«آمین» گفتن بعد از حمد در نماز
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خداوند دستوراتش را در قالبها و تقسیمبندیهای متفاوتی برای مردم بیان نموده که از جمله آن عباداتی است که مردم باید به صورت کاملا معین و مشخص، افعال و اذکار مخصوصی را انجام دهند و تخطی از آن موجب عدم پذیرش آن عبادت میگردد و البته عباداتی را نیز خداوند قرار داده که بندگان در آن آزادی عمل بیشتری دارند؛ به این معنا که در مقدار و زمان آن، حتی در شکل و صورت آن نیز بندگان به مقتضای حال خود میتوانند آن عبادات را انجام دهند. برای نمونه میتوان به دعا کردن بندگان اشاره نمود که هم در مقدار و هم در زمان و هم در نحوه و شیوه بیان آن، شخص میتواند بسته به شرایط خود آن را انجام دهد. اما از جمله دستورات روزانهای که خداوند برای بندگان قرار داده، خواندن نمازهای یومیه در طول شبانه روز است که افعال و اذکار آن هم مشخص است. خداوند در نماز، افعال مخصوصی را از بندگان طلب فرموده است. طبق روایتی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده، خداوند در انجام این افعال و اذکار مخصوصه اجازه ورود حتی یک کلمه اضافه از جانب بندگان را نداده است چنانچه مرحوم شیخ طوسی در کتابِ خلاف، روایتی را آورده که فرموده: «از پیامیر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده: «در نماز نباید سخن آدمی باشد» و کسی که در نماز، پس از سورهی حمد «آمین» بگوید نمازش باطل است؛ چرا که «آمین» سخن آدمی است (و سخن آدمی نباید در نماز بیاید).»[1]
در روایات اهلبیت (علیهم السلام) نیز آمین گفتن در پایان سوره حمد مردود و باطل شمرده شده است که در اینجا به ذکر دو نمونه از این روایات بسنده میکنیم: «راوی گوید از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: آیا در نماز، پس از سوره حمد «آمین» بگویم؟ حضرت فرمود: خیر.»[2] امام باقر (علیه السلام) در ضمن روایتی به جای آمین گفتن، یکی از مستحبات را به شیعیان آموزش میدهد؛ امام باقر (علیه السلام) به زراره فرمود: «هرگاه از خواندن حمد فارغ شدی، آمین نگو، ولی اگر خواستی «الحمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین» بگو.»[3] در حقیقت این آموزشی که امام (علیه السلام) به زراره دادهاند، برگرفته از سیره نبوی است که در روایت دیگری بدین شکل آمده است: «امام صادق (علیه السلام) فرمود: هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در نماز «و لاَ الضالّین» را خواند، با گفتن «الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین» خدا را شکر کرد.» [4] بنابراین بر اساس این روایات و روایات دیگر، علمای شیعه گفتن «آمین» را در پایان سوره حمد جایز ندانسته و آن را موجب بطلان نماز میدانند. و در این مسئله مرحوم صاحب جواهر ادعای اجماع کرده است:
«جایز نبودن «آمین» پس از سوره حمد، چنان بین علمای شیعه شهرت یافته که شاید بتوان ادعای اجماع نمود؛ چنانکه مطالب موجود در کتابهای «جامه المقاصد»، «المنتهی»، «کشف الالتباس»، «غنیه»، «تحریر»، «الانتصار»، «خلاف» و «نهایه لاحکام» در این باره، حاکی از اجماع فقهای شیعه بر عدم جواز گفتن «آمین» پس از «سوره حمد» است.»[5] در متون و منابع اهلسنت و مورد قبول وهابیت نیز از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده که فرمود: «شایسته نیست در نماز، سخن آدمی وجود داشته باشد.»[6] در اینجا باید بگوییم صرف نظر از باطل دانستن «آمین» بعد از سوره حمد در نظر علماء شیعه، علماء اهلسنّت خودشان نیز در باره گفتن «آمین» پس از «وَ الضّالّین» به شدّت دچار اختلاف نظر هستند به طوری که گروهی آن را واجب، گروهی مستحب، برخی بلند گفتن و عدهای آهسته گفتن آن را توصیه کردهاند. چنانچه در مورد نظر هر یک از ائمهی چهارگانه اهلسنت نیز چند قول وجود دارد؛ عبدالرحمن جرزی در کتاب «الفقه علی المذاهب الاربعه» گفته: «از سنّتهای موجود در نماز (اهلسنّت)، چه جماعت، چه فرادا، چه برای امام و چه برای مأموم آن است که پس از سوره حمد، بدون فاصله بگوید: «آمین». این موضوع بین سه مذهب از مذاهب چهارگانه مورد اتفاق است، امّا در مذهب مالکی، آن را مستحب میدانند نه سنّت.»[7]
پینوشت:
[1]. الشیخ الطوسی، الخلاف، موسسه النشر الاسلامی قم، 1407ه.ق، تحقیق: جماعه من المحققین، ج1، ص334
[2]. شیخ الحر العاملی، وسائل الشیعه، موسسه آل البیت، قم المشرفه، تحقیق: موسسه آل البیت، ج6، ص67
[3]. ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین الصدوق، علل الشرایع، داوری، قم، الطبعه الاولی، ج2، ص358
[4]. الشیخ الکلینی، الکافی، دار الکتب الاسلامیه، طهران، 1367، الطبعه الثالثه، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ج3، ص485
[5]. الشیخ الجواهری، جواهر الکلام، دار الکتب الاسلامیه، طهران، 1365، الطبعه الثانیه، تحقیق: الشیخ عباس القوچانی، ج10، ص2
[6]. مسلم النیسابوری، صحیح مسلم، دار احیاء التراث العربی، بیروت، تحقیق: فواد عبدالباقی، باب7، ج1، ص381، ح537
[7]. عبدالرحمن الجزیری الغروی (معاصر)، الفقه علی المذاهب الاربعه، دار الثقلین، بیروت، 1419ه.ق، الطبعه الاولی، ج1، ص359
افزودن نظر جدید