این چنین بود علی (ع) از نگاه صحابه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مورخین نقل کردهاند که جماعتی از صحابه از بیعت با ابوبکر سر باز زده و به دفاع از حضرت علی (علیه السلام) در خانهی او تحصن کردند، افرادی مانند عباس بن عبدالمطلب، سلمان فارسی، عمار یاسر، مقداد، عتبة بن ابولهب، سعد ابن ابی وقاص، زبیر بن عوام، خزیمه بن ثابت، سعد بن عباس، ابی بن کعب[1] و ... لذا با مراجعه به منابع تاریخی و حدیثی کتب علمای اهلسنت پی میبریم که در میان صحابه افرادی از این قبیل معتقد به نص و وصایت حضرت علی (علیه السلام) بودهاند، اینک به برخی از نصوص در کتب اهلسنت اشاره میکنیم:
از ابوذر نقل شده که فرمود: «أنه ستکون فتنه، فإن ادرکتموه فعلیکم بکتاب الله و علی بن ابیطالب.[2] همانا فتنهای در پیش است، اگر آن را درک کردید بر شما باد به کتاب خدا و علی بن ابیطالب». سلمان از بیعت نکردن مردم با حضرت علی (علیه السلام) و عدم تمسک به هدایت او اظهار تأسف و ناراحتی کرد و میگوید: «اری علیّاً بین ظهرانیکم فلا تقومون فتأخذون بحجزته، فوالذی نفسی بیده، لا یخبرکم أحد بسرّ نبیّکم بعده.[3] علی را میبینم که بین شما حرکت میکند، ولی شما اقدامی نکرده و به دامان او چنگ نمیزنید، قسم به کسی که جانم به دست اوست بعد از او کسی شما را از سرّ پیامبرتان آگاه نمیسازد.»
مقداد از رسول خدا (صلی الله علیه وآله )نقل کرده که فرمود: «معرفة آل محمد برائة من النار، و حب آل محمد جواز علی الصراط، و الولاء لآل محمد امان من العذاب.[4] شناخت آل محمد برائت از آتش است، و حب آل محمد گذر بر صراط و ولاء آل محمد امانی از عذاب است.»
ابو سعید خدری از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نقل میکند که فرمود: «همانا وصی و موضع سرّ و بهترین کسی که بعد از خود میگذارم، کسی که وعدههای مرا انجام داده و دین مرا بر پا خواهد نمود، علی بن ابیطالب است»[5] انس بن مالک میگوید: رسول خدا وضو گرفت و دو رکعت نماز به جا آورد، آن گاه فرمود: «اول من یدخل علیک من هذا الباب امام المتقین و سیّد المسلمین و یعسوبالدین و خاتم الوصیین ... فجاء علیّ ...[6]. یعنی اول کسی که بر تو از این درب وارد میشود امام متقین و سید مرسلین و رهبر دین و خاتم اوصیاء است... ناگهان حضرت علی (علیه السلام) وارد شد، پیامبر فرمود: «چه کسی آمد ای انس؟» انس میگوید: «عرض کردم علی، آن گاه رسول خدا در حالی که خوشحال بود نزد او آمد و او را در بغل گرفت.»
بریده میگوید، پیامبر فرمود: «برای هر پیامبری وصیّی و وارثی است و همانا علی وصی و وارث من است».[7] محمد بن ابوبکر در نامه خود به معاویه چنین مینویسد: «... وای بر تو ای معاویه، چگونه خودت را با علی (علیه السلام) مقایسه میکنی در حالی که او وارث رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و وصیّ و پدر اولاد اوست».[8] ابوذر روزی در عهد خلافت عثمان بر درب مسجد رسول خدا ایستاد و در ضمن خطبهای گفت: «... و محمد وارث علم آدم و آنچه به آن پیامبران تفصیل داده شدهاند میباشد، و علی بن ابیطالب وصی محمد و وارث علم اوست...»[9]
پینوشت:
[1]. العقد الفرید، ابن عبد ربه اندلسی، دار الفکر، بیروت، لبنان، ج 4، ص 259، تحقیق دکتر محمد التدوبخی، الطبعة الاولی 2001.
اسد الغابة، جزری، دار الفکر، بیروت، ج 3، ص 223. (1423 هـ 2003 م)
[2]. انساب الاشراف، بلاذری، دارالفکر، بیروت، ج 2، ص 118، تحقیق دکتر سهیل زکّار.
[3]. انساب الاشراف، بلاذری، دارالفکر، بیروت، ج 2، ص 183، تحقیق دکتر ریاض زرکلی.
[4]. سنن ابن ماجه، ابن ماجه، دارالفکر، بیروت، ج 2 ، ص 127، تحقیق صدقی جمیل العطار.
[5]. کنز العمال، متقی هندی، مؤسسه الرساله، بیروت، ج 2، ص 209، حدیث 1192.
[6]. حلیة الاولیاء، ابونعیم اصفهانی، دارالفکر، بیروت، ج 1 ، ص 63.
[7]. الریاض النضرة، محبالدین طبری، دارالکتب العلمیه، بیروت، ج 2، ص 234.
[8]. تاریخ ابن کثیر، ابن کثیر، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج 3، ص 108.
[9]. تاریخ یعقوبی، یعقوبی، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ج 2، ص 171، تحقیق عبدالامیر مهنا. (1993 هـ و 1413 م)
دیدگاهها
babak
1394/03/02 - 09:03
لینک ثابت
ابوذر، مقداد، سلمان، ابوسعید
افزودن نظر جدید