بنای بر قبور در سیره بزرگان صحابه و تابعین
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از عقائد وهابیون که بر روی آن پافشاری زیادی دارند و تا به حال هزینههای مالی و جانی زیادی بابت آن بر امت اسلام تحمیل کردهاند، مسأله تخریب ساختمان، ضریح و هر بنایی است که بر روی قبور انجام شود. آنها ساختن گنبد، ضریح و بقعه و ... بر روی قبور را شرک و کفر میدانند و فتوا به حرمت آن میدهند و تخریب آنرا بر همه مسلمین واجب میدانند. وهابیون معتقدند ساختن بنا و سازه بر روی قبور بدعتی است که از عصر بعد از تابعین رخ داده است و در سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) چنین چیزی وجود نداشته است. آنان در این مسأله پیرو پیشوای خود، ابن تیمیه و شاگرد او ابن جوزی هستند. از این رو آنان در چند قرن گذشته، تا میتوانستند مشاهد و زیارتگاهها را ویران کردند و حتی قبور ائمه بقیع و قبر امام حسین (علیه السلام) را نیز استثنا نکردند.
وقتی که به مستمسک وهابیها برای تخریب قبور ائمه بقیع مراجعه میکنیم، سستی این اعتقاد برای ما روشنتر میشود، جاییکه اینها برای این مسأله از یکی از علمای مدینه استفتائی میکنند و او در جواب مینویسد: «ساختن و بنا کردن روی قبرها به اجماع مسلمین حرام است و در این زمینه احادیث صحیح روایت شده و از این رو بسیاری از دانشمندان به وجوب خراب کردن آن ساختمانها فتوا دادهاند» آنان این فتوا را مستمسک تخریب قبور ائمه در بقیع و نیز تخریب دیگر بقعهها و زیارتگاهها قرار دادند؛ پاسخ دادن به این فتوا و ادلهای که برای استنباط فتوا به آنها رجوع شده است، کاری است که علمای سنی و شیعه به خوبی انجام دادهاند و سستی و بیمبنایی اینچنین فتواهایی را اثبات کردهاند؛ اما آنچه ما در این مقاله به دنبال آن هستیم ذکر موارد نقضی است نسبت به سرچشمه این اعتقاد، مبنی بر اینکه تا قبل از عصر تابعین، ساخت بنا یا ساختمان بر روی قبور مرسوم نبوده است. آنچه در ادامه خواهیم آورده سیره کِبار صحابه نظیر خلیفه دوم و عایشه، تابعین و قدمای از علمای اهلسنت در ساخت بنا بر روی قبور است.
ابن سعد در کتاب طبقات الکبری که به گفته مورخین و علمای رجال و حدیث، مفصلترین و جامعترین کتابی است که درباره صحابه و تابعین تا دهه سوم قرن سوم هجری تنظیم گردیده است، آورده است: «أخبرنا یحیی بن عباد، أخبرنا حماد بن زید سمعت عمرو بن دینار وعبید الله بن أبی یزید قالا: لم یکن علی عهد رسول الله، صلی الله علیه وسلم، علی بیت النبی حائط فکان أول من بنی علیه جدارا عمر بن الخطاب. [1] حماد بن زید به من خبر داد که از عمرو بن دینار و عبیدالله بن ابی یزید شنیدم که گفتند: در عهد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، بر خانه پیامبر دیوار حائطی وجود نداشت (به عقیده مسلمانان قبر پیامبر در خانهاشان قرار دارد) و اولین کسی که دیواری بر آن ساخت عمر بن خطاب بود.» در این کلام ابن سعد که به سند خودش در طبقات آورده است دیده میشود که به صراحت بیان شده، اولین کسی که بر مقبره پیامبر دیواری کشیده و بنایی بر آن ساخته خلیفه دوم جناب عمربن خطاب بوده است. شخص دیگری از مورخین که بر وجود این مطلب در تاریخ صحه گذاشته است، علی بن احمد سمهودی از علمای مورخ اهل سنت است؛ او کتابی دارد به نام وفاء الوفاء که در رابطه با تاریخ مدینه به رشته تحریر درآورده است و میتوان گفت این کتاب، منبعی است که اکثر افرادی که بعد از او در تاریخ مدینه کتابی نوشتهاند به این کتاب مراجعات بسیاری داشتهاند، وی در لابهلای یکی از ابواب کتابش اشارهای به مسأله مورد بحث ما یعنی ساخت بنا بر قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) دارد و گفته است: «وما نقله أهل السیر من أنهم کانوا یأخذون من تراب قبر النبی صلّی الله علیه وسلّم فأمرت عائشة رضی الله عنها به جدار. [2] آنچه اهل سیره نویسی نقل کردهاند این است که مردم از قبر پیامبر (تبرکاً) خاک برمیداشتند و عایشه دستور داد دیواری بر قبر بسازند.»
در این نقل سمهودی عبارتی را از اهل سیره نویسی نقل میکند که از دو جهت به ضرر جمعیت وهابی تمام میشود یکی به خاطر اینکه گفته است افرادی که در زمان عایشه زندگی میکردند (که عمدتاً صحابی و نهایتاً تابعی بودهاند) از قبر پیامبر تبرکاً مقداری خاک برمیداشتند که وهابیت این کار را شرک میدانند و صحابه را مبرّای از این عمل تصور میکنند و دومین مطلب که بر علیه تفکرات آنها از این نقل استفاده میشود، دستور عایشه بر ساخت دیوار و بنا بر قبر پیامبر است که آنها اینکار را نیز از مصادیق شرک میدانند و قائلند در سیره صحابه چنین سیرهای مرسوم نبوده و وجود نداشته است. مورد نقض دیگری را که میتوان در نقد حرمت ساخت بنا بر قبور از سیره صحابه و تابعین نقل کرد، سیره عبدالله بن زبیر است، کسی که ذهبی در مدح او روایات بسیاری نقل کرده است نظیر اینکه میگوید: «وقتی به دستور پدرش برای بیعت با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خدمت ایشان شرفیاب شد پیامبر با خنده و تبسم از او استقبال کردند». [3] یا روایت دیگر میآورد از عمرو بن دینار که میگوید: «هیچ شخصی را در حال نماز بهتر از عبدالله بن زبیر ندیدم.»[4] آنگاه ابن سعد در کتاب طبقاتش میگوید: «پس از آنکه عمر دیوار کوتاهی بر قبر پیامبر احداث کرد، ابن زبیر یکبار دیگر آن را بنا کرد و مقداری هم به آن اضافه کرد.»[5]
با ذکر این موارد نقض از سیره صحابه بزرگ و قابل اعتماد اهل سنت، مثل خلیفه دوم عمر بن خطاب و عایشه و ابن زبیر و دیگرانی که در این مختصر مجال ذکر سیره آنها نیست، به خوبی روشن میشود، ادعای وهابیت مبنی بر عدم وجود سیره سلف صالح پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) بر بنای علی القبور نیز، مانند بقیه ادعاهایشان تحکّمی بیش نیست و ادعایی پوچ و بیدلیل به شمار میرود. و متأسفانه این جمعیت ضالّ و مضلّ به جای پرداختن به اموری که مصالح مسلمین و دنیای اسلام در آن باشد به پر و بال دادن به این ادعاها و قلع و قمع سایر مسلمین با چنین مستمسکهایی پرداختهاند. در پایان سؤال ما از وهابیت این است؛ شما که طلایهدار پیادهسازی اسلام ناب محمدی در دنیا هستید و خود را مجری احکام اسلامی میدانید چقدر به فکر جلوگیری از نفوذ استعمارگران در بلاد اسلامی بودهاید؟ آیا در برابر نفوذ صهیونیستها و قدرتهای استعماری در بلاد اسلامی واکنش نشان دادهاید؟ آیا اینقدر که از بوسیدن قبر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ساخت گنبد و بارگاه بر قبر ایشان و فرزندان طیبین و طاهرینشان عصبانی میشوید، از محاصره اقتصادی کشورهای مسلمان ناراحت هستید؟
پینوشت:
[1]. محمد بن سعد، طبقات الکبری، بیروت: دار صادر، ج 2 ص 294
[2]. علی بن احمد سمهودی، وفاء الوفاء، بیروت: دار الکتب العلمیه، ج 1 ص 94
[3]. أبو عبد الله محمد بن أحمد الذَهَبی، سیر اعلام النبلاء، بیروت: موسسه الرساله، ج 5 ص 357
[4]. همان، ص 361
[5]. محمد بن سعد، طبقات الکبری، بیروت: دار صادر، ج 2 ص 294
افزودن نظر جدید