستا بوده و شیعیان از نظر و عقیدهای حمایت میکنند که واقعیت ندارد! ایشان خطبه مولا امیرالمومنین (علیه السلام) را دلیلی بر واگذاری امر خلافت به مردم دانسته و عقیده شیعیان در مورد انتصابی بودن مقام خلافت و جانشینی را باطل میدانند.
در مورد انتخابی یا انتصابی بودن خلافت میتوان به مقالاتی که دوستان در این باب آوردند رجوع کرد ولی هدف ما در این مقاله ذکر نکاتی است که مقصود نظر مولا بوده و ما پس از بیان خطبهی مورد بحث، به آنها اشاره خواهیم کرد: «مرا وا گذارید و دیگری را طلب کنید؛ زیرا ما به استقبال شرایطی میرویم که چهرههای مختلف و جهات گوناگونی دارد؛ دلها بر این امر استوار و عقلها ثابت نمیماند، چهریِ افق حقیقت را ابرهای تیرهی فساد فرا گرفته و راه مستقیم حقّ ناشناس مانده. آگاه باشید اگر دعوت شما را اجابت کنم طبق آنچه خود میدانم با شما رفتار میکنم و به سخن این و آن و سرزنش سرزنشکنندگان گوش فرا نخواهم داد، اگر مرا رها کنید، من هم چون یکی از شما، شاید شنواتر و مطیعتر نسبت به رئیس حکومت خواهم بود. و در چنان حالی من وزیر و مشاورتان باشم بهتر از آن است که امیر و رهبرتان گردم.»[1]
- پر واضح است که هدف مولا از ایراد این خطبه، بیان رویدادهای نادرست در دوران خلفای پیشين بوده و ایشان با إشراف بر عملکرد خلفای قبل از خود، اینگونه کلام را پیش میبرند که: «چهره حقیقت را ابرهای تیره فساد گرفته و راه مستقیم حق ناشناس مانده...»[2]
- اتمام حجّت حضرت پس از اصرار شدید مردم مبنی بر قبول حکومت، که میفرمایند: « آگاه باشید اگر دعوت شما را اجابت کنم طبق آنچه خود میدانم با شما رفتار میکنم و به سخن این و آن و سرزنش سرزنشکنندگان گوش فرا نخواهم داد».[3] همچنانکه حضرت در خطبههای دیگر نیز فاصله گرفتن مردم از اسلام راستین و روی آوردن به تجملات و اشرافیگری را متذکر شده و به تعبیری بیان داشتند که شما تاب و تحمل اجرای حق و عدالت مرا ندارید، برای این منظور خوب است سخنرانی آغازین حضرت پس از قبول ظاهری خلافت را مرور کنیم: «سوگند به خدایی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به حق مبعوث کرد، سخت آزمایش میشوید، چون دانهای که در غربال ریزند، یا غذایی که در دیگ گذارند، به هم خواهید ریخت، زیر و رو خواهید شد، تا آن که پایین به بالا، و بالا به پایین رود، آنان که سابقهای در اسلام داشتند و تا کنون منزوی بودند بر سر کار میآیند و آنها که به ناحق، پیشی گرفتند، عقب زده خواهند شد.»[4]
- نوید رعایت عدالت را میتوان در کلمات دیگر حضرت نیز جستجو نمود: «به خدا سوگند بیتالمال تاراج شده را هر کجا بیابم به صاحبان اصلی آن باز میگردانم، گرچه با آن ازدواج کرده یا کنیزانی خریده باشند، زیرا در عدالت گشایش برای عموم است، و آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمل ستم برای او سختتر است».[5]
پینوشت:
[1]. آیه الله شیخ حسین انصاریان، ترجمه نهجالبلاغه، ج1، ص181، خطبه92
[2]. همان
[3]. آیه الله شیخ حسین انصاریان، ترجمه نهجالبلاغه، خطبه16 ج1، ص47
[4]. آیه الله شیخ حسین انصاریان، ترجمه نهجالبلاغه، خطبه16 ج1، ص47
[5]. آیه الله شیخ حسین انصاریان، ترجمه نهجالبلاغه، خطبه15، ج1، ص46
افزودن نظر جدید