عدم قبول خلافت خلفا
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از دلایلی که معمولا در کتابها، شبکههای ماهوارهای و سایتهای اینترنتی از سوی وهابیت مطرح میگردد موضوع همکاری امیرمؤمنان (علیه السّلام) با خلفای اهلسنت است که به نمونهای از آن اشاره میکنیم: «اگر حضرت علی (علیه السّلام) نسبت به عمر سوء نیت میداشت یا قلبا از او ناراضی بود و او را غاصب حق خود میدانست، همواره منتظر فرصتی برای اعاده حق خود میشد و برای غاصب حق خود از این فرصت طلایی استفاده میکرد. زمانی که عمر، از علی (علیه السّلام) در مورد رفتن خود برای جنگ با ایرانیان، مشاوره خواست او را راهنمایی کرد که شخصا به میدان نبرد نرود. در حالی که میتوانست به او چنین توصیهای نکند تا او به جنگ رفته و در نبرد کشته شود و زمینه برای خلافت وی فراهم آید؛ اما میبینیم چگونه با دلسوزی و صمیمیت فوقالعاده در راستای خیرخواهی عمر و سایر مسلمانان میکوشد.»
پاسخ: از جمله تلاشهای وهابیت برای توجیه خلافت خلفای سهگانه اهلسنت آن است که میان آنان و امیرمؤمنان (علیه السّلام) روابطی کاملا دوستانه و بدون هرگونه اعتراض و اختلافی برقرار بوده است؛ در حالی که علاوه بر اعتراضهای فراوانی که از سوی آن حضرت، نسبت به غاصبان خلافت، صورت پذیرفت با سرباز زدن از هرگونه همکاری ابتدایی و از روی رغبت، موضع منفی خود را برای دیگران به نمایش میگذارد؛ چنان که شهید مطهری در اینباره میگوید: «... علی (علیه السّلام) شخصا هیچ پستی را از هیچ یک از خلفا نپذیرفت؛ نه فرماندهی جنگ، نه حکومت یک استان، نه امارة الحاج و نه چیز دیگری از این قبیل؛ زیرا قبول یکی از این پستها به معنای صرف نظر کردن او از حق مسلّم خویش است.»[1]
الف) اقسام مشورتها و راهنماییهای دلسوزانه امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) تمام همکاریهای مشورتی امیرمؤمنان (علیه السّلام) با خلفا به سه دسته تقسیم میشود: مشورت در امور قضائی؛ مشورت در امور دفاعی و جنگی؛ مشورت در مسائل علمی و حل مشکلات اعتقادی. نقش امیرمؤمنان (علیه السّلام) در این موارد، حداکثر به اندازه پاسخ به درخواست ارشاد و راهنمایی طرف مقابل بوده که همه مسلمانان ـ حتی اگر طرف مقابلشان مسلمان نباشد ـ موظفاند با نهایت امانتداری به دیگران مشورت خیرخواهانه بدهند؛ خصوصا اگر موضوع، حفظ دین، شریعت و اساس اسلام مطرح باشد.
ب) حفظ دین، بزرگترین وظیفه امیرمؤمنان (علیه السّلام)؛ امیرمؤمنان (علیه السّلام) نسبت به زحمات 23 پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و در نهایت سرنوشت جامعه اسلامی احساس مسؤلیت مینمود؛ چرا که اگر آن حضرت در موارد لازم، مشاوره نمیداد و از این مقدار مساعدت طفره میرفت، مستلزم اقدامهای نابجا و اشتباهات لحظه به لحظه خلفای اهلسنت، در امور جامعه اسلامی میگشت و در نتیجه، زمینه شکست اصل اسلام و فزونی تبعات منفی غصب خلافت و در نهایت، نابودی اصل دین، فراهم میگردید و این با سیره امیرمؤمنان (علیه السّلام) سازگار نبود. از اینرو، امیرمؤمنان (علیه السّلام) این میزان، همکاری را نه تنها برای حفظ اصل دین و جامعه اسلامی مفید میدانست، بلکه ضرورت و وجوب آن را همانند ضرورت و وجوب احکام ضروری اسلام واجب میشمرد.
ج) دفاع از مظلوم، وظیفه امیرمؤمنان (علیه السّلام)؛ دخالتهای امیرمؤمنان (علیه السّلام) در امور قضایی، شاهدی است بر عدم آگاهی خلفا، به سادهترین احکام اسلام و حقوقی که از بیچارگان و مظلومان، ضایع میگردید. در حقیقت تنها پناه مظلومان و ستمدیدگان، امیرمؤمنان (علیه السّلام) بود که اگر آن حضرت از حقوق آنان دفاع نمیکرد، به یقین راهی برای استیفای حقوق آنان وجود نداشت. برای روشنتر شدن مطلب به یک نمونه از قضاوتهای امیرمؤمنان (علیه السّلام) در امور قضایی که برای حفاظت از جان، مسلمانان صورت گرفته و در یکی از صحاح سته اهلسنت نیز آمده اشاره میکنیم: ابن عباس میگوید: «زن دیوانهای را که زنا کرده بود نزد عمر آوردند؛ او با عدهای مشورت کرد و سپس دستور داد سنگسارش کنند. هنگامی که او را برای اجرای حدّ میبردند، از کنار علی (علیه السّلام) عبور کردند. حضرت فرمود: گناه این زن چیست؟ گفتند: دیوانهای است از فلان قبیله که زنا کرده و عمر دستور رجم او را صادر نموده. حضرت فرمود: او را برگردانید؛ سپس نزد عمر آمد و فرمود: مگر نمیدانی از سه نفر تکلیف برداشته شده: دیوانه تا زمانی که عاقل گردد؛ انسان خواب تا بیدار شود؛ بچه تا بالغ گردد. عمر گفت: آری، شنیدهام. حضرت فرمود: پس این زن را رها کن، عمر تکبیر گفت و او را آزاد کرد.»[2] جالب است بخاری نیز همین روایت را نقل کرده، اما مانند همیشه جهت آبروداری از خلفای اهل سنت، صدر و ذیل آن را حذف و فقط به برخی از آن اشاره کرده: «علی (علیه السّلام) به عمر فرمود: مگر نمیدانی از سه نفر تکلیف برداشته شده: دیوانه تا عاقل گردد؛ انسان خواب تا بیدار گردد؛ بچه تا بالغ گردد.»[3]
د) مشاورههای نظامی، جهت دفاع از اصل و اساس اسلام؛ مشورتهای نظامی امیرمؤمنان (علیه السّلام) منحصر به مواردی میشود که بحران سیاسی و نظامی به خاطر سوء تدبیر حاکمان ـ اصل و اساس جامعه اسلامی در معرض خطر قرار میداد؛ بنابراین نباید اینگونه راهنماییها مشاورهها را به حساب دفاع از خلفای سهگانه اهلسنت و اعلام رضایت آن حضرت از عملکرد و رفتارهای آنها گذاشت.
پینوشت:
[1]. امامت و رهبری، استاد شهید مرتضی مطهری، ص 20 و 21.
[2]. سنن أبی داود، دار الفکر، بیروت، ج 4، ص 140.
[3]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 6، ص 2499.
افزودن نظر جدید