علمای اهلسنت هم معاویه را خال المؤمنین نمیدانند!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در کتابهای تاریخی وارد شده است که معاویه عنوان خال المؤمنین را دارد و این عنوان فقط درباره او مطرح میشود و نه هیچ کس دیگر حتی فردی به نام محمد بن ابیبکر! به راستی چرا برخی این عنوان را به معاویه اهدا کرده و هالهای از قداست را برای او ترسیم کردهاند، در حالی که اگر مقداری تأمل در این عنوان روی معاویه داشته باشیم قطعاً به این نتیجه میرسیم که این مدال افتخار برای معاویه نادرست و فاقد پشتوانهی عقلی و حتی شرعی است و گویندگان آن اهداف سیاسی خاصی را دنبال میکنند و با این عنوان عملکرد منفی معاویه را تحت الشعاع قرار دهند و با این ترفند برای او شخصیت ممتازی را بسازند، غافل از اینکه زمینه رسوایی او را فراهم کردند.
لذا علمای بزرگ اهلسنت در کتب خود این عنوان را از او سلب میکنند. ابو جعفر اسکافی معتزلی در کتابش این چنین مینویسد: «... با اینکه عایشه نزد اهلسنت مشهورترین زن پیامبر است... با این حال اگر کسی از معاویه پیش آنها بدگویی کند، مورد خشم، انکار و لعنت آنها قرار میگیرد به این علت که معاویه دایی مؤمنان است، اما وقتی از محمد بن ابی بکر بدگوئی کنند، راضی هستند و نه تنها سکوت میکنند بلکه با گوینده آن همراه میشوند در حالی که دایی بودن محمد بن ابیبکر واضح و آشکار است... پس در آنچه گفتیم خوب اندیشه کن، تا بدانی که علت دشمنی آنها با علی (علیه السلام) جهالت و نیرنگ آنها بود... پس چه چیزی باعث شده است که آنها دایی بودن او را به خاطر نمیآورند.»[1]
ابن عقیل علوی حضرمی در کتابش مینویسد: «گروهی از نادانان، دهان خود را باز میکنند و هر چه بخواهند میگویند و از گفتار ناروای خود، هیچ ابا و امتناعی ندارند، این مردم نادان خیال میکنند، معاویه از این جهت که برادر ام حبیبه است، دارای شرف و افتخار است و باید مؤمنان او را به عنوان دایی احترام کنند، اینها فکر نکردند که هیچ کدام از برادران زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، دایی حقیقی مؤمنان نیستند و خداوند برای تحریم نکاح آنان، آنها را مادر مؤمنان خطاب کرده و شایسته تعظیم دانسته است نه اینکه زنان پیامبر از تمام جهات، مادر مؤمنان باشند ... اگر معاویه واقعاً خال المؤمنین باشد، باید حیّ بن اخطب یهودی را هم، جدّ المؤمنین دانست؟! ... آن مؤمنی که معاویه دایی او باشد، باید حیّ بن أخطب هم جدّ او شمرده شود، در این صورت دختران ابوسفیان، بلکه دختران ابیبکر و عمر هم، با بچههای خواهرانشان ازدواج کردهاند، بخدا سوگند، این افراد با کتاب خدا و احکام قرآن بازی میکنند... و این باطل است از ریشه.»[2]
جاحظ یکی دیگر از علمای اهلسنت در کتاب خود مینویسد: «معاویه در صورتی خال المؤمنین است که ام حبیبه از طریق نسب، مادر مؤمنان باشد، نه از راه تحریم نکاح و تعظیم حقوق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بنابراین اگر گفته آنان، قیاس مقبول و تأویل معقول باشد، پس ابوبکر و عمر و ابوسفیان، اجداد مسلمانان خواهند بود و سالم بن عبدالله پسردایی آنها به شمار میآید در حالی که این سخن منتفی و استدلال به آن دور از عقل و یا بیهودهگوئی بیش نیست.»[3] ابنقتیبه دینوری در کتاب خود در مورد سالم بن عبدالله بن عمر مینویسد: «او از فقیهان و بزرگان زمان خود بوده، او در سال 106 هجری در مدینه وفات کرد و هشام بن عبدالملک بر بدن او نماز خواند.»[4] این بود نظر و دیدگاه عالمان اهلسنت درباره نسبت دادن خال المؤمنین برای معاویه که طرفداران او سعی دارند از این راه برای او مقامی بلند را ترسیم کنند و جایگاهی را برای او احراز نمایند.
پینوشت:
[1]. المعیار والموازنه، ابوجعفر اسکافی، فواد بعینو، بیروت، الطبعة الاولی (1402 هـ ق) ص 21، تحقیق علامه محمودی.
[2]. النصایح الکافیه، علوی حضرمی، نشر آرمان، تهران، ترجمه عطاردی. (1373 ش) ص 285.
[3]. الرسالة السیاسیة، جاحظ، دار المکتبة الهلال، بیروت، الطبعة الاولی، ص 345.
[4]. المعارف، ابن قتیبه دینوری، منشورات الشریف الرضی، قم، الطبعة الاولی، محقق ثروة عکاثر (1373 ش)، ص 186.
افزودن نظر جدید