تعامل پشت پرده آمریکا و عربستان در قبال وهابیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با وجود آن که، امنیت آمریکا با عمیقترین تهدیدات از سوی جریان وهابیت و دنبالههای آن یعنی القاعده و طالبان روبروست اما حکومت ایالات متحده تمایلی به اعمال فشار زیاد به سعودیها برای توقف اشاعة وهابیت نشان نمیدهد. برای این مماشات دلایلی وجود دارد:
عامل اساسی و اول، وابستگی آمریکا به ذخایر فراوان نفت عربستان است که به سعودیها امکان میدهد تا حتی 3 میلیون بشکه نفت مازاد بر سهمیه خویش تولید کنند. این تولید مازاد «انرژی معادل با سلاح های هسته ای» نامیده شده است زیرا سعودیها را در موقعیت بیسابقه و منحصر به فردی قرار میدهد تا به کمک این مازاد ظرفیت تولید، هرگونه اختلال و وقفه در جریان صدور نفت سایر تولید کنندگان را جبران کنند و مانع از افزایش بیش از حدّ قیمت نفت شوند. این بزرگترین خدمتی است که عربستان در ازای پشتیبانی و محافظت ایالات متحده و سایر دول صنعتی انجام میدهد. با این حال به نظر میرسد این استدلال برخی تصمیم گیران آمریکا که برخورد علنی و قاطع با اشاعه نفرت دینی از سوی حکومت عربستان ممکن است پادشاهی سعودی را به اقدام متقابل و تلافی جویانه سوق دهد، استدلالی بیپایه و اساس است زیرا استفاده عربستان از سلاح نفت، هم جهان صنعتی را منزجر خواهد کرد هم رفاه نسبی که ضامن حفظ ثبات در عربستان است را به مخاطره میافکند.
باز برخی نویسندگان و سیاستمداران اظهار نگرانی کردهاند که سوق دادن خاندان سلطنتی به مبارزه با وهابیها میتواند موجب حملات تروریستی به تأسیسات نفتی حساس و آسیب پذیر این کشور شود یا حتی به سرنگونی سلطنت بینجامد که این شق اخیر پیامد به مراتب بدتری به دنبال خواهد داشت. پیامدی از قبیل برپایی حکومتی در عربستان که منحصراً متعصبان مذهبی زمام امور آن را در دست دارند. در حالی که موارد فوق مخاطرات جدی به شمار میروند، باید به یاد داشت که تندروهای وهابی سلطنت و حوزههای نفتی آن را به مثابه غاز طلائی تلقی میکنند. نکته حائز اهمیت این است که سعودیها با جلوه دادن خود به عنوان کشوری دوست برای غرب است که توانستهاند جواز گسترش تفسیر مخدوش و ابتدایی خود از اسلام را بگیرند. طرح فرضیههای ترسناک تحت عنوان عربستان بدون آلسعود موجب ایجاد این تصور یا برداشت نادرست میشود که گویی خانواده سلطنتی سعودی به طور ذاتی هوادار غرب است، در حالی که واقعیت غیر از این است.
در میان کسانی که در شکلگیری این تصوّر از کاخ سعودی، در آمریکا نقش به سزا داشتهاند باید از دیپلمات سرشناس این کشور، شاهزاده بندر بن سلطان یاد کرد. فردی که از سال 1983 تا 2005 میلادی در سمت سفیر عربستان در ایالات متحده کار میکرد واکنون ریاست نهاد مهم شورای امنیت را در دست دارد. او در لاپوشانی واقعیتهای مربوط به حکومت سعودی و فرقه وهابی نقش عمدهای ایفا کرده است. دیوید ایگناتیوس نویسندة واشنگتن پست دربارة ترفندها و شگردآفرینیهای خاص وی مینویسد: بسیاری از رهبران و حتی رئیس جمهوران آمریکا فراموش میکنند که وی نماینده یک پادشاهی مرموز است. بندر نماینده واقعی حکومتی است که اگر تا به امروز به بقای خود ادامه داده به این خاطر است که با روحانیون خشکه مقدس وهابی که آمریکا را تحقیر میکنند پیمان اتحاد بسته است.
همچنین بندر در رشد آنچه دانیل پایپز آن را فرهنگ زد و بند یا فساد دیپلماتیک مینامد بسیار تأثیر گذار بوده است. فرهنگی که قوه مجریه آمریکا را از برقراری روابط آینده نگرانه و بیطرفانهای که سیاست خارجی ایالات متحده سخت به آن نیاز دارد، ناتوان میسازد. پایپز به «سندرم در چرخان» (Revolving door syndrome) اشاره میکند. این پدیده ای است که سیاستمداران و دیپلماتهای ارشد که در سمتهای اداری خود با عناصر سعودی مانند بندر ارتباط دارند، از آن حکایتهای فراوان دارند. اغلب اوقات، آنها از مشاغل سودآور فرا حکومتی برخوردارند و در آن مشاغل به عنوان مشاور برای تاجران و شرکتهای سعودی کار میکنند یا سازمانهای غیر دولتی که سعودیها در آن سرمایه گذاری کردهاند را اداره میکنند. آن که گزارش شده است «بندر» روزی این ایده خود را برای یکی از همکاران نزدیکش بازگو کرده است. او گفته: مرسوم است که سعودیها از دوستان پس از کناره گیری از مناصب دولتی حمایت میکنند، اگر بدانید در بین آنها که بعداً سر کار میآیند چه دوستان بهتری پیدا میکنید، متعجب خواهید شد.
حکومت بوش که از مبارزه با گسترش فاشیسم وهابیت در کانون اصلی آن یعنی عربستان سعودی بیمیل یا ناتوان بوده است در این وادی فقط به اشاعه و تبلیغ دموکراسی مبادرت نموده تا به زعم خویش عرصه را بر گسترش وهابیت تنگ سازد. به هر حال به نظر میآید این شرایط تناقض آمیز همچنان ادامه خواهد یافت. به ویژه برقراری نظامهای با ثبات و عادلانه، در عراق و افغانستان که با افراط گرایی دینی مخالف باشند، مسأله دخالت آمریکا در این دو بحران، زمینه را برای عضوگیری و جذب نیرو از سوی وهابیت مهیّا نگه خواهد داشت.[1]
پینوشت:
[1]. منبع: وهابیت معمای یک ایدئولوژی بسته، نویسنده کورتین وینزر، تهران، نشر مشعر، بی نا
افزودن نظر جدید