شیعیان، رو به قبرها و پشت به قبله نماز نمیگزارند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از نامهایی که وهابیت از روی اهانت و تهمت، بر مذهب شیعه گذاردهاند، «قبریه» است، چرا که به زعم آنان شیعیان در زیارتگاهها رو به قبرها ایستاده به سوی آنها نماز خوانده و قبرها را میپرستند؛ به عنوان نمونه ناصر بن عبدالله قفاری در کتاب سراسر کینه و دشمنی خود علیه شیعه میگوید: «بنگرید که شیوخ شیعه چگونه به خداوند شرک میورزند، چرا که رو به قبر کردن در دین شیعه امر لازمی است...؛ آنان بر اساس روایاتی که نزد خود دارند در همهی زیارتها حکم به ایستادن به سوی قبرها میکنند».[1] در حقیقت از آنجا که وهابیت، دلیل و مدرک معتبری برای اشکال به شیعیان ندارند، سعی در تحریف روایات و اقوال علمای شیعه و گزینشی مطرح نمودن آنها و تبلیغات مسموم علیه شیعیان دارند که از جمله اتهامات آنها همین موضوع است که با استنادات مخدوش آنان به برخی روایات موجود نزد علمای شیعه انجام میگیرد که به برخی از آنها اشاره خواهد شد:
پاسخ نقضی:
اگر دستاویز وهابیت برای تکفیر شیعیان در این موضوع، پشت به قبله نمودن و رو به قبر ایستادن و زیارت کردن شیعیان است، باید گفت که در آداب زیارت، نزد اهلسنت نیز همین موضوع دیده میشود. امام مالک، امام مذهب مالکیان، میگوید: «سیرهی گذشتگان و سلف صالح ما و ائمهی اربعه اهلسنت چنین بوده (رو به قبر کردن در زیارتها و حاجت خواستن) چنان که منصور، خلیفهی عباسی، امام مالک را در مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) مشاهده نمود، در این هنگام منصور صدای خود را در مسجد بلند کرد، امام مالک به او خطاب کرد: ای امیر! صدایت را اینجا (در محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)) بلند مکن!... پس از آن که منصور دستور مالک را تمکین نمود، پرسید: «آیا برای زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رو به قبله بایستم یا رو به قبر حضرت؟» مالک پاسخ داد: «چرا رو بگردانی از کسی که وسیلهی تو (برای توسل) و وسیلهی پدرت حضرت آدم (علیه السّلام) به سوی خداوند تا روز قیامت است؟! بلکه سزاوار همین است که رو به قبر بایستی و از خداوند به واسطهی او طلب شفاعت کنی که خداوند شفاعت او را میپذیرد.»[2] گفتنی است از آنجا که این روایت، روایتی بسیار مهم و در هم شکنندهی بسیاری از عقاید وهابیت است، افرادی همچون ابن تیمیه و هم قطارانش تلاش بسیاری برای خدشه در سند این روایت و از کار انداختن آن نمودهاند که با متن زیر جایی برای خدشه باقی نمیماند: «این قصه (قصهی برخورد منصور عباسی با امام مالک) قصهی معروف و مشهوری است که بسیاری از متقدمین و متاخرین با سندهای بسیار خوب نقل کردهاند که از جمله آنان است قاضی عیاض در مشهورترین کتابش «الشفا» که در همه سرزمینهای اسلامی مورد اطمینان و اتقان است.[3] و یا در جای دیگر آمده: «این روایت را از علامه ابن حجر در «الجوهر المنظّم» با سند صحیح از امام مالک نقل کرده است، سند صحیحی که هیچگونه طعن و خدشهای در آن وارد نیست و علامه زرقانی در «شرح المواهب» آن را از ابن فهد با سند بسیار خوب روایت کرده و نیز قاضی عیاض در «الشفاء» با سند صحیح و با رجال موثق که در سند آنها هیچ وضّاع و کذّابی وجود ندارد و یا سیرهی عملی و احادیث صحیح و تصریح دیگری در جواز توسل مورد تایید قرار میگیرد.»[4] در مسند ابوحنیفه آمده: «ایّوب سختیانی نزد قبر نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد، پشت به قبله و رو به قبر حضرت نمود و (در زیارت خود) گریهی فراوانی نمود.»[5] این موضوع به قدری جدّی بوده است که حتّی ابن تیمیه حرّانی، سرکرده وهابیت، ناچار شده به این موضوع اعتراف کند: «در مذهب مالک و مذهب احمد بن حنبل رو به قبر و پشت به قبله کردن جایز است.»[6]
پاسخ حَـلّی:
هیچ عالم شیعهای در طول تاریخ فتوا ندادن که شخص در زیارت امام حسین (علیه السّلام) یا سائر ائمه هنگام نماز رو به قبر بایستد، بلکه همهی علمای شیعه بر بطلان چنین نمازی اجماع دارند. آنچه در اقوال علما که برگرفته از روایات اهلبیت (علیهم السّلام) است آمده که هنگام زیارت کردن، سلام دادن، خواندن ادعیه و زیارتنامه و نماز زیارت، طوری بایستد که قبر امام بین وی و قبله قرار گیرد، یعنی بهتر است در قسمت پشت سر یا کمر حضرت قرار بگیرد که در آن صورت طبیعتا رو به قبر و نیز رو به قبله قرار خواهد گرفت. در عنوان و تیتر باب مذکور در کتاب شریف «وسائل الشیعه» عبارتی آمده که شبههکنندهی وهّابی با نادیده گرفتن آن علیه شیعه اشکال نموده است؛ در عنوان این باب میخوانیم: «باب استحباب کثرت نماز واجب و مستحب، نزد سر یا پشت سر حضرت (نه رو به قبر حضرت).[7] در حقیقت، عنوان باب به خوبی بیانگر طریقهی ایستادن است، زیرا که با رفتن به قسمت پشت سر مطهّر، خواه ناخواه رو به قبله نیز خواهید بود. علاوه بر عنوان باب، بررسی روایات باب نیز دروغگویی و اتهامات بیاساس وهابیت را بهتر آشکار میسازد؛ در روایتی از این باب میخوانیم که امام صادق (علیه السّلام) فرمود: «در کنار قسمت سر از قبر امام حسین (علیه السّلام) نماز بخوان.»[8] این روایت هیچگونه اشارهای به آنچه وهابیت ادعا میکنند ندارد. در روایت دیگری آمده: «من از شخصی شنیدم که از امام صادق (علیه السّلام) پرسید: هنگامی که به زیارت قبر امام حسین (علیه السّلام) رفتم آن را قبله خود قرار دهم؟ حضرت فرمود: به فلان قسمت برو (و سپس به سوی قبر نماز بخوان).[9] در این روایت، شخص میپرسد که آیا میتوان قبر مطهّر را قبله قرار داد و به نماز و عبادت پرداخت که حضرت در پاسخ میفرماید: «اگر در فلان مکان از حرم مطّهر قرار بگیری هم رو به قبله ایستادهای و هم پشت به قبر امام نکردهای تا بیحرمتی صورت گیرد.
در روایت دیگری میخوانیم: «به حضرت عرض کردم: هنگامی که قبر امام حسین (علیه السّلام) را زیارت میکنیم چگونه کنار آن نماز بخوانیم؟ حضرت فرمود: پشت سر امام در قسمت کتف، ایستاده (رو به قبله به صورتی که قبر بین تو و قبله است) سپس به نیّت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام حسین (علیه السّلام) نماز میخوانی.»[10] این روایت نیز بر مدعای مستشکل دلالت ندارد، چرا که در آن به صراحت گفته شده در قسمتی بایست که قبر امام (علیه السّلام) بین زائر و قبله قرار گیرد، در روایت دیگری میخوانیم: «شخصی از امام صادق (علیه السّلام) در مورد نماز در کنار قبر امام حسین (علیه السّلام) پرسید: حضرت فرمود: قبر را در جهت قبلهی خود قرار ده و در فلان نقطه بایست.»[11] همان طور که گفته شد در هیچ یک از روایات مربوط به طریقهی نماز خواندن کنار قبر مطّهر امام حسین (علیه السّلام) آنچه وهابیت ادعا میکنند، نیامده است.
پینوشت:
[1]. أصول مذهب الشیعة الاثنی عشریة، ناصر بن عبدالله قفاری، دار الرضا، ج 1، ص 474.
[2]. ترتیب المدارک و تقریب المسالک، أندلسی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 1، ص 113.
[3]. دفع شبه من شبّه و تمرّد، تقی الدین أبوبکر الحصنی الدمشقی، المکتبة الأزهریة للتراث، مصر، ج 1، ص 74.
[4]. الفروق مع هوامشه، أبو العباس أحمد بن إدریس الصنهاجی القرافی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 3، ص 59.
[5]. خلاصه الوفا بأخبار دار المصطفی، سمهودی، دار النشر، ج 1، ص 51.
[6]. کتب و رسائل و فتاوی ابن تیمیه فی الفقه، مکتبة ابن تیمیه، ج 27، ص 31.
[7]. وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، مؤسسه آل البیت، قم، ج 14، ص 517.
[8]. وسائل الشیعة، همان، ج 14، ص 519.
[9]. وسائل الشیعة، همان، ج 14، ص 519.
[10]. وسائل الشیعة، همان، ج 14، ص 520.
[11]. وسائل الشیعة، همان، ج 14، ص 520.
افزودن نظر جدید