تئوری ارتداد صحابه

  • 1394/01/07 - 10:10
متأسفانه فرقه‌ای که این مسأله را به ما نسبت می‌دهند و قائلند شیعه حکم به کفر و ارتداد صحابه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) داده است، خود در کتب معتبره‌اشان روایاتی آورده‌اند که از جهت کمّی بسیار بیشتر از تعداد روایاتی است که در این موضوع در کتب شیعه آمده است، و از جهت کیفی تصریح به کفر و ارتداد صحابه کرده است، که ما در ادامه به بعضی...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابن تیمیه به نقل از شعبی در منهاج السنة آورده است: «أُحَذِّرُکمْ هَذِهِ الْأَهْوَاءَ الْمُضِلَّةَ، وَشَرُّهَا الرَّافِضَةُ لَمْ یدْخُلُوا فِی الْإِسْلَامِ رَغْبَةً، وَلَا رَهْبَةً، وَلَکنْ مَقْتًا لِأَهْلِ الْإِسْلَامِ، وَبَغْیا عَلَیهِمْ.[1] از اهل این هواهای گمراه کننده برحذر باشید که بدترین آن‌ها روافض (شیعیان) هستند، آن‌ها نه از روی رغبت اسلام آورده‌اند و نه از روی ترس، بلکه فقط برای دشمنی و عداوت و تجاوز به اسلام، مسلمان گشته‌اند!» او پس از این‎چنین تعابیر وقیحانه‌ای که نسبت به تشیع و پیروان مکتب اهل بیت به کار می‌برد، آن‌ها را به یهود تشبیه می‌کند و سپس اضافه می‌کند که یهود و نصاری از شیعه برترند و برای این مدعا مقایسه‌ای بین یهود و نصارا و شیعیان ذکر می‌کند که به این شرح است: «سُئِلَتِ الْیهُودُ مَنْ خَیرُ أَهْلِ مِلَّتِکمْ.؟ قَالُوا: أَصْحَابُ مُوسَى، وَسُئِلَتِ النَّصَارَى مَنْ خَیرُ أَهْلِ مِلَّتِکمْ؟ قَالُوا: حَوَارِی عِیسَى، وَسُئِلَتِ الرَّافِضَةُ: مَنْ شَرُّ أَهْلِ مِلَّتِکمْ؟ قَالُوا: أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ، اُمِرُوا بِالِاسْتِغْفَارِ لَهُمْ فَسَبَوْهُمْ.[2] از یهود پرسیده شد بهترین مردم دین شما چه کسانی هستند؟ گفتند: اصحاب موسی، و از نصاری پرسیده شد بهترین ملت شما چه کسانی هستند؟ گفتند: حواریون عیسی. از رافضه پرسیدند که بدترین اهل ملت شما چه کسانی هستند؟ گفتند اصحاب محمد (صلی الله علیه و آله). این‌ها امر شدند که برای صحابه استغفار نمایند ولی اصحاب را سبّ کردند.»

مطلب فوق، نمونه‌ای بود از مصادیق تهمت‌هایی که ابن تیمیه به شیعه وارد کرده است، او معتقد است شیعه قائل به تکفیر و ارتداد صحابه بعد از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌باشد و برای ادعای خود دلیلی به جز تهمت و افتراء نیاورده است اما با مراجعه به کتب بعضی از اهل سنت که در استناد به این امر به شیعه اندکی انصاف به خرج داده‌اند، می‌بینیم مستمسک ادعایشان حدود هشت روایت از شیعه است که بعضی از آن‌ها به علت وجود افراد مجهول و ضعیف در سلسله سند دچار مشکل سندی هستند و باقیمانده نیز قابلیت تأویل دارند تا جایی که حتی بعضی از معصومین نیز وقتی این روایت بر آن‌ها قرائت شده است نسبت به عمومیت این روایت، واکنش نشان داده‌اند؛ نظیر امام صادق (علیه السلام) که وقتی ابوبصیر در رابطه با ارتداد همه صحابه بعد از رسول الله سوال کرد و اذعان داشت که غیر از ابوذر و سلمان و مقداد همه مرتد شدند امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «فَأَینَ‏ أَبُو سَاسَانَ‏ وَ أَبُو عَمْرَةَ الْأَنْصَارِی‏.[3] (اگر این طور باشد) پس ابوساسان و ابوعمره انصاری کجا هستند؟» این سخن کنایه از این دارد که حتماً تعداد کسانی‌که داخل در مستثنی منه هستند بیش از سه نفر است که در روایت آمده است.

این وضعیت روایات شیعیان بود نسبت به ارتداد صحابه، که در کتب مفصلی مانند «الدرجات الرفیعه فی طبقات اعلام الشیعه» از مرحوم شیرازی به ذکر آن‌ها و تحلیل آن‌ها پرداخته‌اند و بعضی از کتب نیز با همین عنوان یعنی ارتداد صحابه تآلیف شده‌اند.

اما متأسفانه فرقه‌ای که این مسأله را به ما نسبت می‌دهند و قائلند شیعه حکم به کفر و ارتداد صحابه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) داده است، خود در کتب معتبره‌اشان روایاتی آورده‌اند که از جهت کمّی بسیار بیشتر از تعداد روایاتی است که در این موضوع در کتب شیعه آمده است، و از جهت کیفی تصریح به کفر و ارتداد صحابه کرده است، که ما در ادامه به بعضی از آن‌ها اشاره خواهیم کرد.

بخاری در صحیحش از ابوهریره روایت کرده: «عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ بَیْنَا أَنَا قَائِمٌ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَیْنِی وَبَیْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ فَقُلْتُ أَیْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ قُلْتُ وَمَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَکَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَیْنِی وَبَیْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ قُلْتُ أَیْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ قُلْتُ مَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَکَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى فَلَا أُرَاهُ یَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ.[4] پیامبر (صلی الله علیه و أله) فرمود: من، فردای قیامت در کنار حوض ایستاده‌ام و تعدادی از صحابه می خواهند نزد من بیایند، ولی آن‌ها را از طرف حوض بر می‌گردانند به سوی دیگر. گفتم: این‌ها را کجا می‌برید؟ می‌گویند: به خدا قسم! این‌ها را به سمت آتش جهنم می‌بریم. عرضه می‌کنم: مگر این‌ها چه کار کرده‌اند؟ خطاب می‌آید: این‌ها بعد از تو مرتد شدند و بدعت‌ها گذاشتند و به دوران جاهلیت برگشتند. سپس گروه دیگری را اینگونه به سمت آتش می‌برند. می‌گویم: این‌ها را کجا می‌برید؟ می‌گویند: به خدا قسم! این‌ها را به سمت آتش جهنم می‌بریم. عرضه می‌کنم: مگر این‌ها چه کار کرده‌اند؟ خطاب می‌آید: این‌ها بعد از تو مرتد شدند و بدعت‌ها گذاشتند و به دوران جاهلیت برگشتند، و از این‌ها هیچ‌کس از آتش نجات پیدا نمی‌کند، مگر به اندازه هَمَل نعم.»

نکته قابل توجه در این روایت این است که تعداد کسانی که از مسلمین بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) از خطر کفر و ارتداد در امان مانده‌اند به تعداد «همل نعم» هستند که تعبیر «همل نعم» اشاره به کمی جمعیت مسلمین اهل نجات دارد و به معنای چهارپایان بازیگوشی به کار می‌رود که معمولا از گله جدا می‌شوند و مشغول بازیگوشی در صحرا می‌شوند و قاعدتاً در یک گله تعداد کمی دارند و شاید از تعداد انگشتان یک دست هم کمتر باشند.

در همین رابطه باز بخاری در صحیحش از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) آورده است: «یؤْخَذُ بِرِجَالٍ مِنْ أَصْحَابِی ذَاتَ الْیَمِینِ وَذَاتَ الشِّمَالِ فَأَقُولُ أَصْحَابِی فَیُقَالُ إِنَّهُمْ لَمْ یَزَالُوا مُرْتَدِّینَ عَلَى أَعْقَابِهِمْ مُنْذُ فَارَقْتَهُمْ.[5] فردای قیامت صحابه من را از راست و چپ می‌گیرند و من عرضه می‌دارم که این‌ها صحابه من هستند، گفته می‌شود از روزی که تو از آن‌ها جدا شدی، ‌این‌ها به ارتداد و دوران جاهلیت برگشتند.» در این روایت نیز سخن از خصوص چند شخص از صحابه و اصحاب نیست بلکه به صورت عام و کلی بیان داشته است که صحابه بعد از رسول الله (صلی الله علیه و آله) به دوران جاهلیت برگشته و مرتد شده‌اند. از همه این تعابیر بالاتر، در بیان عمومیت ارتداد و کفر نسبت به اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله)، تعبیری است که ابن کثیر که از استوانه‌های وهابیت به شمار می‌آید در رابطه با این موضوع نقل می‌کند. او در البدایة و النهایة به نقل از عایشه آورده است: «لما قُبض رسول الله صلى الله علیه و سلم إرتدت العرب قاطبة و اشرأبت النفاق.[6] تمام عرب‌، بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) مرتد شدند و نفاق میان مردم برخاست.»

پی‌نوشت:

[1]. ابن تیمیه، منهاج السنة، ریاض: جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، ج 1 ص 23
[2]. همان، ص 27
[3]. علامه مجلسی، بحار الانوار، تهران: اسلامیه، ج28 ص 238
[4]. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، بیروت: دار ابن الکثیر، ج 5 ص 2407
[5]. همان، ج 3 ص 1271
[6]. ابن کثیر دمشقی، البدایة و النهایة، بیروت: دار ابن الکثیر، ج 9 ص  422

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.