آیا اعقتاد به انجام کارهای خارق العاده ، دلیلی بر شرک است؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_وقتی با وهابیون و اهل سنت درباره امامان بحث میکنیم، میگویند شیعه مشرک است چرا که شیعه صفات خدا را به امامان نسبت میدهد، از جمله شفای مریض، زنده کردن مرده و....
چند نکته در پاسخ به این ادعا
نکته اول:
اعتقاد به کارهای خارق العاده اگر با اين اعتقاد همراه باشد كه تمام اين امور به خداوند متعال مستند است، شرك نخواهد بود. اگر بگوییم هرکسی کار و صفات خدایی انجام می دهد مشرک است، نعوذ بالله باید پیامبران و اولیای الهی را هم مشرک بدانیم
حضرت يوسف (عليهالسلام) پيراهن خود را به برادرانش مىدهد تا به چشمان پدرش يعقوب انداخته، بينا شود.
قرآن در اين باره از قول حضرت يوسف (عليهالسلام) مىفرمايد: «اِذهَبُوا بِقَمِيصِى هذا فَأَلقُوهُ عَلى وَجهِ أَبِى يَأتِ بَصِيراً» «اكنون پيراهن مرا نزد پدرم يعقوب برده، بر روى او افكنيد تا ديدگانش بينا شود». [1 ]
در دنباله آيه مىفرمايد: «فَلَما أَن جآءَ البَشِيرُ أَلقاهُ عَلى وَجهِهِ فَارتَدَّ بَصِيراً»«پس از آن كه بشارت دهنده آمد و پيراهن او را بر رخسارش افكند، ديدهاش بينا شد». [2 ]
قرآن در ظاهر بازگشت بينايى به يعقوب را، مستند به پيراهن و ارادهى يوسف (عليهالسلام) مىداند، اگرچه اين فعل ناشى از اراده و قدرت و مشيت الهى است.
یا درباره حضرت عیسی میخوانیم که:
وَ رَسُولاً إِلى بَني إِسْرائيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ في بُيُوتِكُمْ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ
و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائيل (قرار داده، كه به آنها مىگويد:) من نشانهاى از طرف پروردگار شما، برايتان آوردهام من از گِل، چيزى به شكل پرنده مىسازم سپس در آن مىدمم و به فرمان خدا، پرندهاى مىگردد. و به اذن خدا، كورِ مادرزاد و مبتلايان به برص [پيسى] را بهبودى مىبخشم و مردگان را به اذن خدا زنده مىكنم و از آنچه مىخوريد، و در خانههاى خود ذخيره مىكنيد، به شما خبر مىدهم مسلماً در اينها، نشانهاى براى شماست، اگر ايمان داشته باشيد. [3 ]
در این آیه هم حضرت عیسی به اذن خدا از گل پرنده ای میسازد و در آن میدمد و.......
اما برای مخالفین که این آیات را میآوری، سریع می گویند که این اعمال مخصوص پیامبران است و دلیلی نیست که این اعمال برای امامان و اولیای الهی هم ثابت باشد
اما این گفتار صحیح نیست، چرا که قرآن مشابه این امور را برای غیر پیامبران ثابت میکند
قرآن در آیه ای اينگونه كرامت و قدرت مافوق طبيعى را براى يكى از نزديكان حضرت سليمان (عليهالسلام) ثابت مىنمايد آنجا كه مىفرمايد: «قالَ الَّذِى عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبلَ أَن يَرتَدَّ إِلَيكَ طَرفُكَ فَلَما رَآهُ مُستَقِرًّا عِندَهُ قالَ هذا مِن فَضلِ رَبِى»«و آن كس كه به اندكى از علم كتاب دانا بود، گفت: من پيش از آن كه چشم بر هم زنى تخت را به اينجا مىآورم. چون سليمان سرير را نزد خود مشاهده كرد گفت: اين توانايى از فضل خداى من است.» [4 ]
نکته دوم:
طبق روایات معتبری که در کتب فریقین وارد شده است مشابه این کارهای خارق العاده هم برای امامان معصوم ذکر شده است
به عنوان نمونه، کندن در خیبر به دست علی علیه السلام که یک کار عادی نبوده است
ابن ابي شيبه روايتي را از جابر بن عبدالله چنين نقل ميكند:
حَدَّثَنَا مُطَّلِبُ بْنُ زِيَادٍ، عَنْ لَيْثٍ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ، فَذَكَرَ ذُنُوبَهُ وَمَا يَخَافُ، قَالَ: فَبَكَى ثُمَّ قَالَ: حَدَّثَنِي جَابِرٌ،أَنَّ عَلِيًّا حَمَلَ الْبَابَ يَوْمَ خَيْبَرَ حَتَّى صَعِدَ الْمُسْلِمُونَ فَفَتَحُوهَا، وَإِنَّهُ جُرِّبَ فَلَمْ يَحْمِلْهُ إلَّا أَرْبَعُونَ رَجُلًا.
ليث گويد بر ابي جعفر عليه السلام داخل شدم كه گناهانش را و آنچه را كه مايه خوف بود را ياد ميكرد گفت سپس گريه كرد و فرمود: جابر بر من حديث كرد كه كرد كه على عليه السلام در جنگ خيبر درب قلعه را روى دست بلند كرد، و مسلمانان دسته دسته از روى آن عبور كردند و وارد قلعه شده وآن را فتح كردند و آن درقلعه به اين صورت تجربه شده كه چهل نفر نتوانستند آن را بلند كنند [5]
به کسانی که می گویند هرکسی کار خدایی انجام داد مشرک است، باید بگوییم پس عمر بن خطاب هم مشرک است، چرا که در کتب اهل سنت ذکر شده است که:
وقعت النار في بعض دور المدينة فكتب عمر على خزفة : يا نار اسكني بإذن الله فألقوها في النار فانطفأت في الحال .
يكي از خانه هاي مدينه آتش گرفت و سرايت كرد به بخش أعظمي از خانه هاي مدينه. مردم مانده بودند حيران و سرگردان كه خانه ها آتش گرفته. عمر نوشت : " اي آتش به اذن خدا ساكن و خاموش شو" و آن را انداخت در آتش و آتش در همان لحظه ساكت و خاموش شد . [6]
( اگر چه این کرامتی که برای عمر ذکر شده است بدون سند است و به نظر شیعه قابل قبول نیست)
بنابر آنچه گفته شد اگر كسى معتقد به قدرت فوق طبيعى و سلطه غيبى براى كسى شد، نه به صورت مستقل بلكه به اذن و مشيت الهى، اين اعتقاد مطابق آيات قرآن است و هيچگونه شركى اتفاق نيفتاده است. اما برخى از بدخواهان و سطحىنگران، هنگامى كه در برابر ظهور آشكار اينگونه آيات، پاسخى ندارند اعلام مىدارند اينگونه كرامات و معجزات فقط در زمان حيات اولياى الهى اتفاق مىافتد، غافل از اينكه اولياى الهى حتى بعد از مرگ و در عالم برزخ همچنان به اذن الهى تأثيرگذارند اگر چه براى بسيارى اين قدرت غيبى ناشناخته باشد و اين نشانه درك ضعيف و عدم شعور آنهاست. به همين جهت در قرآن مىخوانيم: «وَ لا تَقُولُوا لِمَن يُقتَلُ... وَ لكِن لا تَشعُرُونَ»«و كسانى را كه در راه خدا كشته مىشوند، مرده نخوانيد، بلكه زندهاند ولى شما نمىدانيد». [7]
برای اطلاع بیشتر از توانایی درک مردگان به آدرس زیر رجوع شود
http://www.adyannet.com/news/13026
منابع:
[1 ] يوسف آيه 93
[2 ] يوسف آيه96
[3 ] آل عمران آیه 49
[4 ] نمل آیه 40
[5 ] إبن أبي شيبة الكوفي، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج6، ص374،
[6] تفسير الرازي ، الرازي ، ج 21 ، ص 88 .
[7 ]بقره آیه 154
افزودن نظر جدید