شراب‌خواری یزید

  • 1394/05/10 - 10:20
یکی از نوشیدنی‌های حرام و نجس در شریعت اسلامی مایعی است که از جوشاندن آب انگور و خرما و غیر آن گرفته می‌شود که با آشامیدن آن حالتی غیر طبیعی و از خود بی‌خود شدن به انسان دست می‌دهد، خداوند متعال در کتاب شریفش قرآن، این مایع را تحت عنوان شرب خمر حرام فرموده است. آیا یزید پس از اثبات شراب‌خواری‌اش، شایستگی مسند پیامبر اسلام...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از نوشیدنی‌های حرام و نجس در شریعت اسلامی مایعی است که از جوشاندن آب انگور و خرما و غیر آن گرفته می‌شود که با آشامیدن آن حالتی غیر طبیعی و از خود بی‌خود شدن به انسان دست می‌دهد، خداوند متعال در کتاب شریفش قرآن، این مایع را تحت عنوان شرب خمر حرام فرموده است.
«یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَآ إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمهمَآ أَکْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا. [بقرة/219] درباره شراب و قمار، از تو می‌پرسند، بگو: در آن دو، گناهى بزرگ، و سودهایی برای مردم است، ولی گناهشان از سودشان بزرگ‌تر است.» «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ. [مائدة/90] ای کسانی که ایمان آورده‌اید، شراب و قمار و بت‌ها و تیرهای قرعه، پلیدند و از عمل شیطانند. پس از آنها دوری گزینید، باشد که رستگار شوید.» «إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ وَیَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ. [مائدة/91] همانا شیطان می‌خواهد با شراب و قمار، میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد. پس آیا شما دست برمی‌دارید؟»
و رهبران دینی نیز با این مایع نجس به شدّت برخورد کرده و سخت‌ترین رفتارها را با مبتلایان به مسکرات داشته‌اند که سخنانشان در این ارتباط بهترین شاهد بر موضع‌گیری آنان است.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در سخنی جامع، انزجار و نفرتش را با نفرین بر همه عوامل تشکیل دهنده و سازنده آن از لحظه کاشت تا آخرین مراحل توزیع و مصرف اعلام می‌کند و می‌فرماید: «لعن اللّه الخمر وشاربها وساقیها وبائعها ومبتاعها وعاصرها ومعتصرها وحاملها والمحمولة إلیه وآکل ثمن‌ها. [1] خداوند از رحمت خود شراب و شراب خوار و ساقی شراب و فروشنده و خریدار شراب و آب گیرنده و آب گرفته شده و حمل کننده و حمل شونده به سوی او و خورنده پول شراب (تمام عوامل مؤثر در تهیه شراب) دور نماید و لعنت کند.»
و مؤمنان راستین نیز از افراد مبتلا به این نوشیدنی شیطانی متنفّر و در فرهنگ امّت اسلامی چنین افرادی بی‌دین و گردنکش در برابر حکم خدا تلقی می‌شوند. ولی شخصیّت مورد بحث ما در این نوشته از کسانی است که وقایع نگاران حتی از ثبت رفتار ناپسند وی از نوجوانی تا لحظه مرگ چشم‌پوشی نکرده و نوشته‌اند که آلوده به می و شراب بوده است.
شراب خواری یزید از طفولیت: ابن کثیر و دیگران این روایت را ذکر کرده‌اند: «کان یزید بن معاویة فی حداثته صاحب شراب. [2] یزید بن معاویه از کودکی اهل شرب خمر بود.»
شراب خواری یزید در شهر مدینه: در دوران خلافت پدرش و در سفر حجّ و پس از مراجعه به شهر مقدّس مدینه و در کنار حرم و خانه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دست از دهن کجی به شریعت اسلام برنداشت و در حضور مردم بر سفره‌اش شراب گذاشت و فقط زمانی که خبردار می‌شود که ابن عباس و حسین بن علی قصد ورود به خانه او را دارند، دستور می‌دهد تا شراب را بردارند.
«عمر بن شیبة قال: لمّا حجّ الناس فی خلافة معاویة جلس یزید بالمدینة علی شراب، فاستأذن علیه ابن عبّاس والحسین بن علیّ، فأمر به شرابه فرفع. [3] هنگامی که در زمان خلافت معاویه مردم به حج رفتند، یزید در مدینه در حضور مردم بر سر سفره شراب نشسته بود، وقتی ابن عباس و حسین بن علی اجازه ورود گرفتند، دستور داد شرابش را برداشتند.»
شراب خواری یزید در ملاء عام: آلودگی یزید به شرب خمر آن چنان واضح و آشکار بود که حتّی در حضور گروه‌هایی که از شهرهای دور و نزدیک به دیدنش می‌آمدند دست بردار نبود و در برابر نگاه دیگران با جرأت آن را می‌نوشید.
سند ذیل گواهی است گویا که دقّت در آن هر مسلمانی را به تعجّب وا می‌دارد: «بعث (عثمان بن محمّد بن أبی سفیان، والی مدینة) إلی یزید منها وفداً فیهم عبدالله بن حنظلة الغسیل الأنصاری، وعبدالله بن أبی عمرو بن حفص بن المغیرة الحضرمی، والمنذر بن الزبیر، ورجال کثیر من أشراف أهل المدینة، فقدموا علی یزید، فأکرمهم وأحسن إلیهم، وعظّم جوائزهم، ثمّ انصرفوا راجعین إلی المدینة، إلاّ المنذر بن الزبیر، فإنّه سار إلی صاحبه عبیدالله بن زیاد بالبصرة، وکان یزید قد أجازه بمائة ألف نظیر أصحابه من أولئک الوفد، ولمّا رجع وفد المدینة إلیها، أظهروا شتم یزید، وعیبه، وقالوا: قدمنا من عند رجل لیس له دین، یشرب الخمر، و تعزف عنده القینات بالمعازف. وإنّا نشهدکم أنّا قد خلعناه، فتابعهم الناس علی خلعه، وبایعوا عبدالله بن حنظلة الغسیل علی الموت. [4] گروهی به نمایندگی مردم مدینه که از اشراف و بزرگان بودند، از جمله فرزند شهید جنگ أُحُد (عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه) وارد شهر شام شدند و به دیدار یزید رفتند، یزید به آنان احترام فراوانی گذاشت و هدایای بزرگی به آنان داد، ولی آنان پس از بازگشت به مدینه از یزید به بدی یاد کردند و عیب‌هایش را برای مردم بازگو می‌کردند، از جمله می‌گفتند: از نزد کسی آمده‌ایم که دین ندارد، شراب می‌نوشد، و نوازنده‌ها در حضورش به نواختن و رقص می‌پردازند، شاهد باشید که ما او را از خلافت عزل کردیم. مردم مدینه عزل یزید از حکومت را تأیید و با عبدالله بن حنظله تا پای مرگ بیعت کردند.»
علاقه یزید به شراب به قدری بود که دستور می‌داد تا بهترین‌ها را برایش آماده کنند ذهبی از زیاد حارثی نقل می‌کند: «سقانی یزید شراباً ماذقت مثله، فقلت: یا أمیرالمؤمنین لم أُسلسل مثل هذا، قال: هذا رمّان حُلوان، به عسل اصبهان، بسکّر الأهواز، بزبیب الطائف، به ماء بَرَدی. [5] شرابی را یزید به من نوشانید که هیچ وقت مانند آن را نخورده بودم، گفتم چنین شرابی تاکنون نخورده‌ام، گفت: از انار حُلوان و عسل اصفهان و شکر اهواز و کشمش طائف و آب بردی تهیّه شده است.»
یزید شراب‌خوار، بوزینه باز، فاسق و ابنه‌ای:
جاحظ از علمای بزرگ اهل سنت با عبارتی شبیه به متن فوق می‌گوید: «ثم ولی یزید بن معاویة یزید الخمور یزید القرود و یزید الفهود الفاسق فی بطنه المأبون فی فرجه... واما بنوأمیة ففرقه ضلالة وبطشهم بطش جبریة یأخذون الظنة ویقضون بالهوی ویقتلون علی الغضب. [6] آن‌گاه یزید بن معاویه به خلافت رسید؛ همان یزید شراب‌خوار و بوزینه باز و پلنگ باز و فاسقی که به بیماری ابنه مبتلا بود... و بنی أمیه فرقه‌ای گمراه بودند که سیره و روشی جبرگرایانه داشتند که به مجرد ظن و گمان، دیگران را دستگیر می‌کردند و از روی هوی و هوس حکم می‌کردند و از روی غضب می‌کشتند.»
یزید شراب‌خوار و فاجر و زن‌باز و بوزینه باز و سگ‌باز و ولگرد: هم‌چنین بلاذری در کتاب خود این‌گونه نقل می‌کند: «قال الواقدی وغیره فی روایتهم: لما قتل عبدالله بن الزبیر أخاه عمرو بن الزبیر خطب الناس فذکر یزید بن معاویة فقال: یزید الخمور، ویزید الفجور، ویزید الفهود، ویزید القرود، یزید الکلاب، ویزید النشوات، ویزید الفلوات، ثم دعا الناس إلی اظهار خلعه وجهاده، وکتب علی أهل المدینة بذلک. [7] واقدی و غیر او روایت کرده‌اند: هنگامی‌که عبدالله بن زبیر به قتل رسید، برادرش عمرو بن زبیر برای مردم خطبه خواند و از یزید بن معاویه این‌گونه یاد کرد: یزید شراب خوار و فاجر و زن باز و بوزینه باز و سگ باز و اهل ولگردی در دشت و بیابان‌هاست. سپس از مردم خواست که او را از خلافت کنار کنند و برای مردم مدینه حکم جهاد فرستاد.»
حکم فقهی شراب خوار در مذاهب اسلامی: تمام مذاهب اسلامی با استناد به نصّ قرآن همه انواع مسکرات را نجس و حرام می‌دانند و شراب خوار را فاسق و کسی که آن را حلال بداند، کافر دانسته‌اند. محی الدین نووی در کتاب روضة الطالبین، باب حدّ شارب الخمر می‌گوید: «شرب الخمر من کبائر المحرّمات... ویفسق شاربه ویلزمه الحد، ومن استحله کفر... . [8] شرب خمر از گناهان کبیره است، ... شراب‌خوار فاسق شده و جاری شدن حد بر او لازم می‌گردد و کسی که آن را حلال بداند، کافر می‌شود.»
ابن نجیم مصری شراب‌خوار را از عدالت ساقط و کسی که آن را حلال بداند کافر می‌شمرد: «یکفّر مستحلّها، وسقوط العدالة إنّما هو سبب شرب‌ها. [9] کسی که خمر را حلال بداند، کافر به شمار آمده و در صورت شرب آن، از عدالت ساقط می‌گردد.»
آیا یزید پس از اثبات شراب‌خواری‌اش، شایستگی مسند پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را دارا بود؟ آیا فسق و دوری از صفت عدالت برای محکومیّت وی کافی نیست؟ آیا چنین حاکمی، ارزش دفاع نمودن دارد؟

پی‌نوشت:

[1]. مسند احمد، احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، ج 2، ص 97
مسند ابی یعلی، ابویعلی موصلی، دارالأمون للتراث، 1407 ق، ج 9، ص 431
[2]. البدایة والنهایة، ابن کثیر، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1408 ق، ج 8، ص 250
تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، بیروت: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، 1415 ق، ج 65، ص 403.
[3]. تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، بیروت: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، 1415 ق، ج 65، ص 406.
الاغانی، ابوالفرج اصفهانی، دار إحیاء التراث العربی، ج 15، ص 194
[4]. البدایة والنهایة، ابن کثیر، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1408 ق، ج 8، ص 235 و 236.
تاریخ طبری، طبری، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج 4، ص 368
[5]. سیر أعلام النبلاء، ذهبی، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1413 ق، ج 4، ص 37
[6]. البیان والتبیین، جاحظ، قاهره: المکتبة التجاریة الکبری لصاحبها مصطفی محمد، 1345 ق، ص 276
[7]. انساب الاشراف، بلاذری، بیروت: جمعیة المستشرقین الألمانیة، 1400 ق، ج 5، ص 319
[8]. روضة الطالبین، نووی، بیروت: دار الکتب العلمیة، ج 7، ص 374
[9]. تکملة البحر الرائق، قادری حنفی، بیروت: دار الکتب العلمیة، 1418 ق، ج 1، ص 147

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.