وهابیت و برداشت نادرست از شفاعت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_موضوع شفاعت به تنهایی مورد اتفاق همه فرقههای اسلامی است و همه مسلمانان اتفاق نظر دارند که خداوند در روز قیامت، بر اساس عدالت و رحمت، هرکس را که بخواهد، میبخشد و از گناهش صرف نظر میکند و در مقابل، بر هر کس هم غضب کرد و از گناهش چشمپوشی نکرد، در عذاب الهی گرفتار میشود.
همه ما بر این اعتقاد هستیم که دستی بالای دست خداوند قرار ندارد و ارادهای فوق ارادهی او نیست. خداوند خالق بشر بوده و تمام امور نیز به دست او میباشد و هیچکس و هیچچیز نمیتواند مانع از انجام امور و تقدیرات الهی گردد. خداوند نیز راه استغاثه بندگان به خود را باز گذاشته و به ایشان اجازه داده است تا معبود خویش را بدون واسطه بخوانند و حاجات خود را از او مستقیماً درخواست نمایند. آیاتی از کلام الله مجید نیز بر این موضوع دلالت دارد. بنابراین خداوند که خالق و حاضر و ناظر بر اعمال بندگان است، در صورت بروز خطا و عصیان از جانب بندگان، میتواند آن گناهان را نادیده گرفته و از عذاب آنان صرف نظر کند. تا اینجا بین همه مسلمانان وحدت و اتفاق نظر وجود داشته و شبههای در میان نیست. اما آنچه موجب بروز اختلاف میان وهابیان با سایر مسلمانان گشته، شفاعت اولیاء الهی است؛ به این معنی که شیعیان و بسیاری از اهلتسنن، معتقدند کسانی که در پیشگاه خداوند متعال دارای ارج و قرب هستند، میتوانند واسطه شوند و برای بندگان گنهکار تقاضای عفو و بخشش نمایند. ولی در مقابل، وهابیت بر این عقیدهاند که شفیع انسان، تنها خداوند است و تقاضای شفاعت از غیر او کاری عبث و بیهوده بوده و چه بسا موجب کفر و ارتداد خواهد شد. ایشان برای کلام خود به آیه: «یعبدون من دون الله ما لا یضرّهم و لا ینفعهم.[یونس/ 18] چیزهایی را غیر از خدا میپرستند که نه به آنها ضرر میزند و نه به آنها منفعت میرساند»... استدلال میکنند و میگویند: «جایز نیست کسی از پیامبر و سایر اولیاء الهی شفاعت بخواهد و مثلا بگوید: «یا محمد اشفع لی عند الله»، زیرا خداوند میفرماید: «فلا تدعو مع الله احدا.[جن/ 18] پس به همراه خدا (در کنار خدا) کسی را نخوانید».
محمد بن عبد الوهاب در رساله «کشف الشبهات» مینویسد: «اگر کسی بگوید که ما میدانیم خدا به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مقام شفاعت بخشیده و به اذن او میتواند شفاعت کند، چه مانع دارد ما آنچه را خدا به او بخشیده، از او تقاضا کنیم؟ در پاسخ میگوییم: درست است که خداوند به او مقام شفاعت داده، ولی با این حال نهی کرده که از او شفاعت بخواهیم و گفته است: «فلا تدعوا مع الله احدا» به علاوه مقام شفاعت منحصر به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیست و فرشتگان و دوستان خدا نیز این مقام را دارند. آیا میتوانیم از آنها نیز درخواست شفاعت کنیم؟ اگر کسی چنین بگوید، بندگان صالح خدا را پرستش و عبادت کرده است».[1]
شفاعت در لغت از ریشه «شفع» به معنای جفت است. «شفع» یعنی شیئ را به مانند خودش ضمیمه کرد و شفاعت یعنی: «انضمام شخصی به شخص دیگری در حالی که همراه و یاور اوست و از او درخواستی دارد». این واژه، بیشتر در جایی به کار میرود که شخصی بلند مرتبه، به دیگری که در رتبه پایینتری است، ضمیمه شود.[2] نقطه مقابل آن نیز «وتر» به معنای واحد و تنهاست. با توجه به این معنا، کجاندیشی در کلام و اعتقادات وهابیت به خوبی روشن میشود. چون در واقع کسی که به شفیع متوسل میشود، نیروی خود را در رسیدن به مطلوب کافی نمیداند و با گره زدن خود به شفیع، نیرویش را به چندین برابر افزایش داده و به طریق آسانتری به مقصود خود میرسد. در رابطه با مسئله شفاعت اولیای الهی نیز قضیه به همین منوال است. یعنی اشخاص گنهکار، با واسطه قرار دادن کسانی که در نزد خداوند دارای اجر و قرب هستند، رضایتمندی خداوند را در صرف نظر کردن از عقاب، بدست آورند. و در واقع «شفاعت، کمک رساندن مقربان درگاه الهی است که با اذن خداوند شامل افرادی میشود که در عین گنهکار بودن، پیوند ایمانی خود را با خداوند قطع نکردهاند».[3] و پر واضح است که واسطه قرار دادن اولیای الهی، عبادت کردن آنان محسوب نمیشود و از موارد شرک نیست. در حقیقت، هنگام شفاعت، کسی را در کنار خدا نمیخوانیم. بلکه معتقدیم که آن شخص پایینتر از خدا و واسطهی رسیدن به برکات است.
منابع:
[1]. راغب اصفهانی, مفردات الفاظ القرآن, ص 263, ماده شفع
[2]. علامه طباطبایی, المیزان فی تفسیر القرآن, ج 1, ص 283
[3]. اکبر اسد علی زاده, چالشهای فکری و سیاسی وهابیت, ص 62, ناشر: مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما, چاپ زلال کوثر, چاپ سوم, فروردین 1389
افزودن نظر جدید