پائولو کوئلیو و خیالپردازی او !
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پائولو کوئلیو نویسنده قدرتمند و خوشاقبالی است که توانسته از پرفروشترین نویسندگان جهان شود. او که باورهای خود را در قالب نوشته، داستان و رمان ارائه میدهد، موفقیت خود را مرهون قدرت تخیل و داستاننگاری و قلم روان و شیوایش میداند. از میان اصول و مبانی طرح شده در کتابهای او میتوان به پلورالیزم دینی، تجربه دینی، تناسخ، ترویج مستی و بادهنوشی، خودکشی و نیهیلیسم، رمان، داستانسرایی، عشق و فرزانگی اشاره کرد.[1]
بسیاری از پژوهشگران و نیز طرفداران کوئلیو بر این باورند که کتاب الف با محوریّت تناسخ نوشته شده است. تکنگاشتهای او در صفحات نخستین نیز این رویکرد را آشکار میکند: «شریفزادهای به دیار بعید سفر کرد تا پادشاهیِ سرزمینی را از آن خود کند و بازگردد.»[2] «تو همه چیز را میدانستی، من نابینا. میدانم زندگیام بیهوده نخواهد بود، میدانم باز همدیگر را خواهیم دید؛ در ابدیتی ایزدی. اسکار وایلد، (دانش راستین)»[3] همان اوایل کتاب، شخصیتهای داستان، قصد سرزدن به پیشینههای تناسخی خود را دارند: «منظورم این نبود. وقتی حال و روز الآنِ تو را داشتم، جوابم را از اتفاقی که قبل از تولّد من افتاده بود دریافتم. الآن هم همین پیشنهاد را برای تو دارم. تناسخ؟ اما او که همیشه مرا از سرزدن به زندگیهای گذشتهام نهی میکرد.»[4] «قبلاً به گذشته سرزدهام. قبل از اینکه با تو آشنا بشوم این کار را یاد گرفتم. قبلاً که برایت گفتم، دو تا حلول قبلی خودم را دیدهام: یک نویسنده فرانسوی در قرن نوزدهم و...»[5]
در ادامه داستان که محوریّت آن همچنان تناسخ است، شخصیتهای داستان در پی تناسخ سراغ اسلام میآیند. سامیل که درباره تناسخ در اسلام پیگیر شده سرانجام به پاسخ دست مییابد: «سامیل با کتابی برگشته. کنار ما مینشیند. یادداشتهایش را بررسی میکند و با احترام صفحات کتاب را در حالی که به عربی زمزمه میکند، ورق میزند.» آخرش میگوید: «با سه عالم دینی صحبت کردم. دوتایشان گفتند بعد از مرگ فقط جهان آخرت است. اما سومی به من گفت به این آیات قرآن نگاه کنم.» هیجان زده است. «این اولیاش است، سوره بقره، [آیة 28]: چگونه خدا را منكريد با آنكه مردگانى بوديد و شما را زنده كرد، باز شما را مىميراند و باز زنده میكند و آنگاه به سوى او بازگردانده میشويد.»[6]
در ادامه داستان او تلاش دارد تا با ذکر مؤیداتی از کتاب مقدس نیز به اثبات تناسخ بپردازد. در فرآیند داستان نیز بارها و بارها شخصیتهای کوئلیو به سفر در پیشینههای تناسخیشان میپردازند. شایان ذکر است آیاتی از قرآن مجید که امثال کوئلیو سعی دارند بدان تمسّک کنند، هیچ ارتباطی با تناسخ ندارد.[7]
پینوشت:
[1]. نگرشی بر آرا و اندیشههای پائولو کوئیلو، محمد تقی فعالی، تهران، سازمان ملی جوانان، معاونت مطالعات و تحقیقات، 1388.
[2]. انجیل لوقا، باب 19 ، آیة 12.
[3]. کوئلیو، پائولو، ترجمه داریوش حجازی، [بی جا]، 1390، ص 12.
[4]. همان.
[5]. همان.
[6]. همان، ص 40- 41.
[7]. فرجام من و تو، عبدالحسین مشکانی سبزواری، نشر صهبای یقین، قم، ص 109.
افزودن نظر جدید